جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

آشنایی با فلسفه

author منتشر کننده
نظرات (2) 18 0
آشنایی با فلسفه

فلسفه علمی است که به مسائل بنیادین هستی می­‌پردازد. واژه‌­ی فلسفه برگردان فارسی فیلوسوفیا است که واژه‌­ای یونانی است و برای نخستین بار توسط فیثاغورس بکار برده شد. فلسفه سابقه‌­ای طولانی دارد و به تعداد فیلسوفان نگاه­‌های جدیدی وجود دارد. افراد مهم زیادی در این دنیا فکر جدید و نوع نگاه تازه‌­ای را به جهانیان عرضه کردند که در طول تاریخ نامدار شدند. سقراط، افلاطون، ابن­سینا، ملاصدرا، کانت، هگل و ... از فیلسوفان مهم هستند که نظریاتشان در چندین کتاب جمع‌­آوری و به جهانیان عرضه شده است.

آشنایی با فلسفه

تاریخ فلسفه

تاریخ فلسفه بررسی ماهیت اندیشه‌­های فیلسوفان در بستر تاریخ است. تاریخ فلسفه در واقع دانش تاریخ و فلسفه را در یکدیگر گره می‌­زند. در هر دوره­‌ی تاریخی با توجه به بستر سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، مشکلاتی خاص گریبان­گیر مردم بوده است. فیلسوفان در هر دوره مثل آینه ملت­شان برای دادرسی از مردم با ارائه­‌ی دیدگاه‌های که در واقع بازتاب­دهنده­‌ی تاریخ و سیاست هر دوره است اندیشه‌­هایشان را در قالب فلسفه خاص خودشان بیان کردند. با مطالعه تاریخ فلسفه به دغدغه­‌های خاص هر دوره می‌­رسیم.

فلسفه باستان

اصول فلسفه از یونان بوجود آمد. فلسفه باستان بنا به علم و آگاهی اندکی که مردم آن زمان داشتند بنا شد و  نسبت به فلسفه امروز بسیار ناقص است. در آن زمان بسیاری از افراد به چندخدایی اعتقاد داشتند و معبودهای دیگری داشتند. یکی از اصول فلسفه باستان بحث بر سر نیروهای نیک و بد و در واقع بیشتر سرشت درونی انسان است. بسیاری از نقاشی­‌ها و دیوارنگاری­‌هایی که از دوره باستان به جا مانده است نشان از اعتقادات خاص مردم دارد. برای مثال در بیشتر دیوارنگاری­‌ها ما با حیواناتی از قبیل گاو یا موجودات ترکیبی که ترکیب گاو و شیر و اژدها است آشنا می‌­شویم و از جایگاه ویژه­‌ای که این حیوانات در میان مردم داشت مطلع می­‌شویم.

فلسفه قرون وسطی

قرون وسطی نام دوره‌­ای است که از پایان امپراتوری روم تا سقوط قسطنطنیه و پایان بیزانس را شامل می‌­شود. آن چیزی که امروزه بعنوان فلسفه غرب شکل گرفت در دوره‌­ی قرون وسطی بوجود آمد. مکاتب رئالیسم، ایده‌­آلیسم، ماتریالیسم در این دوران شکل گرفت. بحث­‌های زیادی در حوزه فئودالیسم و سرمایه‌­داری و کلیسا در این دوران شکل گرفت. دوره قرون وسطی اولین دوره­‌ای بود که مردم از کشاورزی و برده‌­داری به سمت سرمایه‌­داری کشیده شدند. فلسفه قرون وسطی با نگاهی افراطی نسبت به وضعیت نابسامان مردم اشاره دارد.

فلسفه قرون جدید

فلسفه قرون جدید به دو سده جدید اشاره دارد. این فلسفه با دکارت آغاز می­‌شود. از اصول ثابت این فلسفه انسان گرایی، اومانیسم و شک گرایی است. این انسان­‌گرایی از تمامی آثار به جا مانده در نقاشی­‌ها، کتاب­‌ها و دست­نوشته ها قابل مشاهده است. شک دکارتی اصل اولیه دکارت است. دکارت نسبت به تمام هستی شک داشت. او جهان دیگر را مطرح کرد و از شک خود نسبت به خودآگاهی موجود در سرشت آدمی صحبت کرد. دکارت برای نخستین بار از جهان غیر مادی­ای حرف زد که بسیاری از صفات را تنها در آن جهان می‌­توان درک کرد. با وجود عقل می­‌توان به وجود خدا و جهانی دیگر پی برد.

مکتب های مهم در فلسفه

در هر دوره از تاریخ، انسان به سمت خاصی گرایش پیدا کرد. مکاتب مهم فلسفی بسیار زیاد است که هرکدام تعاریف به شدت مفصلی دارد. اثبات­‌گرایی، اگزیستانسیالیزم، پوچ­گرایی، جبرگرایی، خردگرایی، سکولاریسم، ساختارگرایی، ماکیاولیسم، هرمنوتیک و ... از مکاتب مهم فلسفی است. در پس هر کدام از این مکاتب فرد یا افراد مهمی وجود دارد که برای به رسمیت شناختن این مکتب نگاه‌­هایشان را با مردم به اشتراک گذاشتند. نکته جالب توجه این است که در هر دوره­‌ای با بوجود آمدن یک مکتب، طرفداران زیادی بوجود می‌­آمد که مکتب بعدی در دوره­‌ی کوتاه‌­تری با تاثیر مستقیم طرفداران قبلی شکل می­‌گرفت.

چند نگاه مهم در فلسفه

افراد مهمی در فلسفه فعالیت کرده‌­اند که بسیاری از اصولی که امروزه برپایه آنها علوم زیادی منشعب شده­ است، از نتیجه کار این فیلسوفان مطرح شده‌­اند. افرادی مثل فیثاغورس که نام فلسفه را بر این علم بی انتها نهاد و علوم قیاسی را در ریاضی مطرح کرد، افلاطون که اولین فیلسوفی است که کتاب نوشته‌­هایش امروزه در دست ماست که پدر فمینیسم و ایده‌­آلیسم است، سقراط که بر سر اعتقادش سرش را به باد داد و ارسطو که از سمت آموزگارش یعنی افلاطون لقب عقل گرفت و یکی از مهم‌­ترین فیلسوفان غربی است، از افرادی بودند که پایه‌­های فلسفه را در جهان بنا نهادند.

فلسفه شرقی

فلسفه شرقی اصول اندیشه‌­ای است که فیلسوفانی که در آسیا مشغول‌­اند به آن می‌­پردازند. فلسفه شرق مشخصا بحث­‌هایی در حول محور آیین بودایی، اسلامی، چین، هندو را شامل می­‌شود. فلسفه شرقی اکثرا به ماورا و افسانه­‌ها می‌­پردازد. فلسفه هندو که با بررسی هنر بجا مانده در آن دوران قابل بررسی است، به خدایان، دنیایی که غیر قابل لمس است و معرفت می‌­پردازد. فلسفه بودا ما را به اندیشیدن در مورد خدا دعوت می­‌کند. ابن­خلدون، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ابن هیثم از فیلسوفان اسلامی هستند که اقدامات بسیار شایسته‌­ای برای فلسفه شرق انجام دادند.

نقدهای مهم در فلسفه

یکی از افراد مهم در فلسفه جدید فروید است. او و لاکان از افرادی بودند که وادی ناخودآگاه را بعنوان مهم‌­ترین عضو فکر و مغز معرفی کردند. فروید بیشترین تمرکزش را بر مسائل جنسی در ناخودآگاه گذاشت. براساس نظریات او هر آنچه انسان در زندگی خود انجام می­‌دهد تاثیرات ناخودآگاه است. خواب و رویاهای تکرارشونده در واقع حقیقتی است که انسان در زندگی خود به دنبال آن‌هاست و چون در زندگی واقعی به آن‌ها نمی­‌رسد این عناصر را در خواب و رویا تعقیب می‌­کند.

فلسفه غربی

فلسفه غرب با فلسفه شرق از لحاظ نوع نگاهی که به زندگی مادی و غیرمادی می­‌شود، بسیار متفاوت است. فلسفه شرق بیشتر فلسفه اخلاق است. فلسفه غربی به مسائل دنیوی بیشتر اهمیت می­‌دهد. ریاضی، علوم طبیعی، فیزیک، اخترشناسی و زیست شناسی از شاخه‌­های فلسفه غربی است. افراد مهم و تاثیرگزار زیادی در فلسفه غرب آمدند و بسیاری از آن‌ها با نظریاتشان به رشد جامعه بشری کمک فراوانی کردند. با شناخت فلسفه غرب به این نکته می­‌رسیم که بسیاری از مسائل مورد توجه در غرب مسائلی است که در زندگی مادی کاربرد مهمی دارد.

فلسفه و دین

یکی از اصول مهم در فلسفه بررسی امور غیر دنیوی است. هرکدام از فیسوفان با نگاه تازه­ای که به جهان داشتند موجب تشکیل گروهک­‌های کوچک و بزرگی می­‌شدند که بسیاری از این گروهک‌­ها در آینده به یک اعتقاد پایسته تبدیل می‌­شد که با وجود منحل شدن آن گروه آن اعتقاد مستحکم می­‌ماند. دین به معنای اعتقاد انسجام یافته‌­ی یک گروه در راستای فلسفه­‌ی مورد مطالعه‌­ی فیلسوفان، یکی از مهم‌­ترین دستاوردهای فیلسوفان به حساب می‌آید. فلسفه­ دینی با توجه به علاقه­‌ای که مردم شرق به علوم غیردنیوی داشتند بیشترین تاثیرش را در شرق گذاشت.

فلسفه و معرفت

فلسفه و معرفت دو عنصر به هم پیوسته‌­ای است که از یک جایگاه مساوی برخوردارند. با وجود تفاوت­‌هایی که در فلسفه و معرفت وجود دارد، آنها در نقطه‌­ای به یکدیگر وصل می­‌شوند و از آنجا نقاط اتصال دیگری پیدا می­‌کنند. معرفت به معنای اندیشیدن در هستی و شناخت بیشتر عالم دیگری است. فلسفه با بررسی دنیا و آن چیزی که درون دنیا در جریان است به معرفت نزدیک می­‌شود و معرفت با شناختی که در دنیا حاصل می‌­شود، به نوعی فلسفه خاصی را ایجاد می­‌کند. این دو از لحاظ گرایش به شناخت دنیای مادی و  غیرمادری شباهت زیادی به یکدیگر دارند.

فلسفه و جایگاهش

فلسفه از بدو ورود جدیدترین ایدئولوژی‌­ها به میان آمد. این اندیشه جدید را از فلسفه افلاطون و ارسطو و فیثاغورس باید بررسی کرد که سعی در تغییر دنیا داشتند. فلسفه نگاه جدیدی را به دنیا اضافه کرد و آن نگاه دقت بیشتر برای اندیشیدن بیشتر است. فلسفه جایگاهش را مدیون فیلسوفانی است که در طی این سال‌ها برای اثبات نظریاتشان از بسیاری از رادیکال­‌ها گذشتند و بسیاری مرگ را به زندگی بدون اندیشه ترجیح دادند. فیلسوفان برای ساختن جهانی بهتر برای ساختن دنیایی با تفکر و اندیشه پل­‌هایی را ساختند که برای آیندگان محل عبور به سمت بهتر شدن است.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه ها (2)

  1. فلسفه یک علم هستی شناسانه و به ماهیت اشیا می پردازد و به همین دلیل به ماهیت و چیستی هستی و پدیده ها می پردازد، قابل توجه است.

  1. من همیشه دلم میخواست اسم دخترم رو سوفیا بزارم بس که احساس میکنم فلسفه یعنی نقشه زندگی انسان هااااااا. مطلبتون عالی بود.

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید