آیا برای شما هم پیش آمده است که از شاد و خوشحال بودن خود بترسید؟ ترس از اینکه پس از احساس شادی به زودی غمی به سراغتان خواهد آمد؟ شاید شما هم این حس را تجربه کرده باشید یا اینکه در اطراف خود افرادی را میشناسید که همواره از اینکه افراد شادی باشند ترس و واهمه دارند و اعتقاد عمیقی به این مسئله دارند که بعد از این شادی به سرعت دچار غم و اندوه خواهند شد. فوبیا در حقیقت ترسهایی هستند که به اضطراب مبدل شدهاند. ترسهایی که سبب میشوند فرد برای پرداختن به فعالیتهای روزانه زندگی خود دچار مشکل شود. فوبیها هراسهایی مزمن میباشند. هنگامیکه اظهار ترس میکنیم این ترس شاید به علت یک عامل محیطی گذرا و حل شونده باشد که امکان دارد زود هم فراموش گردد ولی فوبیها ترسهایی هستند که به اضطراب و هراسی مزمن تبدیل شدهاند. چروفوبیا ترس مزمن از شادی و خوشحالی است. ریشه این ترس امکان دارد به دلیل داشتن خاطرهای در دوران کودکی یا نوجوانی باشد و یا به صورت شفاهی از طرف اطرافیان فرد القا شده باشد. متاسفانه باید گفت که در حالت پیشرفته این دست از افراد احساس دیوانه شدن، عذاب وجدان از شادی، لذت نبردن از زندگی و ... را داشته باشند. ریشه اصطلاح چروفوبیا از واژه یونانی chairo میباشد که به معنای انزجار یا ترس از شادی است. این در حالیست که هم اکنون بیماری چروفوبیا در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان یک اختلال بالینی شناخته نمیشود، اما باید خاطر نشان کرد که مطالعات گوناگونی جهت تأیید علمی بودن آن شروع شده است. به عبارت دقیقتر میتوان گفت که چروفوبیا نوعی ترس از احساسات خوب و خوشحالی میباشد چرا که افرادی که مبتلا به این فوبی هستند فکر میکنند که موضوع غم انگیزی را بعد از داشتن احساس شادی و خوشحالی تجربه خواهند کرد. البته این بدین معنا نیست که این افراد همیشه ناراحت هستند ولی آنها پیوسته از خوشحال بودن ترس و واهمه دارند و تلاش میکنند خوشحالی خود را نشان ندهند. زمانیکه فرد این ترس را تجربه میکند اغلب برای شرکت در آن دسته از فعالیتهایی که بسیاری از آنها مهیج و سرگرم کننده میباشند ترس و واهمه دارند. اینکه چرا افراد مبتلا به این فوبی میشوند و نشانههای آن چیست و اینکه چگونه میتوان آن را درمان کرد موضوع مقاله پیش رو میباشد. امیدواریم تا پایان این مقاله ما را همراهی کنید تا هر چه بیشتر با این فوبی آشنا شوید.
دلایل ایجاد چروفوبیا
چروفوبیا یا شادی هراسی رابطه نزدیکی با تجربیات تلخ در گذشته دارد و در حقیقت تلاشی برای جلوگیری از خوشحالی میباشد. از دیگر دلایل بروز این فوبی میتوان به عدم اعتماد فرد به افراد نزدیک خود اشاره کرد. این افراد احساس میکنند که اگر شاد و خوشحال باشند به سرعت خوشحالی آنها تبدیل به ناراحتی خواهد شد. کسانیکه از این ترس و وحشت رنج میبرند دوست ندارند در مراکز اجتماعی باشند و در واقع از حضور در اجتماع جلوگیری میکنند. این افراد این احساس را دارند که دنیا جای امنی نیست و تلاش میکنند برای خودشان دنیای امنی را ایجاد کنند. خوشبختی برای این دسته از افراد یک آرزوی غیر ممکن است چرا که همواره این حس را دارند که خوشبختی آنها به سرعت از بین خواهد رفت. میتوان گفت که زندگی برای این افراد همانند یک میدان جنگ است که تنها با احساس اضطراب میتوانند در آن زنده بمانند. تعدادی از افکار کلیدی که امکان دارد فردی که دچار شادی هراسی میباشد بیان نماید به شرح زیر میباشد:
- خوشبخت بودن افراد را به یک شخص بد یا بدتر تبدیل میکند.
- خوشحال بودن بدین معناست که اتفاق بدی برای من خواهد افتاد.
- تلاش برای خوشبخت بودن نابود کردن وقت و تلاش است.
- ترجیح میدهم خیلی شاد نباشم چرا که شادی معمولا غم را به دنبال دارد.
- نشان دادن شاد و خوشحال بودن برای شما و یا برای دوستان و خانواده شما زیان آور است.
- شادی بیش از اندازه عواقب بدی به دنبال دارد.
گاهی اوقات فوبیای شادی میتواند از این باور ناشی شود که چنانچه اتفاق خیلی خوبی برای یک شخص بیفتد و یا زندگی وی به خوبی پیش رود، قرار است که اتفاق بد و ناخوشایندی اتفاق بیفتد همچون اینکه برخی اوقات افراد خوشبختی خود را آرامشی پیش از طوفان میدانند. در نتیجه آنها امکان دارد از فعالیتهای مرتبط با شادی، ترس و واهمه داشته باشند. همان طور که قبلا هم اشاره شد، این شرایط معمولا در مواردی رخ میدهد که فرد یک پیشامد آسیب زای جسمی و یا عاطفی را در گذشته تجربه کرده باشد. افرادی که درونگرا هستند امکان دارد فوبیای شادی را تجربه نمایند. توجه داشته باشید که افراد درونگرا معمولا ترجیح میدهند فعالیتها را به تنهایی یا همزمان با یک تا دو نفر به انجام برسانند. ممکن است آنها در کارهای گروهی، مکانهای پر سر و صدا و مکانهایی که شلوغ هستند احساس ناراحتی نمایند. افراد کمالگرا هم نوع شخصیتی دیگری میباشند که امکان دارد این فوبیا را تجربه نمایند. افرادی که کمالگرا هستند امکان دارد تصور نمایند که خوشبختی و شادی ویژگی افراد تنبل میباشد در نتیجه ممکن است آنها از انجام آن دسته از فعالیتهایی که سبب ایجاد شادی و خوشحالی میشود پرهیز نمایند چرا که این فعالیتها را بیفایده میدانند.
جوشانلو و ویجرز در مطالعه خود که به بررسی این مسئله پرداختند که کجا و چرا مردم از خوشبختی و شادی ترس دارند چهار دلیل اصلی این امر را به شرح زیر بیان نمودند:
شاد بودن شما را به آدم بدتری تبدیل میکند
برخی از افراد، هم در فرهنگهای غربی و هم در فرهنگهای غیر غربی اعتقاد دارند که خوشبخت بودن میتواند انسان را هم از نظر اخلاقی و هم از سایر جنبهها بدتر نماید. بن شاهر مثالی در رابطه با این موضوع بیان نموده است به این صورت که امکان دارد انسانها از خوشبختی بترسند چرا که در صورت دستیابی به آن احساس گناه مینمایند به عبارتی امکان دارد افراد از لحاظ اخلاقی احساس بدی داشته باشند زیرا میدانند که دیگران رنج میبرند.
خوشحال بودن احتمال وقوع اتفاقات بد را برای شما بیشتر میکند
این گونه به نظر میرسد که این باور که خوشبختی و شادی امکان دارد سبب ایجاد غم و اندوه و یا حوادث ناخوشایند شود باوری شایع است؛ مثلا در مطالعهای کیفی که توسط کیتایاما و اوچیدا انجام شده است، شرکت کنندگان ژاپنی بیان کردند که شادی میتواند به پیامدهای منفی منجر گردد چرا که آنها را نسبت به محیط اطراف خود بیتوجه میکند. به همین ترتیب تحقیقی جداگانه بر "ترس از احساسات" تمرکز دارد که در آن افراد نسبت به حالتهای عاطفی شدید اضطراب دارند چرا که از این ترس دارند که کنترل احساسات خود یا واکنشهای رفتاری نسبت به آن احساسات را از دست بدهند.
جستوجوی خوشبختی برای شما و دیگران بد است
این عقیده که جستوجوی شدید خوشبختی امکان دارد پیامدهای منفی را به دنبال داشته باشد، در افراد و اغلب فرهنگها هم وجود دارد؛ مثلا گفته میشود که جستوجوی متعصبانه خوشبختی و خوشحالی بیشتر بر "خود" تمرکز دارد که ممکن است به رفتارهای خودخواهانهتری از افراد منجر شده و اثرات ویرانگری بر دیگران داشته باشد. این تاثیر امکان دارد به طور مثال به وسیله آسیب ناخودآگاه به سایرین به علت غفلت و بیتوجهی عمل کند.
ابراز شادی برای شما و دیگران بد است
افزون بر احساس شادی واقعی، این باور در بین برخی از افراد و فرهنگها وجود دارد که از اظهار خوشبختی و خوشحالی هم باید خودداری نمود چرا که این امر میتواند عواقب منفی بالقوهای برای فرد و اطرافیان وی داشته باشد. به عنوان مثالی در این خصوص، اوسیدا و کیتایام پیشنهاد مینمایند که برای فرهنگهای شرق آسیا، نمایش ظاهری موفقیت و خوشبختی امکان دارد سبب حسادت گردد به گونهای که تاثیر مثبت مربوط به خوشحالی امکان دارد با احساسات منفی گناه و اختلاف بیاثر گردد. به همین ترتیب در روسیه، به علت اعتقاد به "چشم بد" بیشتر در جستوجو یا نشان دادن خوشبختی یا موفقیت مردد میباشند. آنها بر این باور هستند که موفقیت مشهود میتواند سبب حسادت یا بد گمانی دیگران گردد و در نتیجه منجر به ناخشنودی و ناراحتی فرد گردد.
نشانههای چروفوبیا
برخی از متخصصان بر این باور هستند که بیماری هراسی، نوعی اختلال اضطراب است. اضطراب احساس ترس غیر منطقی است که بر جنبههای گوناگون زندگی فرد اثر میگذارد. در رابطه با فوبیای خندیدن، اضطراب وقتی ایجاد میشود که فرد به شادی کردن فکر میکند و یا اینکه در شرایط آن قرار میگیرد. نکتهای که در اینجا بایستی به آن دقت داشته باشید این است که فرد مبتلا به این فوبیا لزوما تنها و غمگین نیست ولی همان طور که قبلا هم بیان کردیم از فعالیتهایی که سبب شادی و خوشحالی میشوند دوری مینماید. از علائم فوبیای شادی میتوان موارد زیر را نام برد:
علائم رفتاری
- از اجتماعات لذتبخش اجتماعی پرهیز میکنند.
- روابط و یا فرصتهای زندگی که ممکن است موفقیت و خوشبختی به همراه داشته باشد را رد میکنند.
علائم شناختی
- اعتقاد دارند که شاد بودن منجر به این میشود که اتفاق بدی بیفتد.
- بر این باورند که هنگامیکه دیگران ناراحت میشوند نباید ابراز خوشحالی کرد.
- بر این باورند که احساس شادی و خوشبختی وی را به شخص بدی تبدیل میکند.
راههای درمان چروفوبیا
چروفوبیا و یا ترس از شادی در تمامی جوامع ممکن است اتفاق بیفتد ولی باید گفت که در جوامع شرقی بیشتر شایع میباشد. حقیقت این است که در جوامع غربی شادکامی فرد به عنوان یک ارزش اصلی در نظر گرفته میشود و این مسئله، مردم را از چروفوبیا و یا ترس از خوشحالی دور مینماید. خوشبختانه باید گفت که چروفوبیا قابل درمان است. پیش از هر چیزی بایستی دلایل آن مشخص گردد. در واقع درمان هر علت حسی امکانپذیر است. روشهای متعددی برای درمان وجود دارد ولی رایجترین روش، حساسیتزدایی سیستماتیک میباشد. در این روش فرد را با ترسهای او بعد از خوشحالی رو به رو مینماید. روان درمانی میتواند در فهمیدن و غلبه بر دلایل از خوشحالی مفید باشد.
بیشتر بخوانید: ریسک بالای شیوع مجدد آبله میمونی در آمریکا
در حالت کلی روشهای درمانی را میتوان به شرح زیر دستهبندی کرد:
درمان شناختی رفتاری:
این روش، روشی رایج برای درمان فوبیاست که به فرد کمک میکند تا راحتتر با ترس رو به رو شود و بتواند اضطراب خود را کنترل نماید. مواجهه درمانی نوعی درمان شناختی است که به فرد کمک میکند به مرور در معرض ترس خود قرار بگیرد، مواجهه درمانی بایستی در حضور متخصص انجام گردد تا میزان اضطراب فرد کنترل گردد.
دارو درمانی:
توجه داشته باشید که این روش جهت درمان فوبیا مورد استفاده قرار نمیگیرد ولی امکان دارد متخصص تشخیص دهد که برای درمان اضطراب بیمار لازم است که از دارو درمانی استفاده گردد. قبل از دارو درمانی لازم است به نکات زیر توجه نشان دهید:
- دارو درمانی، درمانی موقت است و نباید طولانی مدت مورد استفاده قرار گیرد.
- پیش از اینکه دارو مصرف کنید از عوارض جانبی آن باخبر شوید و در خصوص آن از روانپزشک سوال بپرسید.
- به هیچ عنوان دارو درمانی را به صورت ناگهانی قطع نکنید و همیشه با دکتر مشورت نمایید.
- دوز دارو را خودتان تغییر ندهید.
هیپنوتراپی:
یکی دیگر از روشهای درمان فوبیا، هیپنوتراپی است اما نسبت به درمان شناختی رفتاری کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. این درمان با ایجاد خلسه سبب میشود تا فرد آرامش بیشتری به دست آورد و به مرور اضطراب وی کاهش یابد.
از دیگر روشهایی که برای درمان مورد استفاده قرار میگیرد میتوان به برخی از روشهای ساده خود مراقبتی که امکان دارد به کاهش اضطراب مربوط با احساسات ناپسند که ناشی از تجربه برخی چیزها کمک کند به شرح زیر میباشد:
- ورزشهای فیزیکی
- روشهای آرام سازی
- ژورنال نویسی
هر چند چروفوبیا هنوز از نظر بالینی شناخته شده نیست ولی روشهای گوناگونی مبتنی بر شواهد همچون رفتار درمانی شناختی و ذهن آگاهی وجود دارد که چنانچه فردی چنین ترسهایی را تجربه نماید میتوانند به کاهش علائم وی کمک کنند.
کلام آخر
شادی و غم هر دو از نعمتهای بزرگ خداوند هستند. بدون وجود غم، انسان حس خوشحالی را تجربه نخواهد کرد. هر فردی در زندگی خود لحظات شادی و غم را تجربه میکند. اینکه انسان پس از حس شادی تصور کند که حتما قرار است اتفاق ناخوشایندی رخ دهد مطمئنا تصور درستی نیست و لازم است که در صورت داشتن چنین حسی به فکر درمان آن باشیم تا بتوانیم حس شادی را به خوبی تجربه کنیم و از زندگی لذت ببریم.