در همین ابتدای امر از شما عزیزان میخواهیم که تا انتهای مطالب با ما همراه باشید چرا که قصد داریم در مورد مراحل راهاندازی یک شرکت نوپا و نکات مربوطه به آن صحبت کنیم! شرکت نوپا، شرکت نوآفرین یا استارتاپ به یک شرکت یا کسب و کار گفته میشود که معمولاً به تازگی و در نتیجه کارآفرینی ایجاد شده است. رشد سریعی دارد، و در جهت تولید راه حلی نوآورانه و دوام پذیر برای رفع یک نیاز در بازار شکل گرفته است. این شرکتها معمولاً مبتنی بر ایدههایی ریسک پذیر هستند که مدل کسب و کارشان مشخص نیست و بازار هدفشان نیز در حد فرض است.
چنین شرکتهایی این توانایی را دارند تا در هر حوزه و زمینهای ورود پیدا کرده و ایجاد شوند، اما در اکثر مواقع به شرکتهایی گفته میشوند که پتانسیل رشد سریعی داشته و در زمینه فناوری (تکنولوژی) فعالیت میکنند. به همین علت معمولاً به دنبال جذب سرمایه برای رشد سریعتر در مدت زمان کوتاهی هستند. شرکتهای نوپا در دوره حباب دات-کام محبوب شدند. شرکت نوپا دارای ویژگیهایی به شرح ذیل هستند:
1- مبتنی بر ارائه یک نوآوری جدید میباشد
2- مبتنی بر کار تیمی است
3- عدم قطعیت (احتمال شکست بسیار بالا است)
4- امکان توسعه پذیری کسب و کار را دارد
دو مشخصه اصلی که برای این شرکتها تعریف شده است، تکرار پذیری و مقیاس پذیری آنها میباشد. تکرارپذیر بودن یک کسب و کار به این معناست که بتوان مدل درآمدی آن را بارها و بارها تکرار کرد و در هر تکرار درآمد کسبوکار افزایش یابد، به عنوان مثال اگر خروجی یک استارتاپ محصولی فیزیکی است، بتوان آن را به تولید انبوه رساند، یا خدمات آن را در اختیار تعداد زیادی کاربر قرار داد. از سوی دیگر مقیاسپذیر بودن یعنی بتوان مدل درآمدی کسبوکار را با افزایش نیروهای انسانی یا منابع مالی گسترش داده و بدین ترتیب ارزش افزودهی بیشتری برای آن کسبوکار ایجاد کرد، کسبوکاری که این دو ویژگی را در خود داشته باشد، میتوان یک کسبوکار قابل رشد و سودآور به حساب آورد.
معنای دقیق استارتاپ
با بیان یک نمونه به تعریف دقیق استارت اپ خواهیم پرداخت. در نظر بگیرید ما یک کسب و کار کوچک همانند نصب کابینت راه اندازی میکنیم. کار را شروع میکنیم و از آن جا که کارمان حرفهای و دقیق است کم کم مشتریانی را جذب میکنیم و تعداد سفارشها رفته رفته زیاد میشود. پس از مدتی تعداد سفارشها به قدری زیاد میشود که مجبور میشویم چند نیروی دیگر به تیم خود اضافه کنیم. به طوری که به ازای اضافه شدن هر 30 سفارش در ماه ما مجبوریم یک نیروی انسانی اضافه کنیم. اینجا دقیقاً جایی است که بین کسب و کار و استارت آپ تفاوت ایجاد میشود.
نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که در یک استارتاپ با بالا رفتن این تعداد مشتری نیاز به اضافه کردن نیرو وجود ندارد و هزاران مشتری را با تعداد کمی نیروی انسانی میتوان سرویسدهی و مدیریت کرد. به عنوان مثال اگر به مشتریان اسنپ هزاران نفر اضافه شود شاید نیاز به اضافه کردن حتی یک نیرو در تیم پشتیبانی نباشد. در بقیه استارت آپها نیز به همین صورت افزایش مشتری با موانع کمتری قابل کنترل است. این خاصیت باعث میشود استارتاپها بتوانند رشد بسیار زیادی داشته باشند و محدودیتهای کمی بر سر راه داشته باشند.
بنیانگذار (Founder) استارتاپ به چهکسی میگویند و آیا استارتاپها حتماً در زمینهی تکنولوژی فعالیت میکند؟
به طور معمول بنیانگذار یک شرکت نوپا تمایلی به کار کردن برای سایرین نداشته و علاقه دارد کسبوکار خودش را شروع کرده و آن را مدیریت کند، چنین اشخاصی معمولاً ریسکپذیر بوده و قادرند مسئولیت هدایت یک کسبوکار را بر عهده بگیرند. معمولاً کسبوکارهای بزرگ میتوانند چندین بنیانگذار داشته باشند که در این صورت به آنها همبنیانگذار (Co-Founder) نیز گفته میشود. از طرف دیگر اکثر استارتاپهایی که در اطرافمان میبینیم به نوعی با دنیای آیتی و تکنولوژی مرتبط هستند و میتوان آنها را نوعی کسبوکار آنلاین دانست، اما حقیقت این است که یک استارتاپ الزاما به صورت آنلاین نیست، هرچند کسبوکارهای آنلاین و تجارت الکترونیک به دلیل داشتن بازار هدف بزرگتر، فضای رشد بیشتری را برای صاحبان کسبوکار فراهم میکند.
شتابدهندهی استارتاپ چیست؟
در حالت طبیعی اغلب کسبوکارهای نوظهور در ابتدا به شکل یک ایدهی خام مطرح میشوند و در صورتی که توجیهپذیر باشند امکان جذب سرمایه برای آنها فراهم میشود، شتابدهندهها مراکزی هستند که در ابتدای راه یک استارتاپ به آن کمک میکنند تا با سرعت بیشتری رشد کرده و بتواند اقدام به جذب سرمایهگذار نماید. به عنوان مثال ارائهی آموزشهای رایگان به اعضای تیم، تخصیص بودجه اولیه جهت تهیهی منابع مورد نیاز، فضای کار رایگان و ... نمونههایی از خدمات ارائه شده توسط مراکز رشد و شتابدهی هستند، البته که این خدمات به صورت رایگان در اختیار شما قرار نخواهد گرفت و در ازای آن باید درصدی از میزان سود کسبوکارتان را با این مراکز شریک شوید.
چگونه میتوانیم یک استارتاپ راهاندازی کنیم؟
یکی از مهمترین مواردی که پیش از شروع یک کسبوکار باید به آن توجه کنید، ریسکپذیر بودن این فرآیند است! چنانچه محصول یا خدمتی که ارائه میدهید آن چیزی نباشد که جامعه به آن نیاز دارد، کسبوکار شما با شکست مواجه خواهد شد. همچنین هدایت یک کسبوکار هرچند در ابتدا کاری لذتبخش به نظر میرسد، اما باید بدانید سعی و تلاش بسیاری میطلبد، شما باید بتوانید بهخوبی بحرانهای پیشآمده برای کسبوکارتان را پشت سر بگذارید، در شرایطی لازم است تا بیش از حد معمول روی استارتاپتان کار کنید. اگر فکر میکنید از پس مدیریت یک کسبوکار برمیآیید وقت آن است که دستبهکار شده و ایدهپردازی کنید، مراحلی که باید برای راهاندازی یک استارتاپ پشت سر بگذارید عبارتند از: ایدهپردازی، یافتن همتیمی و جذب سرمایه!
اولین عاملی که باعث میشود تا کسب و کار شما موفق باشد، پیدا کردن یک ایده بکر و قابل اجراست! بنابراین در پیرامون خود جستجو کنید و ببینید که اغلب افراد جامعه چه نیازهایی دارند که هنوز راه حلی برای آن وجود ندارد؟ آیا میتوانید یک نیاز اساسی از مردم را بهگونهای سادهتر برای آنها حل کنید؟ به عنوان مثال اسنپ را در نظر بگیرید، تا قبل از به وجود آمدن این استارتاپ نیز امکان جابهجایی با تاکسی برای مردم فراهم بود، اما اسنپ این فرایند را تا حد بسیار زیادی ساده کرد و توانست آن را با قیمت مناسبتر و کیفیت بهتری در اختیار افراد قرار دهد، به همین دلیل توسط جامعه پذیرفته شد و در مدت زمانی کوتاه به درآمدی چشمگیر رسید!
مرحله بعدی برای استارت یک شرکت نوظهور، پیدا کردن یک شریک و همتیمی خوب و قابل اطمینان است، چرا که وجود یک شریک مناسب علاوه بر اینکه میتواند در کاهش هزینههای استارتاپ به شما کمک کند، قدرت کسبوکار شما را نیز افزایش خواهد داد، البته لازمهی آن انجام کار تیمی (Team work) و تقسیم وظیفهی صحیح است. به عنوان مثال فرض کنید شما بازاریابی و دیجیتال مارکتینگ میدانید و برای راهاندازی کسبوکار خود به یک برنامهنویس احتیاج دارید، در چنین شرایطی اگر بتوانید یک برنامهنویس خوب را به عنوان همتیمی انتخاب کنید علاوه بر اینکه دیگر احتیاجی به استخدام برنامهنویس نخواهید داشت و هزینههای شما به شدت کاهش مییابد، خواهید توانست به خوبی تقسیم وظیفه کرده و کسبوکارتان را پیش ببرید.
البته همیشه این نکته را گوشه ذهن خود به یاد داشته باشید که «نداشتن تیم، از داشتن یک تیم ناکارآمد بهتر است»؛ از این رو در مرحلهی انتخاب همتیمی تمام دقت خود را به کار بگیرید. پس از اینکه یک تیم خوب پیدا کردید و ایدهی خود را یافتید، وقت آن است که طرحتان را به چالش کشیده و از آن بازخورد بگیرید، در این گام بهترین راه حل ارائهی یک نسخهی کوچک و قابل اندازهگیری از طرح است، اصطلاحاً این نسخه را MVP یا کمینه محصول قابل اندازهگیری مینامند.
در این مرحله کافی است که یک نمونهی خیلی ساده و ابتدایی از ایدهی خود را پیاده سازی کنید و واکنش دیگران را نسبت به آن بسنجید! چنانچه احساس کردید که این ایده مورد پذیرش مردم است، میتوانید با پرزنت خوب ایدهتان یک سرمایهگذار قابل قبول یافته و اقدام به راهاندازی کسبوکارتان نمایید. البته که برخی از کسبوکارها احتیاجی به جذب سرمایهی اولیهی چندانی ندارند، اما شاید بخواهید مقداری سرمایه برای تبلیغات و برندینگ استارتاپتان هزینه کنید، این مرحله کاملاً به تصمیم شما و تیمتان بستگی دارد، میتوانید برای جذب بودجه با افرادی که علاقهمند به سرمایهگذاری هستند توافق کنید یا خودتان مقداری بودجهی اولیه برای شروع کسبوکارتان اختصاص دهید.
لیناستارتاپ (Lean Startup) چیست؟
واژهها و اصطلاحهای متعددی در زمینه شرکتهای نوپا وجود دارد که قطعاً برخی از آنها را شنیدهاید! به احتمال فراوان یکی از واژههایی که با ورود به دنیای کسبوکار با آن روبرو خواهید شد، مفهوم لیناستارتاپ یا استارتاپ ناب (نوپای ناب) است. لین استارتاپ در حقیقت روشی است که ریسک راهاندازی یک کسبوکار نوپا را تا حد زیادی کاهش داده و به بنیانگذاران استارتاپ کمک میکند تا همزمان با توسعهی محصولشان وضعیت بازار و مشتری را نیز زیر نظر داشته باشند، راهاندازی یک نسخهی MVP یکی از این روشهاست. اگر قصد راهاندازی استارتاپ خودتان را دارید، توصیه میکنیم حتماً در خصوص متدولوژی لیناستارتاپ مطالعه کرده و مطابق آن عمل کنید تا ریسک راهاندازی کسبوکارتان تا حد ممکن کاهش و امکان موفقیت آن افزایش یابد.
رویدادهای استارتاپ ویکند و استارتاپ گرایند؟!
اگر پیگیر کسبوکارها باشد، حتماً میدانید که یک گروه آموزشی تحت عنوان استارتاپ ویکند وجود دارد که در آن افراد مشتاق به انجام فعالیتهای استارتاپی دور هم جمع شده و در ابتدا آموزشهایی را در خصوص نحوهی راهاندازی استارتاپ و مدلهای درآمدی دریافت میکنند و در ادامه اقدام به تشکیل تیم کرده و شروع به ایدهپردازی میکنند، در پایان رویداد نیز منتورهای کسبوکار (داوران) ایدهها را بررسی کرده و تیمهای منتخب با برترین ایدهها برگزیده میشوند. در سوی دیگر استارتاپ گرایند رویدادی است که در آن کارآفرینان و صاحبین کسبوکار جمع شده و از تجربیات و دانستههای خود برای سایر شرکتکنندگان صحبت میکنند، مزیت شرکت در استارتاپ گرایند این است که میتوانید در آن با سایر علاقهمندان به فعالیتهای استارتاپی آشنا شده و تیمسازی کنید.
بیشتر بخوانید: 10 استارتاپ برتر 2021 را بهتر بشناسید
تفاوت استارتاپ و کسب و کار کوچک چیست؟
در نگاه نخست امکان دارد که خیلی از افراد معنای استارتاپ را معادل کسب و کارهای کوچک در نظر بگیرند. اما نباید از یاد ببرید که در حالی که استارت آپ و کسب و کارهای کوچک از خیلی جهات با هم مشابه هستند، تفاوتهایی هم دارند. از نظر مشابهت، هر دو شرکتهای کوچکی هستند که تقریباً از هیچ (بدون سرمایه زیاد) ساخته شدهاند و هدفشان این است که بخشهای نادیده گرفته شده بازار را پر کنند. هر دو متمرکز بر رشد و سودآوری هستند و برای بقا در بازار میجنگند.
پس از شباهتها به شرح تفاوتهای میان این دو میپردازیم. از لحاظ تفاوت، استارت آپها خصوصیتهای متمایزی نسبت به کسب و کارهای کوچک و عادی دارند! به عنوان مثال استارت آپ یک چهره جوان دارد، عمدتاً یک ایده تازه مطرح میکند و این ایده معمولاً از طریق تکنولوژیهای جدید و وابسته به اینترنت اجرا میشود. مزیت رقابتی در استارت آپ بسیار مهم است. چیزی که ممکن است در هر کسب و کار کوچکی وجود نداشته باشد. معمولا استارت آپ توانایی این را دارد که حتی رفتار و فرهنگ مصرف کننده را در یک جامعه تحت تأثیر قرار دهد. به هر حال از هر ۱۰ استارتاپ، معمولاً فقط یکی از آنها موفق میشود چرا که محیط استارت آپی بسیار چالشی است.
چه زمانی یک شرکت دیگر استارتاپ محسوب نمیشود؟
بد نیست بدانید که چندین عامل وجود دارد که مرز بین یک شرکت جا افتاده و یک شرکت نوپا را مشخص میکنند. شرکتهایی مانند گوگل، فیسبوک، آمازون و توییتر کارشان را به عنوان استارتاپهای نوآوری آغاز کردند که چشمانداز صنایع مختلف را تغییر دادند. این همان کاری است که استارتاپها قرار است انجام دهند، توجه دادن به آنچه بیشتر میتوان تأمین کرد، پر کردن شکافهای موجود در بازارهای فعلی و متحول کردن بازارهای سنتی. اما زمانی هست که این استارتاپها تا حد امکان شکوفا میشوند و در همین زمان است که عنوان استارتاپ را رها میکنند.
کلام آخر
ما در این بخش از رایامگ در مورد استارت آپ و معنایی که در توضیح این واژه به کار میرود صحبت کردیم. متوجه شدیم که استارت آپ یک رویداد و همایش کارآفرینی نبوده و فقط در تعریف یک وبسایت ساده و اپلیکیشن موبایل نمیتوان استارت آپ را یافت. از طرفی یک شرکت کوچک که تازه تأسیس است و الزاماً در بستر اینترنت تعریف شده به عنوان استارت آپ شناخته نمیشود. استارت آپ فعالیتی اقتصادی با هدف برطرف کردن نیازهای مشتریان و رویکردی مقیاسپذیر و پایه فناوریهای جدید است. ما در مورد طراحی و راهاندازی کسبوکار استارتاپی صحبت کردیم به این امید که مطالب ذکر شده برای همه شما مفید واقع شود.