از شما خواننده محترم تقاضا داریم که تا انتهای مطالب همراه ما باشید تا در مورد نوعی اختلال شخصیتی صحبت کنیم که در آن، شخص مبتلا خود را بزرگ و برجسته میپندارد و به گونهای غلوّآمیز احساس توانایی و لیاقت میکند. این بیماران مرکز دنیای خود بوده، از هر جهت ویژه هستند، افادهای و اسمپران بوده و در ذهن خود شخص مشهوری هستند. حس خودپسندی و سزاوار بودن، هرگونه نگرانی درباره نیازها، مشکلات و احساسات دیگران را از ذهن آنان خارج میسازد. آنان متکبر و تحکمآمیز بوده، خود را برتر از دیگران میدانند و از دیگران انتظار احترام و تحسین دارند. هنگامی که خود آنان و جهان اطرافشان نمیتوانند انتظارات غیرواقع گرایانه و ناممکن آنان را برآورده سازند، بهطور شایع دچار ناامیدی میشوند.
همه گیرشناسی اختلال شخصیت خودشیفته
میزان شیوع این نوع اختلال طبقDSM-IV-TR و گزارشات به عمل آمده، چیزی بین دو تا شانزده درصد از جمعیت بالینی و کمتر از یک درصد از جمعیت عمومی تخمین زده شده است. خطر وقوع این اختلال در فرزندان افراد مبتلا ممکن است بیشتر از دیگران باشد، چون آنها احساس غیر واقع بینانه همه توانی (قدرت مطلق؛ omnipotence)، خود بزرگ بینی، زیبا بودن و با هوش بودن را در ذهن فرزندان خود نیز میکارند. تعداد افراد مبتلا به این اختلال هر روز بیشتر از پیش گزارش میشود. به گزارش DSM-5، نرخ شیوع اختلال شخصیت خودشیفته، بر اساس معیارهای DSM-IV، در نمونههای آماری گرفته شده از جامعه، ۰ تا ۶٫۲ درصد است.
علل بروز اختلال شخصیت خودشیفته
با اینکه هنوز علت اصلی این بیماری مشخص نشده، اما متخصصان عوامل گوناگونی را مثل ژنتیک یا عوامل زیست محیطی در ابتلای افراد به این اختلال مؤثر میدانند. همچنین محققین در بخش خاکستری مغز افراد خودشیفته که مربوط به همدلی و روابط عاطفی و ... است، نوعی ناسازگاری مشاهده کردند. یکی دیگر از عوامل مؤثر تربیت اشتباه والدین است، عدم اطلاع والدین از تربیت درست و صحیح میتواند فرد را در بزرگسالی مستعد ابتلا به این اختلال میکند. بنابراین میتوان گفت تنبیه و پاداش افراطی، وابستگی بیش از اندازه به والدین، بیش از حد از سمت والدین و خانواده مورد تعریف و تمجید قرار گرفتن و همچنین آزار و اذیت شدیدی را در دوران کودکی تحمل کردن از جمله دلایل بروز این اختلال میباشند.
فرد خودشیفته چه ویژگیهایی دارد؟ (علائم و نشانهها)
- احساس خود بزرگ بینی اغراق آمیز
اولین ویژگی بارز و مشهود این بیماری، خود بزرگ بینی است. باید بدانید که این احساس فراتر از یک سطحی نگری و خودپسندی ساده بوده و نوعی احساس خود برتر بینی غیر واقع بینانه است. افراد خود شیفته معتقدند که منحصر به فرد یا خاص هستند و فقط افراد خاصی مثل خودشان میتوانند آنها را درک کنند. علاوه بر این، آنها خود را برتر از آن میدانند که چیزهای متوسط یا معمولی لیاقتشان را داشته باشند. این اشخاص فقط میخواهند با افراد، مکانها و چیزهای با رده بالا معاشرت و ارتباط داشته باشند.
معمولاً چنین افرادی معتقدند که از همه بهتر هستند و از نزدیکان خود نیز انتظار دارند که آنها را به رسمیت شناخته و از طرفشان مورد احترام قرار بگیرند (حتی زمانی که برای به دست آوردن این رسمیت و احترام کار خاصی نکرده باشند). آنها غالباً درباره دستاوردها و استعدادهایشان دروغ میگویند و اغراق میکنند و هنگامی که در مورد کار یا روابطشان صحبت میکنند، تنها چیزی که میشنوید این است که آنها چقدر به دیگران کمک میکنند، چقدر عالی هستند و افراد زندگی آنها چقدر خوش شانس اند که آنها را دارند! این افراد ستارههای بی چون و چرای زمین اند حال آنکه بقیه در بهترین حالت بازیکنان خرده پا هستند.
- زندگی در دنیایی خیالی که توهمات اغراق آمیز را پشتیبانی میکند
اگر با افراد مبتلا به این بیماری در ارتباط بوده باشید، به خوبی میدانید که آنها در یک دنیای فانتزی زندگی میکنند که با تحریف، خودفریبی و افکار واهی همراه است. این افراد همواره با تصورات ستایش آمیزی از موفقیت نامحدود، قدرت، درخشش، جذابیت و عشق ایده آل که باعث میشود احساس خاص بودن و کنترل داشته باشند، زندگی میکنند. این تخیلات، آنها را در برابر احساس پوچی و شرم درونیشان محافظت میکند؛ بنابراین حقایق و عقاید متناقض با خود را نادیده گرفته یا غیرمنطقی میدانند. هر چیزی که حباب فانتزی مذکور را به ترکیدن تهدید کند با واکنش دفاعی شدید و حتی خشمگینانه این افراد مواجه میشود. بنابراین اطرافیان شخص خود شیفته یاد میگیرند در مورد این اعتقادات و توهمات او محتاطانه رفتار کنند.
- نیاز مداوم به ستایش و تحسین
احساس خود برتر بینی که چنین افرادی دارند، شبیه بادکنکی میماند که اگر تشویق و تمجید همیشگی نباشد، رفته رفته کم باد میشود. تعریفهای معمولی و هر از چند وقت یکبار کافی نیست بلکه افراد خودشیفته برای منیت خود به غذای مداوم احتیاج دارند، بنابراین خود را با افرادی احاطه میکنند که مایل به گردن نهادن به تأیید همیشگی آنها هستند. روابط این افراد بسیار یک طرفه است و همیشه حول شخص خودشیفته میگردد و نه بر عکس. همچنین اگر توجه و ستایش مداوم از سوی طرف مقابل قطع شود یا کاهش یابد، فرد خودشیفته با آن به عنوان خیانت رفتار میکند.
- احساس حقانیت در شخصیت خودشیفته
به این علت که اشخاص مبتلا به این اختلال خود را خاص و بی همتا میدانند، بنابراین از اطرافیانشان انتظار دارند که به طور دائم با آنها برخورد مطلوبی داشته باشند. آنها واقعاً معتقدند که هرچه میخواهند باید به دست آورند. این افراد همچنین انتظار دارند که دیگران به طور خودکار هر خواسته و هوا و هوس آنها را برآورده کنند. این تنها معیار ارزش گذاری آنهاست. اگر همه نیازهای افراد خودشیفته را پیش بینی و برآورده نکنید، برایشان ارزشی نخواهید داشت و اگر جرات دارید که از خواستهی آنها سرپیچی کنید یا خدایی ناکرده چیزی از آنها بخواهید، باید خود را برای پرخاشگری، خشم یا رفتار سردشان آماده کنید.
- سوء استفاده از دیگران بدون احساس شرم یا گناه
فرد بیمار به هیچ عنوان قادر به همذات پنداری با دیگران نیست و نمیتوانند خود را جای آنها بگذارد. به بیان دیگر، آنها همدلی ندارند. از بسیاری جهات، آنها افراد زندگی خود را مانند اشیاء میبینند (که وجودشان تنها برای تأمین نیازهای آنهاست). در نتیجه، این اشخاص حتی ذرهای برای استفاده از دیگران جهت رسیدن به اهداف خود تردید نمیکنند. با اینکه این بهره برداری از دیگران با سوء نیت صورت میگیرد اما اغلب به راحتی فراموش میشود. افراد خودشیفته به این نمیاندیشند که چگونه رفتار آنها بر دیگران تأثیر میگذارد و اگر به این موضوع اشاره کنید، آنها واقعاً آن را درک نخواهند کرد و تنها چیزی که میفهمند نیازهای خودشان است.
تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته
به چند دلیلی که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد، تشخیص این بیماری چالش برانگیز میباشد! چرا که:
1- میتواند با انواع دیگر اختلالات شخصیت همپوشانی داشته باشد. ممکن است فرد همزمان به اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال دیگری نیز مبتلا باشد.
2- امکان دارد فردی که به اختلال شخصیت خود شیفته مبتلا است، قادر به تشخیص این موضوع نباشد که مشکلات زندگیاش ناشی از رفتار خود اوست و در عوض به سرزنش دیگران بپردازد.
3- ممکن است فرد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته نسبت به انتقاد و یا ضعفهای خود، بسیار حساس باشد. این امر باعث میشود که دیگران نتوانند در مورد رفتار او و اینکه این رفتار تا چه اندازه میتواند آسیب زننده باشد با او صحبت کنند.
به طور کلی هیچ تجهیزات پزشکی یا آزمایشگاهی جهت تشخیص این اختلال وجود ندارد بلکه درمانگر و متخصص با توجه به پرسشنامهای که بیمار پاسخ داده و بررسی اینکه فرد تا چه اندازه نیازمند توجه و قدرت است، میتواند به وجود اختلال در فرد پی ببرد. این اختلالات الگوهای رفتاری و فکری هستند که ریشه در دوران کودکی دارد؛ این نوع رفتار میتواند حتی پیش از 8 سالگی بروز کند. این افراد در درک این مسئله عاجزند و به همین دلیل نیز برای درمان خود اقدام نمیکنند. در مطالعاتی که اخیراً انجام شده بسیاری آزادانه خودشیفته بودن را بیان میکنند. محققان معتقدند به این دلیل آنها به خودشیفته بودن خود افتخار میکنند که آن را به هیچ وجه یک نقص یا بیماری نمیدانند.
در نهایت لازم به ذکر است که جهت تشخیص این بیماری حداقل پنج مورد از فاکتورهای زیر ضروری است:
1- تمایل به بزرگ نمایی
2- اشتغال ذهنی بی حد و حصر در مورد قدرت، استعداد، زیبایی یا عشق ایده آل
3- اعتقاد به منحصر به فرد بودن خود
4- نیاز به تحسین بیش از حد
5- توقعات و انتظارات نابجا در پیشرفت و ادامه درمان
6- سوء استفاده از دیگران برای رسیدن به اهدافشان
7- عدم همدلی و تمایل به درک احساسات و نیازهای دیگران
8- حسادت به دیگران و در عین حال اعتقاد به اینکه دیگران به آنها حسادت می کنند
9- داشتن رفتارهای متکبرانه
درمان اختلال شخصیت خودشیفته
همان طور که در قسمت قبلی نیز اشاره کردیم، طبق بررسیهای صورت گرفته بسیاری از مبتلایان، میدانند که خودشیفتگی دارند و حتی به خودشیفته بودن خود افتخار میکنند؛ پس معمولاً به دنبال درمان نمیروند. همان گونه که برای درمان این اختلال دارویی وجود ندارد، روش درمان مشخصی نیز برای همه افراد دارای اختلال شخصیت خوشیفته وجود ندارد اما برخی از روشهای درمانی مانند روان درمانی میتواند به فرد کمک کند تا بتواند ارتباط مؤثرتری با دیگران برقرار کند. ایجاد تعاملات مثبت با افراد دیگر میتواند زمینههای مختلف زندگی شما را تا حد زیادی بهبود بخشد.
در واقع روان درمانی و مشاوره به فرد کمک میکند تا:
1- رابطه خود را با همکاران و همسالان خود بهبود ببخشد
2- روابط شخصی خود را حفظ کند
3- نقاط قوت خود را بشناسد تا بتواند انتقادات یا شکستها را تحمل کند
4- احساسات خود را درک و مدیریت کند
5- اهداف واقع بینانه برای خود تعیین کند
6- عزت نفس خود را تقویت کند. از آنجا که تغییر در ویژگیهای شخصیتی دشوار است
امکان دارد چندین ماه طول بکشد تا بهبودی مشاهده شود. در این مدت، ممکن است شخص درمان را به عنوان اتلاف وقت تلقی کرده و وسوسه شود که آن را رها کند. با این حال، مهم است که به او کمک کنیم تا به درمان پایبند باشد.
موارد زیر نیز توصیههایی به افراد مبتلا به این بیماری میباشد که ممکن است در طی درمان به آنها کمک کند:
- از الکل، مواد مخدر و سایر موادی که باعث رفتارهای منفی میشوند، خودداری کنید.
- حداقل سه بار در هفته ورزش کنید تا به تقویت روحیه کمک کند.
- برای کاهش استرس و اضطراب به روشهای آرام سازی مانند یوگا و مدیتیشن بپردازید.
- آنچه را که نمیتوانید بدست بیاورید، بپذیرید.
- بهبودی اختلال شخصیت خودشیفته زمان میبرد. با در نظر گرفتن هدفتان از بهبودی و یادآوری آن به خود، سعی کنید انگیزه خود را حفظ نمایید.
- شما میتوانید برای ترمیم روابط آسیب دیده تلاش کنید تا شاید از زندگی خود رضایت بیشتری کسب کنید.
بیشتر بخوانید: کشف کانالهای کوچک در جمجمه که میتوانند نقش مهمی در حفظ ایمنی مغز ایفا کنند
پیشگیری از اختلال شخصیت خودشیفته
طبیعتاً به دلیل آن که علت بروز این اختلال به طور دقیق مشخص نشده است، بنابراین راهکار معین و واضحی برای پیشگیری از آن نیز وجود ندارد. اما در عین حال موارد زیر ممکن است کمک کننده باشد:
1- اطلاع از مشکلات روحی و روانی کودکان و اقدام سریع برای معالجه آن.
2- شرکت در کلاسهای خانواده درمانی، تا بتوانید روشهای سالم مقابله و کنار آمدن با مشکلات عاطفی را بیاموزید.
3- شرکت در کلاسهای فرزند پروری
4- در صورت نیاز میتوانید از درمانگران یا مددکاران اجتماعی راهنمایی بگیرید.
راهکارهای زندگی و برخورد با فرد دارای خودشیفتگی چیست؟
این بیماری مزمن میتواند برای فرد مبتلا و همچنین اطرافیانش چالش برانگیز باشد، ولی خوشبختانه درمان و حمایت میتواند کیفیت زندگی را برای همه افراد درگیر این اختلال بهبود بخشد. برای کسانی که با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته در ارتباط هستند، نکات زیر میتواند کمک کننده باشد:
1- حمایت دوستان و اعضای خانواده را برای شخص فراهم نمایید
2- هنگام صحبت با فرد دارای اختلال شخصیت خودشیفته، آرامش خود را حفظ کنید
3- شخص را به گروههای حمایتی که شامل سایر افراد دارای این اختلال هستند متصل کنید
4- به یاد داشته باشید که اگر فرد مبتلا به این اختلال متوجه رفتارهای مشکل ساز خود نشود، انگیزه کمتری برای گرفتن کمک خواهد داشت.
سخن پایانی در مورد آینده فرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی
از آن جایی که این نوع اختلال از دسته اختلالات شخصیتی مزمن به شمار میرود، لذا روند درمانی آن نیز به شدت دشوار است. همچنین متأسفانه بیماران به طور دائم در معرض ضربه و فشارهای روانی هستند که نتیجه اعمال و رفتار خودشان است. از طرف دیگر زیبایی، قدرت و به طور کل مزایای جوان بودن برای این افراد مهم بوده و نمیتوانند پیر شدن خود را تاب بیاورند؛ به همین دلیل برابر بحران میانسالی آسیب میبینند. بنابراین اگر در بین اعضای خانواده شخصی به این اختلال مبتلا است بهتر است او را تا قبل از رسیدن به میانسالی تشویق به درمان کنید.