به عنوان اعضای جامعه مصرف کننده، همه ما در معرض پیام های سابلیمینال قرار گرفته ایم. پیامهای ناآگاهانه ای که در قرون اعصار به هنر اقناع انسانها شهرت داشته اند، اغلب به نظریه های توطئه تبلیغ کنندگان و سیاستمداران ارتباط داده می شدند که از آنها برای کنترل ذهن ما و تغییر رفتارهای ما به سود خود استفاده می کنند.

اما آیا عملکرد پیام های سابلیمینال واقعی است؟ و اگر اینگونه است، عملکرد آنها چگونه است؟ دستاوردهای علمی در زمینه ی سابلیمینال برای اولین بار در دهه 1949 وارد دانش عمومی شد، و از آن زمان تا کنون به آرامی در حال تکامل است. در اینجا ما سعی می کنیم50 سال آزمایش و پژوهش در رابطه با دانسته هایی را برای شما دنبال کنیم تا بتوانید از این علم برای منفعت رساندن به خود استفاده کنید.

پیام های سابلیمینال چه هستند؟

پیام های سابلیمینال به عنوان درک آگاهانه ما یا همان علائم زیر آستانه مطلق تعریف می شوند. ترجمه ی واژه ی "subliminal" در فارسی دارای معنی "زیر آستانه" است. اولین چیزی که باید بدانیم این است که ما قادر نیستیم که به صورت آگاهانه محرک های سابلیمینال را درک کنیم، حتی اگربه شدت تلاش کنیم. نا محتمل ترین سطح محرکی که برای ما قابل تشخیص است، آستانه مطلق می باشد، اعم از شنوایی یا حسی، بینایی، و غیره تعریف می شود. وقتی محرکهای خارجی به زیر ATL می رسد، ما قادر به تشخیص آگاهانه آنها نیستیم. دومین چیزی که باید بفهمیم این است که دانشمندان بر این باور اند که ادراک و احساس ناخوشایند در نتیجه یک شیوه ارتباطی با هدف قبلی با هدف ایجاد پاسخ طراحی شده است، به گونه ای که افراد کارهایی را انجام می دهند که به طور معمولا در گذشته انجام نداده اند. در مجموع، در سطح نا خود آگاه هم درک مسئله و هم واکنش دادن به پیام های ناخوشایند اتفاق می افتد. چرا تشریح روشنی از این دو خصیصه مهم است؟ از آنجا که بسیاری از نظریه های توطئه غالب حتی موارد صحیح حمله را پیدا نمی کنند. در عوض، بسیاری پیام های سابلیمینال را با پیام های سوپراسابلیمینال اشتباه می گیرند. نقطه مقابل سابلیمینال، سوپراسابلیمینال است. در حالی که هر دو مورد موجب برانگیخته شدن پاسخ عصبی و در نتیجه تاثیر بر رفتار ما می گذارند. ذهن آگاه می تواند محرک های سوپراسابلیمینال را به سادگی درک کند.یک نمونه که نشان می دهد چگونه از طریق درک آگاهانه محرک های سوپرا سابلیمینال بر رفتار ما تأثیر می گذارند، آزمایش شراب فرانسوی و شراب آلمانی است. در یک سوپرمارکت انگلیسی آزمایشی انجام شد و تنوعی از شراب های فرانسوی و آلمانی با هزینه و کیفیت یکسان به نمایش درآمد. سپس صاحب سوپرمارکت به صورت متناوب، هرروز موسیقی فرانسوی و آلمانی پخش می کرد. آنچه در ادامه اتفاق افتاد بسیار جالب توجه است است: در روزهایی که آهنگ به زبان فرانسوی پخش می شد فروش شراب نوع فرانسوی افزایش یافت و همین افزایش در حین پخش آهنگ به زبان آلمانی در مورد شراب آلمانی اتفاق افتاد. در این مثال ، محرک ها - در موسیقی پخش شده در فروشگاه – سوپرا سابلیمینال هستند، زیرا قادریم آگاهانه آنها را درک کنیم. جالب توجه است، حتی اگر مصرف کنندگان در این مورد موسیقی درون فروشگاه را می شنیدند، تعداد کمی از افراد موسیقی را به عنوان عامل اصلی در انتخاب نوع شراب گزارش می کردند. نیازی به گفتن نیست که پیام های سوپراسابلیمینال  بهترین نتیجه را دارند حتی اگر متوجه آنها نشویم.

چگونگی کارکرد پیام های سابلیمینال

ذهن ما از دو بخش متقابل ساخته شده است: ناخودآگاه و خود آگاه. ذهن آگاه ما به ما این توانایی را می دهد که افمارمان را تحت کنترل داشته باشیم. با آگاهی، قادریم آگاهانه قضاوت کنیم، فکر کنیم، تجربه کنیم و احساس کنیم. فروید واژه "ناخودآگاه" را رواج داد این اصطلاح به قسمتی از ذهن ما اطلاق می شود که زیر سطح آگاهی آگاهانه عمل می کند. این بخش را به عنوان یک مخفیگاه برای انگیزه ها، خواسته ها و تجربیات گذشته خود که از خود آگاه ما خارج اند، تصور کنید. در طول شبانه روز، آیا از هر بازدم و دم خود آگاه هستید؟ یا از هر گامی که برمی دارید تا طمین نخورید؟ این فکر ناخودآگاه شماست. پیام های ناخوشایند ذهن ناخودآگاه ما را به خود جذب می کنند. آنها از طریق جریانی عمل می کنند که در آن محرکهای خارجی حسی برای تحریک واکنشها فعالیت می کنند بدون اینکه ما بتوانیم از این سیگنال ها آگاهی داشته باشیم. اکنون اجازه دهید تا محرک های حسی سابلیمینال را شرح دهیم. علم مدرن 37 حس کشف شده  را در هفت دسته گسترده تقسیم بندی کرده است: شنیداری، بینایی، بویایی (طعم)، لمسی (حمسی)، چشایی (بو)، تصورات خاص (آگاهی از بدن)، دهلیز (تعادل و حرکت). در میان این موارد، گروه بینایی بر درک و فهم ما غالبه دارد. از دیدگاه ما، پیام هایی که به صورت مخفیانه دریافت می کنیم دو حس را تحت تاثیر قرار می دهند: بینایی و شنیداری. در زیر هر گروه  چندین روش وجود دارد.

پیام های بصری سابلیمینال

دو نوع پیام های بصری سابلیمینال وجود دارند: پیام های سابلیمینال بصری و پیام های سابلیمینال سمعی. نشانه های این زیرمجموعه خیلی سریع - معمولاً چند میلی ثانیه – مخفیانه خود را نشان می دهند، به طوری که بینندگان آننمی توانند آنها را درک کنند. جیمز ویکاری در آزمایش کلاسیک خود، دو صفحه را که شامل " گرسنه ای؟ پاپ کورن بخور "تشنه ای؟ کوکاکولا بنوش "در یک فیلم بودند را در معرض دید قرار داد، به علت سرعت آزمایش بینندگان فیلم نمی توانستند آنها را تشخیص دهند. تصاویر مخفیانه که در تصاویر شلوغ تعبیه شده اند معمولاً تصاویری ساکن هستند که در یک فضای بصری تغییرناپذیر تعبیه شده و در دید ساده ما پنهان می شوند.

پیام های سابلیمینال سمعی

دو نوع پیام های سابلیمینال سمعی دو وجود دارد: غیر قابل شنیدن و معکوس. سابلیمینال غیرقابل شنیدن پیام هایی دارای حجم کم هستند که در موسیقی های بلندتری وارد می شوند که تا حد ممکن شنیده نشوند. پیام های سابلیمینال سمعی معکوس یک  نوع سابلیمینال ویدیویی است به عقب ضبط می شود تا در حین پخش شدن ویدیو به صورت رو به جلو، پیام سابلیمینال اصلی مخفی شود. این آهنگ غالبا در موسیقی پاپ، مانند آهنگ معروف شماره 9 The Beatle "" استفاده می شود. عبارت "شماره 9" بارها و بارها در آهنگ تکرار شد، و هنگامی که این آهنگ به عقب پخش شد، به عبارت "من را به مرد مرده تبدیل کن" تبدیل می شد.

بنابراین پیام های پنهان سابلیمینال چگونه بر عملکرد ما اثر می گذارند؟ یک نظریه پیشنهاد می کند که سابلیمینال می تواند به عنوان آغازگر بصری و سمعی برای فعال سازی و توسعه ی شبکه معنایی شما به کار رود. همه ما از لحاظ معنایی مجموعه ای از  مفاهیم در مغز خود داریم. هر مفهومی در مجموعه ای از گره های متصل به هم قرار گرفته است. اپل - برند مشهور فناوری - را به عنوان مثال در نظر بگیرید. هنگام شنیدن نام برند پرآوازه ی اپل، ما به استیو جابز، ، خلاقیت، رایانه ها، طراحی مینیمالیستی و غیرهمی اندیشیم. در سال 2008 در آزمایشی، افراد حدود 30 میلی ثانیه در معرض آرم اپل قرار گرفتند که در ذهن آنها منجر به ایجاد ارتباط با خلاقیت شد. در نتیجه این آزمایش، افراد توانستند به طور خلاقانه تری راه حل های قابل ملاحضه ای نسبت به کسانی که در معرض برند IBM قرار گرفته بودند، پیشنهاد دهند. این یک مثال تاثیرگذار و قوی است که نشان می دهد چگونه آغازگر بصری بدون آگاهی ما می تواند شبکه معنایی ما را فعال کند. پس از کاوش تاریخ تحقیقات مرتبط با پیام های سابلیمینال، می توانیم ببینیم که پیام های سابلیمینال تنها سحر و جادو نیستند – بلکه علمی هستند. و هر چقدر هم که بخواهیم واکنش های خود را کنترل کنیم، تحت تأثیرات خارجی قرار می گیریم - با و بدون اینکه از آن آگاه باشیم.

ویکری ممکن است با فروش ساده کوکاکولا و پاپ کورن به سادگی با ارائه ی سریع متن های پیشنهادی روی صفحه فیلم، دروغ گفته باشد. با این حال، آزمایش های پیشرفته توسط کارمنز و استروبل ثابت کردند که آغازگر بصری می تواند در تغییر احساس ما موثر باشد و متعاقباً بر ما تأثیر بگذارد تا بر اساس این احساسات، در مورد خرید کردن تصمیم بگیریم. با وجود کلیه ی مدارک و  شواهدی که حاکی از آن اند که محرک های پنهان می توانند به طور شگفت آوری رفتارهای ما در رابطه با خریدن اشیاء را تحت تأثیر قرار دهند، اما آنها  قدرتی به اندازه باور ما ندارند. در تمام آزمایشاتی که مصرف کنندگان با تاثیر پیام های سابلیمینال، ترجیح برند را نسبت به دیگری نشان دادند، تفاوت حاشیه ای بود. در نتیجه ، پیام های مخفی می توانند مصرف کنندگان را بدون در نظر گرفتن پیام سابلیمینال سوق دهند با "با تحت فشار قراردادن برای خرید محصول" به سمت انتخاب یک مارک یا محصول خاص سوق دهند. اما ارزش خاص مارک محصول بر پایه شفافیت و اعتماد بنیان نهاده شده است. از دست دادن اعتماد مصرف کنندگان برای مارک ها بسیار گران تر از سودهای کوتاه مدت حاصل از دستکاری های زیرمجموعه است.

پیام های سابلیمینال و ذهن انسان

تعامل بین هوشیار و ناخودآگاه همیشه در جریان است. اما چرا برخی از افراد به طور طبیعی بر روی موارد مثبت تمرکز می کنند، چه چیزی به آنها در دستیابی و موفقیت کمک می کند؟ پاسخ برنامه نویسی است. ذهن شما توسط والدین ، ​​معلمان ، اقوام ، همسالان ، رسانه ها و نحوه گفتگو با خود برنامه ریزی شده است. هر آنچه برای شما اتفاق افتاده است و هر آنچه تصور کرده اید به عنوان ضبط چند حسی در ضمیر ناخودآگاه شما ذخیره می شود. شما از اطرافیان خود برنامه نویسی مثبت و حمایتی و همچنین برخی از برنامه های محدود کننده منفی دریافت کرده اید. اگر می خواهید زندگی خود را تغییر و ارتقا دهید، پس باید برنامه های محدود و قدیمی خود را ارتقا دهید. تا زمانی که ضمیر ناخودآگاه شما برای موفقیت برنامه ریزی نشده باشد ، هیچ چیزی که یاد می گیرید ، نمی دانید یا انجام نمی دهید در طولانی مدت تفاوتی ایجاد نمی کند. با استدلال های منطقی یا حتی سخت کوشی نمی توانید بر برنامه نویسی ناخودآگاه خود غلبه کنید. فایلهای صوتی سابلیمینال نرم افزار جدید و مثبتی را برای ذهن شما ارائه می دهند. این یک روش بسیار موثر برای تغییر برنامه منفی و ارتقا برنامه  ذهن شماست. که به نوبه خود باعث افزایش و کیفیت زندگی و عملکرد شما در جهان پیرامونتان خواهد شد. درست همانطور که یک باغبان بذرها را می کارد و با صبر و حوصله منتظر رشد آنها می ماند ، تصدیقات ناآگاهانه نیز ایده های مثبتی را در ذهن شما می کارند. مغز شما از صد تریلیون رابط عصبی تشکیل شده است. این اتصالات بیشتر از کهکشانها در جهان است! انیشتین تخمین زده است که ما فقط از بخش کوچکی از مغز خود یعنی حدود 10٪ استفاده می کنیم. سابلیمینال ها برای 90٪ باقی مانده کد دسترسی دارند.

برای مثال، پیام های سمعی (صوتی) تصدیقاتی هستند که ذهن هوشیار شما را دور می زنند و مستقیماً وارد ناخودآگاه شما می شوند. این اظهارات مثبت پنهان در موسیقی، درست زیر سطح شنوایی شما نهفته است. از آنجا که ذهن هوشیار شما از پیشنهادهای ناخوشایند موسیقی که مطلع نیستند، نمی تواند موانعی در برابر آن ایجاد کند. به همین دلیل است که تصدیق های مربوط به سابلیمینال، از هرگونه مقاومتی که معمولاً مانع شما می شود، جلوگیری می کنند. ذهن آگاه شما فقط موسیقی می شنود ... اما در پشت صحنه اتفاقات خیلی بیشتری می افتد! با گوش دادن مکرر، ضمیر ناخودآگاه شما شروع به پذیرفتن پیشنهادات به عنوان پیشنهادات واقعی می کند. روز به روز، دستیابی به اهداف برای شما آسان تر خواهد شد زیرا اکنون به منبع تغذیه - ضمیر ناخودآگاه خود ضربه زده اید. بسیاری از مطالعات مستند وجود دارد که اثبات می کند موسیقی های سابلیمینال می توانند اثرات قابل اندازه گیری و ماندگاری ایجاد کنند، از ترک عادت های بد گرفته تا بهبود عملکرد. در حقیقت، از تأییدیه های سابلیمینال می توان برای بهبود هر زمینه از زندگی شما استفاده کرد - از تغییرات داخلی عمیق گرفته تا بهبود در بدن فیزیکی. به عنوان مثال ، شما می توانید انگیزه خود را افزایش دهید، عزت نفس خود را افزایش دهید، بیماری ها را درمان کنید، و ...این امکانات واقعاً بی پایان هستند!