جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

15 تکنیک طلایی برای سخنرانی های کاری!

author منتشر کننده
بدون نظر 0 0
15 تکنیک طلایی برای سخنرانی های کاری!

اینجا جنگل انسانی ماست. وقتی دو ببرکه دارند در جنگل پرسه می زنند به طور اتفاقی یکدیگر را در بیشه ای می بینند مات و مبهوت به هم نگاه می کنند و به طور غریزی پیش خودشان حساب می کنند که در صورت بروز جنگ، کدامیک از ما برنده خواهد شد؟ کدام یک از ما مهارت بهتری در زنده ماندن داریم؟

ببرهای حیات وحش کمی با آن جانورهای دوپای عمودی شهری که از جنگل انسانی هستند، فرق دارند. انسان ها این مبارزه را با نگاه کردن و حرف زدن با یکدیگر آغاز می کنند. آن ها همین طور که دارند لبخند می زنند و می گویند: سلام، احوال شما؟ مثل ببر ها به طور غریزی و همزمان همدیگر را مورد بررسی قرار می دهند. با این تفاوت که انسان ها پنجه های حریف و تیزی دندان های او را بررسی نمی کنند بلکه به بررسی سلاحی می پردازند که برای زنده ماندن در جنگل انسانی به مراتب قوی تر است. چیزی که آن ها مورد بررسی قرار می دهند؛ مهارت ارتباطی طرف مقابلشان است. تحقیقات ثابت کرده که 85 درصد از موفقیت انسان در زندگی اش مستقیما به مهارت های ارتباطی او بستگی دارد.

آن ها ممکن است با این تحقیق که اخیرا از طرف دایره سرشماری صورت گرفته آشنا نباشند که نسان داده است کارفرما ها کاندیداهایی را انتخاب می کنند که مهارت های ارتباطی و طرز برخورد عالی دارند و این مسئله برایشان از سواد، تجربه و آموزش متقاضی مهم تر است. دلیلش هم این است که آن ها می دانند مهارت های ارتباطی آدم را به اوج می رساند. برای همین آدم ها با زیر نظر گرفتن دقیق یکدیگر در گفتگوهای گاه و بیگاه تقریبا خیلی زود می فهمند که کدام یک در جنگل انسانی چنگال های تیزتری دارند.

تکنیک های فوق العاده سخنرانی کاری:

آدم ها خیلی سریع متوجه می شوند که چه کسی آدم مهمی است. یک جمله کلیشه ای، یک اظهار نظر غریزی و یک واکنش بیش از حد عصبی کافیست تا در امتحان رد شوید و یک دوستی یا معامله بالقوه را از دست بدهید. یک حرکت احمقانه کافیست تا از نردبان کاری یا اجتماعی با سر به زمین بیوفتید. تکنیک هایی که در ادامه می آیند به شما کمک می کنند تا مطمئن شوید قدم های درستی بر میدارید تا این بلا ها سرتان نیاید. این تکنیک ها دست شما را می گیرند تا راحت از هر نردبانی که انتخاب کرده اید بالا بروید.

پرسیدن مودبانه شغل نفر دیگر در یک مجلس:

اولین سوالی که گربه های کوچک برای ارزیابی یکدیگر از هم می پرسند این است که: شغلت چیست؟ بعد در گوشه ای کز می کنند و سیبیل هایشان را تاب می دهند و با نگاهی منتظر جواب می مانند تا در سکوت نظرشان را درباره فرد اعلام کنند. گربه های بزرگ هرگز مستقیما چنین سوالی را نمی پرسند. برندگان بزرگ با نپرسیدن این سوال، در نظر دیگران آدم با شخصیت و حتی معنوی به نظر می آیند. سکوت آن ها به دیگران نشان می دهد که از نظرشان شخصیت انسان ها به شغلشان نیست. به علاوه مقاومت کردن این آدم ها در برابر این سوال وسوسه انگیز نشان دهنده حساسیت آن هاست. با این همه تعدیل نیرو و شرکت های ورشکسته ای که وجود دارد؛ پرسیدن این سوال احمقانه تنها باعث پریشانی طرف مقابل می شود.

این سوال فقط برای کسانی ناخوشایند نیست که جای پایشان محکم است. علاوه بر این ها میلیون ها زن با استعداد و موفق هستند که تصمیم گرفته اند خود را وقف وظیفه مادری خود کنند. وقتی این سوال بی رحمانه از آن ها پرسیده شود آن ها احساس عذاب وجدان می کنند. این سوال گستاخانه ارزش تعهد آن ها به خانواده را بی اهمیت جلوه می دهد. راه درست پرسیدن این سوال این است که بپرسید: بیشتر وقتت را چگونه می گذرانی؟

این سوال یک روش خوشایند برای این است که بگذاری هر کس با هر شغل، به شما جذب شود و همچنین برای نشان دادن احترام به یک مادر موفق هم گزینه خوبی محسوب می شود.

اصول صحیح پاسخ به سوال شغلی:

بزرگان به خوبی می دانند که همیشه کسی هست که این سوال را از آن ها بپرسد و برای همین خود را کاملا آماده این سوال و جواب می کنند. بسیاری از مردم یک رزومه کاری کتبی برای پیدا کردن کار دارند. آن ها ان را تایپ می کنند و بعد آن را به یک چاپگر عالی می دهند تا یک نسخه عالی بگیرد. بعد آن را به تمام کارفرماهای مورد نظرشان می دهند. سابقه کاری یک فرد شامل مشاغل قبلی، سابقه کار و تحصیلات اوست. در انتهای رزومه ممکن است این را هم بنویسد که این مشخصات من بود حالا می خواهید استخدام کنید و می خواهید نکنید!

این افراد اغلب استخدام نمی شوند چون کارفرماها مورد نظر با نگاه کردن به سوابق کاری آن ها چیزی را که به درد کار آن ها بخورد پیدا نمی کنند. با این حال دختران و پسران بزرگ وقتی که می خواهند برای شغلی درخواست کار کنند؛ اطلاعات مناسب و مربوط به آن کار را تایپ و چاپ می کنند. در واقع برای اینکمه بهترین نتیجه را از گفتگویی به دست بیاوری، سوابق کاری شفاهی خود را با همان دقت و توجه آماده کن که سوابق کاری کتبی خودت را می نویسی. به جای داشتن یک جواب یکسان برای این سوال، ده الی دوازده جواب آماده کن.

برای دست یافتن به یک نتیجه مطلوب، هر بار که کسی از شغل شما می پرسد یک سابقه کاری شفاهی حساب شده و تمام و کمال که از قبل آماده کرده اید به او تحویل دهید. البته قبل از اینکه جواب بدهید ببینید او چه چیز جالبی در شما و شغلتان می بیند.

چگونه در جمع کاری باهوش به نظر بیایم؟

هنگامی که کسی بزرگتر از دهانش صحبت می کند؛ از لبخند گوینده موقع گفتن آن حرف و برق در چشم هایش موقع گفتن کلمات می توان فهمید که او واقعا از گفتن این حرف احساس غرور می کند. از نظر مردم دنیا آدم هایی که دامنه لغات غنی تری دارند آدم های خلاق تر و باهوش تری هستند. کسانی که دامنه وسیعی دارند سریع تر استخدام می شوند و سریع تر ترفیع می گیرند. در نهایت دیگران بیشتر به حرف هایشان گوش می دهند.

برندگان بزرگ از کلمات کامل و پرمعنا استفاده می کنند ولی هیچوقت حرف هایشان غیرطبیعی و نامناسب به نظر نمی رسد. جمله های زیبایی از زبانشان می ریزد تا به گفتگوی آن ها غنا دهد. کلمه هایی که آن ها به کار می برند کاملا مناسب با موقعیت است. بازیکنان بزرگ بازی زندگی با همان دقتی کلمه هایشان را انتخاب می کنند که پیراهن شان را انتخاب می کنند. آن ها واژه هایی را استفاده می کنند که با شخصیتشان و منظوری که دارند مناسب باشد.

تفاوت بین دامنه لغت غنی و دامنه لغت معمولی تنها پنجاه کلمه است. چیز زیادی برای اینکه مانند یک برنده بزرگ به نظر بیایید لازم ندارید. به دست آوردن این دامنه لغت کار ساده ای است. تنها کاری که باید بکنید این است که به چند کلمه بوسیده و رنگ و رو رفته که مدام استفاده می کنید فکر کنید. به سراغ واژه های معادل آن ها بروید و آن ها را روی کاغذ بنویسید. خواهید دید که در آخر لیست بلند بالایی داشت.

نگران نبودن در جمع کاری:

ببر ها با ببر ها پرسه می زنند و گربه کوچولوهای خیابانی هم با بقیه گربه کوچولو ها این سمت و آن سمت می روند. شباهت جذابیت ایجاد می کند ولی در جنگل انسانی گربه های بزرگ یک راز را می دانند: وقتی در آشکار کردن شباهت خود تاخیر به خرج دهید یا بگذارید که آن ها خودشان آن شباهت را کشف کنند تاثیر بیشتری دارد. از همه مهم تر شما که نمی خواهید آن ها بگویند حرف زدن با دیگران باعث اضطراب شما می شود.

هر وقت چیز مشترکی با کسی داشتید هر چقدر دیر تر این مسئله را بیان کنید او بیشتر شوکه خواهد شد. با این کار در نظر او یک گربه با اعتماد به نفس و بزرگ خواهید آمد اما دیگر زیاد تر از حد هم نباید صبر کنید چرا که باعث می شود طرف مقابل فکر کند قصد کلک زدن به او را داشتید.

کلمه جادویی "شما":

شنیدن هیچ کلمه سه حرفی در دنیا به اندازه کلمه "شما" توجه دیگران را به خود جلب نمی کند. چرا "شما" چنین کلمه قدرتمندی است؟ چون وقتی که بچه بودیم به ما یاد داده اند که مرکز دنیا هستیم. هیچ چیزی غیر از من و غیر از خودم مهم نیست. بقیه اشکال سایه واری هستند که اطراف ما می جنبند. فقط به دلیل کاری که می توانند برای ما بکنند وجود دارند. از آنجایی که ما کودکان خود بینی بودیم مغز کوچکمان هر حرکت و هر کلمه را به این صورت ترجمه می کرده: او چه فایده ای برای من دارد؟

برندگان بزرگ می دانند که ما هنوز هم مثل دوران بچگی مان هستیم و چنان تغییر نکرده ایم. بزرگسالان خودمحوری خود را زیر ماسکی از تمدن و ادب پنهان می کنند ولی مغز انسان هنوز هم به طور غریزی و فوری و بی هیچ اشتباهی هر چیزی را به این تعبیر می کند که او چه فایده ای برای من دارد؟

روان درمانگرها متوجه شده اند که ساکنان آسایشگاه های روانی، کلمه "من" را دوازه برابر بیشتر از ساکنان دنیای بیرون از آسایشگاه به کار می برند. به مرور که حال بیماران بهتر می شود؛ تعداد دفعاتی هم که از ضمیر اول شخص مفرد استفاده می کنند کاهش می یابد. با خط کش تیمارستان می شود این را نتیجه گرفت که هر چقدر تعداد دفعاتی که از ضمیر من استفاه می کنید کمتر باشد؛ در دید شنونده هایتان آدم عاقل تری به نظر می آیید.

هیچکس نمی خواهد احمق به نظر برسد:

یکی از سریع ترین راه ها برای اینکه کاری کنید تا یک برنده بزرگ فکر کند که شما یک آدم احمق هستید این است که از کلیشه ها استفاه کنید. اگر در حال گفتگو با یک گفتگو کننده برتر هستید حتی اگر ناخواسته از دهانتان بپرد که "طرف عین یه گلوله نمکه!" ناخواسته یک بمب زبان شناسی را منفجر می کنید.

برندگان بزرگ وقتی می شنوند کسی یک عبارت کهنه و پیش پا افتاده را به زبان می آورد؛ آه از نهادشان بلند می شود. البته آن ها هم درست مقل بقیه ما قوی هستند و گاهی در آسمان ها سیر می کنند. اما وقتی یک برنده بزرگ جمله کلیشه ای تو را می شنود، انگار شما دارید به طور ضمنی به او می گویید که قدرت تخیل چنانی ندارید و نمی توانید هیچ چیزی از خوتان به او بگویید. برای همین مجبور هستید که از عبارت های کهنه و نخ نما استفاده کنید.

تکنیک پربارتر کرن سخنرانی های حرفه ای:

می گویند قلم برنده تر از شمشیر است. همین طور است اما زبان از قلم هم قرتمند تر است. زبان ما می تواند مردم را بخنداند و یا اشکشان را در بیاورد و آن ها را چنان هیجان زده کند که فریاد زنان روی پاهایشان بلند شوند. سخنوران با زبانشان ملت ها را به جنگ رهسپار کرده اند و روح های گمراهی را به سوی خدا بازگردانده اند. ابزار آن ها چیست؟ این سخنوران همان چشم ها، دست ها و پاها و تارهای صورتی را دارند که من و شما هم داریم.

شاید یک قهرمان حرفه ای بدنی قوی تر از من و شما داشته باشد یا خواننده ای از موهبت صدای دلنشین تری نسبت به ما برخوردار باشد ولی سخنرانان حرفه ای با همان ابزاری که ما داریم کارشان را شروع می کنند. فرق ما این است که این افراد از تمام این ابزار ها استفاه می کنند. آن ها از دست هایشان و بدن هایشان استفاه می کنند و اشاره های خاصی که بسیاری از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد را به کار می برند. آن ها درباره مکانی که در آن سخنرانی می کنند فکر می کنند، لحن های مختلفی به صدایشان می دهند و اصطلاحات متنوعی به کار می برند. آن ها سرعت حرف زدنشان را بسته به نوع حرفی که دارند می زنند کم یا زیاد می کنند و سر بزنگاه از سکوت بی نهایت استفاده را می برند.

ممکن است به این زودی ها شرایطی پیش بیاید که بخواهید سخنرانی رسمی داشته باشید ولی این احتمال نیز وجود دارد که بخواهید کاری کنید که دیگران چیزی را همان طوری که شما می بینید، ببینند. برای این کار می توانید یکی دو کتاب درباره سخنرانی تهیه کنید و چند تا از ترفندهای این حرفه را یاد بگیرید. سپس بعضی از آن ها را در گفتگوهای روزمره خود به کار ببرید.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید