در ابتدای مطالب از شما عزیزان تقاضا داریم که تا انتهای این نوشته با ما همراه باشید؛ زیرا قصد داریم در مورد بیماری صحبت کنیم که یکی از اختلالات روانی بوده و معمولاً در کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشود. این عارضه با نام اختلال سلوک مجموعهای پایدار از رفتارهایی در کودک یا نوجوان است که به مرور زمان شکل میگیرد و تحول مییابد. این اختلال وجود یک الگوی تکراری و مداوم از رفتاری است که در آن حقوق اساسی دیگران یا مقررات زیر پا گذاشته میشود. مشکلات اختلال سلوک بهوسیله رفتارهای ضداجتماعی توصیف شدهاند مانند دزدی، دروغ گویی، جنگیدن و انفجارهای خشم که این رفتارها میتواند مشکلات قابل توجهی برای کودکان و خانوادههای آنان ایجاد کند و هزینه قابل توجهی را نیز به جامعه تحمیل کند.
خود ما نیز خیلی از مواقع شاهد لحظههایی بودهایم که کودکان پیرامون ما رفتارهای بدجنسانه، خشونت آمیز و پرخاشگرانه از خود نشان میدهند. چنانچه کودکی این رفتارها را از خود بروز دهد، ممکن است مبتلا به اختلال سلوک یا CD باشد. افرادی مبتلا به اختلال سلوک بطور معمول معمولا در رده سنی زیر ۱۸ سال قرار دارند. در واقع این افراد با قبول قوانین و رعایت رفتارهای اجتماعی مشکل دارند. جالب است بدانید شیوع اختلال سلوک در پسران بیشتر از دختران است. افرادی مبتلا به این اختلال ممکن است جسور و با اعتماد به نفس به نظر رسند؛ اما در واقع احساس ترس و ناامنی وجود آنها را فرا گرفته و دائما احساس تهدید میکنند.
تشخیص اختلال سلوک
به طور معمول تشخیص کودکان مبتلا به این وضعیت سخت است؛ چرا که علائم و نشانههای اختلال ممکن است شبیه به شرایطی دیگر همچون اختلال کم توجهی_بیش فعالی یا همان ADHD و اختلال نافرمانی مقابله جویانه (ODD) هم باشند. پزشکان علائم اختلال رفتار را به چهار دسته تقسیم میکنند:
- رفتار تهاجمی مانند بیرحمی به حیوانات، مبارزه و قلدری
- رفتار مخرب مانند آتشسوزی و خرابکاری
- رفتار فریبنده مانند سرقت و دروغ گفتن
- نقض قوانین مانند فرار و ترک خانه
سوءمصرف مواد مخدر و الکل، فعالیت جنسی و عزت نفس پایین نیز نشانههای رایج اختلال رفتار است که باید به والدین مربوط باشد. کودکی که رفتارش به طور مرتب در این دستهها قرار میگیرد، ممکن است دارای اختلال باشد.
افراد مبتلا به اختلال سلوک چه رفتارهایی دارند؟
اگر از قبل چیزهایی از این بیماری شنیده باشید، حتماً میدانید که کودکان مبتلا به این عارضه رفتارهایی مثل خشونت، پرخاشگری، دزدی، تقلب، خشونت از روی عمد با مردم، بی رحمی با حیوانات و پیش قدمی در درگیریهای فیزیکی را به صورت مداوم از خود بروز میدهند. در ادامه به بررسی هر یک از این رفتارها میپردازیم. رفتار خشونت آمیز و پرخاشگرانه با مردم و حیوانات: افراد مبتلا به این اختلال معولا آغازگر دعوا هستند و بطور دائم به سایر اطرافیان خود زور میگویند. در واقع این افراد نسبت به مردم و حیوانات بیرحم هستند و در مواجهه با آنها از خود واکنشهای فیزیکی نشان میدهند. آنها در اصلاح بسیار قلدر هستند و برای آسیب رساندن به دیگران از وسایل خطرناکی چون چاقو یا چوب استفاده میکنند.
تخریب اموال دیگران:
این اشخاص به صورت عمدی و جهت تفریح خود، به اموال دیگران آسیب میرسانند. بهطوری که ممکن است برای آسیب رساندن جدی به اموال سایر اشخاص، جایی را به آتش کشند. دزدی و شیادی: افراد مبتلا به این اختلال به زور از خانه یا ماشین دیگران دزدی میکنند. آنها برای منافع شخصی خود به راحتی دروغ میگویند و قوانین و مقررات را زیر پا میگذارند. حتی ممکن است در برخی مواقع بدون درگیری با سایر افراد، از آنها دزدی کنند، دزدی از مغازه یک نمونه از رفتارهای بارز آنها است. عدم پیروی از قوانین و مقررات: افراد مبتلا به اختلال سلوک در سنین قبل از ۱۳ سالگی با وجود مخالفتهای والدین، دیر به خانه بازمیگردند و از مدرسه و خانه فراری هستند.
عدم پشیمانی و عذاب وجدان:
این افراد پس از آن که مرتکب خطا یا کار اشتباهی میشوند، به هیچ وجه احساس پشیمانی و عذاب وجدان نمیکنند. به عبارتی آنها نسبت به پیامدهای اعمال خود در مقابل دیگران، به هیچ وجه دچار نگرانی نمیشوند. عدم همدلی و عاطفه با اطرافیان: افراد مبتلا به این اختلال، به احساسات سایر اطرافیان خود اصلا احترام نمیگذارد. در واقع آنها تنها نگران پیامدهای اعمال خود نسبت به خودشان هستند و هیچ اهمیت و حقی برای سایر افراد قائل نیستند. عدم توجه و دقت بر کیفیت عملکرد خود: افراد مبتلا به اختلال سلوک هیچ تلاشی برای بهبود عملکرد خود در محیطهایی چون مدرسه یا سرکار از خود نشان نمیدهند. در واقع این افراد عملکرد ضعیف خود را بر دوش سایر افراد میاندازند.
عوامل مؤثر در بروز بیماری سلوک
عوامل بیشماری در بروز این نوع بیماری تأثیرگذار هستند. این عوامل در دستههای ژنتیکی، محیطی، بیولوژیکی، روان شناختی و اجتماعی طبقه بندی میشوند که در بروز این اختلال نقش بسزایی دارند. عوامل بیولوژیکی: آسیب و صدمه به برخی از نواحی مغز باعث بروز اختلالات رفتاری میشود. اختلال سلوک نیز با برخی از نواحی مغز که در تنظیم احساسات و رفتار دخیل است، ارتباط دارد. در واقع اگر مدارهای سلول عصبی در امتداد نواحی مغزی مختل شوند، نشانه های اختلال سلوک در فرد ظاهر میشود. رفتارهایی چون مصرف دخانیات و الکل در زمان بارداری یا سوء تغذیه مادر باعث بروز اختلال سلوک در فرزند میشود.
عوامل ژنتیکی:
تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان مبتلا به این عارضه در خانواده دارای افرادی با سایر اختلالات روانی همچون اختلال اضطراب، اختلالات خلقی و اختلالات شخصیتی هستند. همین موضوع حاکی از آن است که اختلال سلوک تا حد زیادی ارثی میباشد. عوامل محیطی: عوامل محیطی و اتفاقات رخ داده در زندگی فرد، در بروز اختلال سلوک نقش دارند. اتفاقاتی چون کودک آزاری، فقر، ضعف تربیتی، تجربههای آسیب زا، سابقه مصرف مواد در خانواده و تربیت متناقض والدین نمونههایی از عوامل محیطی هستند. عوامل اجتماعی: عوامل اجتماعی نیز نقش بسزایی در بروز اختلال سلوک دارند. عواملی چون عدم پذیرش توسط همسالان و پایین بودن طبقه اقتصادی یا اجتماعی باعث بروز این اختلال در فرد میشود.
مشکلات ناشی از اختلال سلوک
شایان ذکر است که بسیاری از کودکان میتوانند در بعضی از موارد، علائم و نشانههای اختلال رفتار را در زندگی خود نشان دهند اما بزرگسالان بایستی بدانند که انجام برخی از این اقدامات لزوماً بدین معنا نیست که کودک دارای اختلال است. برای مطابقت با تشخیص اختلال رفتاری، کودکان باید در طی ۱۲ ماه حداقل سه نشانه را نشان دهند. کودکانی که در مدرسه گاهی دعوا میکنند (یک بار در سال) احتمالاً اختلالی در رفتار ندارند. اگر این کودک در طی یک سال سه یا چند بار این اقدامات را انجام دهد، احتمال بیشتری وجود دارد که او دارای اختلال باشد. کودکان مبتلا به اختلال رفتاری سلوک اغلب به گونهای رفتار میکنند که زندگی همسالان و خانوادههای آنها را مختل میکند.
علائم اختلال سلوک
همان طور که پیش از این هم اشاره کردیم، علائم و نشانههای برخی دیگر از اختلالات مانند اختلال کمتوجّهی-بیشفعالی یا ADHD و نافرمانی مقابلهجویانه (ODD) و شرایط مشابه، اغلب به عنوان علائم اختلال سلوک مطرح میشوند. با اینکه که آنها شبیه به نظر میرسند، برخی از تفاوت های مهم بین این شرایط وجود دارد. کودکان مبتلا به ADHD و ODD ممکن است عصبانی و با رفتاری خصمانه باشند، اما به ندرت بی رحمی را در کودکان مبتلا به اختلال سلوک مشاهده میشود، دارند. به عنوان مثال، یک پسر با ADHD ممکن است به منازعات گاه به گاه در مدرسه بپردازد زیرا او احساس ناامیدی و ناامنی میکند. اکثر مشاوران این را به عنوان اختلال رفتاری سلوک تشخیص نمیدهند.
بنابراین این نکته را به یاد داشته باشید که چنانچه کودک به خصوص کودک پسر بیرحمی خاصی نسبت به دانشآموز دیگر داشته است، احتمال وجود این اختلال روانی در او هست. رفتار بی رحمانه میتواند شامل ایجاد درد شدید در دیگران، بی اعتنایی نسبت به زجر کشیدن افراد، یا آسیب زدن به حیوان خانگی باشد. کودکان با اختلال رفتاری سلوک به ندرت پس از انجام اقدامات بی رحمانه احساس گناه از خود نشان میدهند. اگر فرزندتان مشکلات پرخاشگرایانه دارد یا اختلال سلوک برای او تشخیص داده شده است، با مراجعه به یک روانشناس خوب در تهران و سایر شهرهای ایران میتوانید به درمان او بپردازید.
دلایل بروز اختلال سلوک
تا بدین لحظه هیچ دلیل مشخص و واضحی برای این اختلال تعیین نشده است اما ترکیبی از عوامل زیستی، ژنتیکی، محیطی، روانی و اجتماعی میتواند در بروز و تداوم آن نقش داشته باشد. برخی از مطالعات به وجود نقص و آسیب در برخی مناطق مغزی و تنظیم نبودن مواد شیمیایی مغز (انتقال دهندههای عصبی) به عنوان دلیلی برای بروز اختلال سلوک اشاره میکنند. از طرف دیگر برخی سابقه بروز این اختلال و نیز سایر اختلالات اضطرابی، خلقی و شخصیتی در سایر افراد خانواده را با بروز اختلالات سلوک مرتبط میدانند.
احتمال مبتلا شدن به این عارضه در آن دسته از کودکانی که یکی از والدین یا مراقبین آنها به اختلال شخصیت ضد اجتماعی، وابستگی به الکل، اختلالات خلقی، اسکیزوفزنی دچار هستند یا در کودکی اختلال بیش فعالی همراه با عدم توجه یا اختلال سلوک داشتهاند، بسیار بیشتر است. وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، قرار داشتن زیر خط فقر، وضعیت نامناسب مسکن، بیکاری یک یا هر دو والدین، تحصیلات پایین والدین و احـساس ناامنی در محیط خانواده و مدرسه نیز از جمله عوامل اجتماعی مؤثر در شدت گرفتن این اختلال است.
درمان اختلال سلوک
درمان اختلال به عوامل زیادی از قبیل، سن کودک، شدت علائم و همچنین مشارکت کودک در انجام روشهای درمانی بستگی دارد. درمان اغلب ترکیبی از رواندرمانی و دارودرمانی است. روشهای مختلف مشاوره مانند درمان شناختی-رفتاری با هدف تغییر شکل تفکر و رفتار کودک برای بهبود مهارتهای حل مسئله، مدیریت خشم، مهارتهای استدلال اخلاقی انجام میشود. خانواده درمانی و روشهای آموزش مدیریت والدین نیز میتواند مفید باشد. در این روش والدین میآموزند که چگونه رفتارهای مثبت را افزایش دهند، تکنیکهای انضباطی اصلاحی (مانند محروم کردن) را جـایگزین شیوههای خشن کنند و از روشهای حل مسأله بهره ببرند. داروی مشخصی بهطور رسمی برای درمان اختلال سلوک معرفی نشده است، دارودرمانی اغلب برای کاهش علائم اختلالات همراه با سلوک مانند اختلال افسردگی و یا بیشفعالی بهکار میرود.
اختلال سلوک با بیش فعالی چه تفاوتی دارد؟
بیش فعالی یا نقص توجه
1. فرد مبتلا به ADHD به جزئیات یک موضوع توجه نمیکند؛ مخصوصاً اگر احساس کند موضوع مورد نظر جذابیتی برای او ندارد.
2. فرد مبتلا به راحتی حواسش پرت میشود و تمرکز لازم برای یادگیری را ندارد.
3. پیروی کردن از یک دستورالعمل و چارچوب برای فرد مبتلا به بیشفعالی بسیار دشوار است.
4. گوش کردن برای فرد دارای بیشفعالی سخت است، لذا مرتب حرف دیگران را قطع میکند. همچنین ممکن است در جایی غیرضروری شروع به صحبت کند.
5. فرد دارای این اختلال به سختی میتواند استرس خود را تحمل کند و احساس میکند ناآرام و عصبی است.
6. فرد مبتلا رفتارهای ناگهانی و هیجانی از خود بروز میدهد.
7. فرد دارای بیش فعالی تغییر احساس ناگهانی دارد مثلاً به سرعت احساس پریشانی و ناراحتی میکند.
اختلال سلوک (CD)
1. شخص مبتلا به این اختلال رفتارهای پرخاشگرانه و غیرقابل تصوری نسبت به حیوانات و مردم دارد و بدون هیچ گونه احساس گناه و پشیمانی به آنها ظلم میکند.
2. این فرد آسیب رساندن و تخریب اموال دیگران را به صورت عمدی و صرفا برای تفریح خود انجام میدهد.
3. فرد مبتلا به این اختلال سر دیگران را کلاه میگذارد و از سایر افراد دزدی و سرقت میکند.
4. فرد دارای اختلال سلوک به زور وارد خانه و ماشین دیگران میشود.
5. فرد بیمار به صورت جدی مقررات را زیر پا میگذارد. مثلاً از مدرسه فرار میکند یا شبها خیلی دیر به خانه برمیگردد.
چگونه با این کودکان رفتار کنیم؟
مراجعه به متخصص سلامت روان به منظور گرفتن راهنمایی و مشاوره از آنها در زمینه نحوه برخورد و رفتار صحیح و مناسب با این کودکان بسیار حائز اهمیت است. در صورت شدت گرفتن علائم در طی زمان، والدین برای دریافت آموزش اضافی و مهارتآموزی در جهت اصلاح رفتار و شروع درمان دارویی بهتر است به روانپزشک در تهران یا سایر شهرها در زمینه کودک و نوجوان مراجعه کنند. رفتار مقتدرانه والدین همراه با تشویق و تقویت منفی (حذف محرک مطلوب) از جمله شیوههای رفتاردرمانی است که در حالت خفیف این اختلال میتواند به تدریج اثرگذار باشد.
و در نهایت به عنوان سخن پایانی، تیم مجله اینترنتی رایامگ توصیه میکند که در صورتی که موارد خفیف این مشکل را در کودکان خود دیدید، میتوانید به روانشناس کودک در تهران و یا سایر شهرها نیز مراجعه کنید. در این شرایط پدر و مادرانی که اغلب از تنبیه فیزیکی استفاده کرده و سطح پایینی از عطوفت و گرمی را نشان میدهند و برای کنترل بیشتر، قوانین غیرقابل توضیح و غیرقابل استدلال را براي فرزندانشان به کار میگیرند، باعث شدت گرفتن مشکلات فردی و اجتماعی بیشتری در فرزند خود میشوند.