جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

افسار مغز شما در دست کیست؟

author منتشر کننده
بدون نظر 0 0
افسار مغز شما در دست کیست؟

همه ما می دانیم که انتخاب های زندگی ما هستند که مسیر زندگی ما را می سازند؛ حتی آن انتخاب هایی که مهم به نظر نمی رسند، می توانند تاثیر فوق العاده ای روی زندگی بگذارند. حقیقت این است که ما مسئول صد در صد زندگیمان هستیم. ما به تنهایی مسئولیت انتخاب و اقداماتمان را داریم. با این حال این را هم می دانیم که نیروهای قدرتمند خارجی هم روی انتخاب، رفتار ها و عادت های ما تاثیر گذار هستند. بیشتر آدم ها از کنترل زیرکانه و نامحسوسی که این نیرو ها روی زندگیشان دارند خبر ندارند. برای اینکه خط سیر مثبت تان به سوی اهداف را حفظ کنید، باید این تاثیرات را بفهمید و کنترل کنید تا جای این که شما را از مسیرتان به سوی موفقیت منحرف کنند، از شما پشتیبانی کنند تا به موفقیت برسید. سه نوع از تاثیرات روی هر شخصی اثر می گذارند:

- ورودی ها: چیزی که مغزتان را با آن تغذیه می کنید.

- ارتباط ها: آدم هایی که وقت تان را با آن ها می گذرانید.

- محیط: آنچه که در اطرافتان است.

ورودی ها:

اگر می خواهید بدنتان با بهترین عملکرد به حرکت درآید، باید مراقب باشید که خوراکی هایی با بالاترین کیفیت ارزش غذایی مصرف کنید و از مصرف غذاهای کم ارزش و البته وسوسه برانگیز اجتناب کنید. اگر می خواهید مغزتان با بالاترین توانش کار کند، باید درباره ی چیزهایی که به آن می دهید، حتی بیشتر مراقب باشید. آیا مغزتان را با خلاصه اخبار تغذیه می کنید یا سریال های طنز تخریب کننده ذهن را می بینید؟ مجلات زرد می خوانید یا مجله های موفقیت را دنبال می کنید؟ کنترل کردن ورودی ها تاثیر مستقیم و قابل توجهی روی بازدهی و نتایج شما دارد.

کنترل چیزی که مغزمان مصرف می کند، پیچیده و دشوار است؛ چون بیشتر چیزهایی که دریافت می کنیم، ناخودآگاه هستند. هر چند درست است که می توانیم بدون فکر کردن غذا بخوریم، اما بهتر است به آن چه به بدنمان وارد می کنیم، دقت کنیم چون غذا خودش که به دهان ما نمی پرد. باید خیلی مراقب باشیم ورودی های بی ربط و مخرب، جذب مغزمان نشوند. این یک جنگ تمام نشدنی است که در مقابل هر نوع اطلاعاتی که می توانند نیروی خلاقیت تان را از بین ببرند، مراقب باشید و گزیده انتخاب کنید. مغزتان برای این طراحی نشده است که شما را خوشحال کند. مغزتان فقط یک دستور کار دارد و آن هم این است: بقا.

مغزتان همیشه منتظر نشانه های "کمبود و حمله" است. مغزتان برنامه ریزی شده است تا در جست و جوی چیزهای منفی باشد؛ مثل منابع رو به کاهش، آب و هوای بد و هر چیزی که به شما صدمه می زند. بنابراین وقتی در مسیرتان به محل کار، رادیو را روشن می کنید و با گزارش های مربوط به دزدی ها، آتش سوزی ها، حملات و اقتصاد رو به رکود بمباران می شوید، مغزتان به کار می افتد و تمام طول روز را صرف تفکر درباره ی آن جشنواره ترس، نگرانی و منفی نگری می کند. وقتی بعد از اتمام کارتان، اخبار عصرگاهی را می بینید، همین موضوع، دوباره اتفاق می افتد. اخبار بد بیشتر؟ عالی است! ذهن تان در کل شب درباره آن اخبار دچار تشویش می شود.

اگر ذهن تان به حال خودش رها شود، در کل روز و شب در تردد اطلاعات منفی، نگران کننده و ترسناک خواهد بود. ما نمی توانیم DNA مان را تغییر دهیم، ولی می توانیم رفتارمان را عوض کنیم. می توانیم ذهن مان را آموزش دهیم تا به فراتر از "فقدان و یورش" نگاه کند. چگونه؟ ما می توانیم ذهن مان را تغذیه و از آن حفاظت کنیم. می توانیم درباره چیزهایی که اجازه ورود به آن ها می دهیم، منظم و فعال باشیم.

بیلبورد های تبلیغاتی، برنامه شبکه های خبری و حتی دوستانتان می توانند سیلی از آب آلوده را روانه لیوانتان کنند. اما به این معنی نیست که نمی توانید برای محافظت از خودتان مقابل این آلودگی، قدمی بردارید.

افسار مغز شما در دست کیست؟

رژیم رسانه ای:

رسانه ها با گروگان گرفتن ما، پیشرفت می کنند. چرا آدم های خوب و محترم ترافیک ایجاد می کنند تا بتوانند بنر تبلیغاتی کنار اتوبان را نگاه کنند؟ این میراث ژنتیکی ماست و به حس ماقبل تاریخ حفظ جانمان بر می گردد. ما نمی توانیم جلوی خودمان را بگیریم حتی اگر در اجتناب از منفی نگری ماهر باشیم و خودمان را طوری تربیت کرده باشیم که سرسختانه مثبت باشیم، وقتی موضوع پیروی از احساسات در میان باشد، سرشت اصلی ما نمی تواند مقاومت کند. اربابان رسانه ها این موضوع را می دانند. آن ها در خیلی از موارد، سرشت شما را بهتر از خودتان می شناسند. رسانه ها همیشه از عناوین جذاب و غافلگیر کننده برای جلب توجه استفاده می کنند. امروزه به جای چند روزنامه، درگاه های خبری بی شماری وجود دارند که از طریق کامپیوتر ها و تلفن هایمان به ما می رسند و اداره کنندگان این رسانه ها، تا این حد مدام با دوز و کلک متوسل به اخبار شوکه کننده نمی شده اند.

ثبت نام در دانشگاه زمان:

حذف ورودی های منفی به تنهایی کافی نیست. برای حرکت در مسیر مثبت و سازنده، باید چیزهای بد را خارج کنید و آن را با چیزهای خوب پر کنید. برای مثال در حین رانندگی، با استفاده از زمانی که در حال حاضر با گوش دادن به رادیو هدر می دهید، می توانید در مدیریت، موفقیت در فروش، ایجاد ثروت، روابط عالی یا هر رشته ای که دوست دارید، مدرکی معادل دکترا بگیرید. این تعهد در ترکیب با رویه مطالعه تان شما را از طبقه متوسط جامعه جدا می کند.

چه کسانی روی شما اثر می گذارند؟

پرندگان هم نوع با هم پرواز می کنند؛ دقیقا همان ضرب المثلی که می گوید: کبوتر با کبوتر، باز با باز. آدم هایی که از روی عادت با آن ها در ارتباط هستید، گروه مرجع شما نامیده می شوند. طبق پژوهشی که روان شناس اجتماعی هاروارد، دکتر دیوید مک کلند انجام داد، گروه مرجع شما در حدود 95 درصد از موفقیت یا شکست تان را در زندگی تعیین می کند. بیشتر وقت تان را با چه کسانی می گذارنید؟ چه آدم هایی را بیشتر تحسین می کنید؟ آیا این دو گروه دقیقا یکسان هستند؟ اگر نه، چرا؟ جیم ران می گوید که ما به میانگین پنج آدمی تبدیل می شویم که بیشتر وقت مان را با آن ها سپری می کنیم. ران می گوید ما می توانیم با بررسی آدم های اطرافمان، کیفیت سلامتی، نگرش و درآمدمان را بگوییم. آدم هایی که وقت مان را با آن ها می گذرانیم، تعیین می کنند که کدام گفت و گو ها توجه مان را جلب کنند و مرتب در معرض کدام نگرش ها و عقیده ها باشیم. در نهایت، شروع می کنیم به خوردن چیزی که آن ها می خورند. مثل آن ها صحبت می کنیم، چیزی را مطالعه می کنیم که آن ها مطالعه می کنند، مثل آن ها فکر می کنیم، چیزی را تماشا می کنیم که آن ها می بینند، مثل آن ها با مردم رفتار می کنیم و حتی مثل آن ها لباس می پوشیم. جالب اینجاست که در اغلب موارد، کاملا از شباهت های بین خودمان و آن پنج نفر آگاه نیستیم. چرا آگاه نیستیم؟ چون ارتباط هایتان شما را به زور در مسیری هل نمی دهند؛ آن ها شما را به تدریج و آهسته در طول زمان عوض می کنند. اثر آن ها خیلی جزئی و ظریف است، درست مثل وقتی که سوار بر یک تیوب روی آب دریا شناور هستید و احساس می کنید در جای ثابتی شناورید، تا وقتی به خودتان می آیید و می فهمید که جریان آرام آب شما را نیم مایل از ساحل دور کرده است.

قطع کردن روابط یا ادامه دادن:

شما مقابل اثراتی که فرزندانتان در معرض شان هستند و آدم هایی که وقت شان را با آن ها سپری می کنند، مراقب هستید. شما از اثراتی که این آدم ها می توانند روی فرزندانتان و درنتیجه انتخاب هایشان داشته باشند، خبر دارید. همین اصل باید به طرز مشابهی روی خود شما نیز اعمال شود! شاید می دانید که در زندگی تان آدم هایی هستند که باید روابطتان را با آن ها کامل قطع کنید. این کار شاید آسان نباشد ولی ضروری است. شما باید این تصمیم سخت را بگیرید و دیگر اجازه ندهید برخی از تاثیرات منفی خاص روی شنا اثر کنند. کیفیتی در زندگی را که خواهان اش هستید، تعیین کنید و بعد، اطرافتان را با آدم هایی پر کنید که آن تصور را ارائه و حمایت می کنند.

من دائم آدم هایی را که از رشد کردن و مثبت زندگی کردن امتناع می کنند، از زندگی ام می اندازم بیرون. رشد و تغییر روابط تان یک فرآیند مادام العمر است. وقتی تصمیم سختی می گیرید که بین خودتان و آدم هایی که شما را از پیشرفت باز می دارند، حد و مرزهایی بگذارید، متوجه می شوید که با شما به مبارزه بر می خیزند، به ویژه آن هایی که به شما نزدیک تر هستند. تصمیم شما برای یک زندگی مثبت تر و هدفمند تر، آیینه ای می شود برای انتخاب های ضعیف آن ها. شما ناراحت شان می کنید و آن ها تلاش می کنند تا شما را تا سطح خودشان پایین بکشند. مقاومت شان به این معنی نیست که دوست تان ندارند یا بهترین ها را برایتان نمی خواهند؛ در واقع این اصلا درباره شما نیست، بلکه درباره ترس و احساس گناهشان از انتخاب های بد و بی نظمی های خودشان است. فقط این را بدانید که جدا شدن از آن ها کار راحتی نخواهد بود.

افسار مغز شما در دست کیست؟

بیشتر بخوانید: زنان قدرتمند جهان چه ویژگی هایی دارند؟

محدود کردن روابط:

بعضی ها هستند که می توانید سه ساعت از وقت تان را با آن ها بگذرانید ولی سه روز را نمی توانید. یادتان باشد تاثیر رابطه هایتان روی شما هم قویست و هم نامحسوس. آدم هایی که با آن ها قدم می زنید، به معنای واقعی کلمه می توانند آهسته رفتن یا سریع قدم برداشتن تان را تعیین کنند. به همین نحو، شما هم نمی توانید مقاومت کنید و تحت تاثیر نگرش ها، کار ها و رفتار های برجسته اشخاص قرار می گیرید که وقت تان را با آن ها سپری می کنید. بر اساس آن که آن آدم ها چگونه خودشان را نشان می دهند، تصمیم بگیرید چقدر می توانید از آن ها تاثیر بپذیرید.

توسعه روابط:

تا اینجا فقط درباره بیرون کردن اشخاصی صحبت کردیم که اثرات منفی دارند. در حالی که این کار را انجام می دهید، می توانید جلوتر هم بروید. آدم هایی را شناسایی کنید که در زمینه هایی از زندگی که می خواهید در آن ها پیشرفت کنید، ویژگی های مثبتی دارند؛ آدم هایی با همان موفقیت تجاری و مالی که مدنظرتان است، مهارت های تربیت فرزندی که دنبالش هستید، روابطی که مشتاق آن هستید و شیوه ای زندگی که به آن علاقمند هستید. بعد وقت بیشتری با آن ها بگذرانید. به سازمان ها، کسب و کار ها و باشگاه های ورزشی ملحق شوید که این آدم ها آن جا دور هم جمع می شوند و دوست پیدا می کنند. اگر می خواهید روابط عمیق تر و و بهتر و معنادار تری داشته باشید، از خودتان بپرسید:

چه کسی همان نوع رابطه ای را دارد که من خواهانش هستم؟ چگونه می توانم زمان بیشتری را با آن شخص سپری کنم؟ ملاقات با چه کسی است که می تواند به طور مثبتی روی من اثر می گذارد؟ اجازه بدهید که درخشش و گرمای آن ها به شما سرایت کند. با شخصی همراه شوید که فکر می کنید بهترین، عالی ترین و موفق ترین شخص در عرصه مدنظرتان است. با پیوستن به گروه های شبکه ای، همایش های رسمی و سازمان های مشابه، می توانید ارتباط هایتان را توسعه دهید. سازمان های خیریه، گروه های موسیقی و باشگاه هایی را پیدا کنید که آدم هایی که می خواهید از آن ها پیروی کنید، آن جا دور هم جمع می شوند.

پیدا کردن یک همراه برای موفقیت:

یک راه دیگر برای توسعه روابط، پیدا کردن یک همراه موفقیت است؛ شخصی که به همان اندازه شما متعهد به مطالعه و رشد شخصی است. این شخص باید کسی باشد که به او اعتماد دارید، کسی که به حد کافی جسور باشد تا به شما بگوید درباره شما، نگرش ها و عملکردتان واقعا چگونه فکر می کند. این شخص می تواند یکی از دوستان قدیمیتان باشد یا حتی شخصی که شما را اصلا خوب نمی شناسد. موضوع اصلی به دست آوردن یک دیدگاه خارجی بی طرفانه و صادقانه است.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید