به توانایی درک، کنترل و ارزیابی احساسات، هوش هیجانی گفته می شود. بعضی محققان معتقدند که هوش هیجانی قابل یادگیری است، اما افرادی هم وجود دارند که آن را یک ویژگی ذاتی می دانند. توانایی بیان و کنترل احساسات ضروری است، اما به همان اندازه توانایی درک، تفسیر و پاسخ به احساسات دیگران هم مهم است. دنیایی را تصور کنید که در آن شما نمی توانستید ناراحتی یک دوست یا عصبانیت یک همکار را متوجه شوید. روانشناسان از این توانایی به عنوان هوش هیجانی یاد می کنند و حتی بعضی از کارشناسان معتقدند که در زندگی هوش هیجانی در مقایسه با بهره هوشی (IQ) تاثیر بیشتری در رسیدن به موفقیت دارد.
شما از هوش هیجانی برای کار و ارتباط برقرار کردن با دیگران و همچنین خودتان استفاده می کنید. اگرچه مفهوم هوش هیجانی ممکن است مبهم یا پیچیده به نظر برسد، اما روش های خاصی برای توسعه و افزایش این مهارت وجود دارد. در این مقاله، ما به اهمیت هوش هیجانی و نحوه بهبود آن خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
هوش هیجانی چیست؟
هوش هیجانی به عنوان توانایی تجزیه و تحلیل و مدیریت احساسات خود و همچنین داشتن حس همدلی یا درک احساسات دیگران تعریف می شود. ما هنگام تعامل با دیگران از هوش هیجانی استفاده می کنیم، خواه دانش آن را داشته باشیم یا نه. تقویت این مهارت باعث می شود که با دیگران رابطه بهتر و قوی تری داشته باشید، در مدرسه و محل کار موفق عمل کنید و راحت تر به اهداف شغلی و شخصی خود برسید. همچنین به شما کمک می کند تا احساسات خود را بهتر بشناسید و درباره آنچه که بیشترین اهمیت را برای شما دارد آگاهانه تصمیم بگیرید.
معمولا هوش هیجانی با 4 ویژگی زیر تعریف می شود:
- خودمدیریتی:
می توانید احساسات تان را از راه های سالم مدیریت کنید، ابتکار عمل داشته باشید و خود را با شرایط متغیر سازگار نمایید.
- خودآگاهی:
احساسات خود و نحوه تاثیر آن ها بر افکار و رفتارتان را می شناسید. همچنین نقاط قوت و ضعف خود را دانسته و اعتماد به نفس دارید.
- آگاهی اجتماعی:
قدرت همدلی داشته و می توانید احساسات، نیازها و نگرانی های سایر افراد را درک کنید.
- مدیریت روابط:
می دانید که چگونه به خوبی رابطه برقرار کرده و آن را حفظ کنید. همچنین چگونه روی دیگران تاثیر بگذارید، به خوبی در یک تیم کار کنید و تعارضات را مدیریت نمایید.
چرا هوش هیجانی مهم است؟
هوش زیاد موفقیت در زندگی را تضمین نمی کند. شما احتمالا افرادی را می شناسید که سابقه تحصیلی بسیار درخشانی دارند، اما از نظر اجتماعی در کار یا روابط شخصی خود موفق نیستند. بهره هوشی به تنهایی نمی تواند شما را در زندگی به موفقیت برساند. بله، بهره هوشی به شما کمک می کند که وارد دانشگاه شوید؛ اما این هوش هیجانی است که شما را قادر می سازد که استرس و احساسات خود را هنگام مواجهه با امتحانات نهایی مدیریت کنید. هنگامی که بهره هوشی و هوش در یکدیگر ادغام شوند، اثربخشی بیشتری خواهند داشت.
هوش هیجانی چه تاثیری روی جنبه های مختلف زندگی دارد؟
بیشتر بخوانید: مهمترین ویژگی های افراد خستگی ناپذیر
عملکرد در مدرسه یا محل کار
هوش هیجانی بالا می تواند به شما کمک کند تا دیگران را هدایت کرده و به آن ها انگیزه دهید و همچنین در حرفه خود سرآمد باشید. در هنگام استخدام برای بسیاری از شرکت ها هوش هیجانی به اندازه توانایی فنی مهم است. به همین دلیل، این شرکت ها قبل از استخدام از تست هوش هیجانی استفاده می کنند. در ادامه به چند موقعیت خاص که استفاده از هوش هیجانی می تواند مفید باشد، اشاره خواهیم کرد:
- تماس تلفنی:
در طی یک تماس تلفنی، مشتری عصبانیت خود را از همکاری با شما اعلام می کند. در این شرایط شما متوجه می شوید که صرفا گوش دادن به شکایات او با یک رفتار آرام و همدلانه می تواند بهترین واکنش باشد. همچنین ممکن است برای تماس دیگری که می تواند در زمان بهتری انجام شود، برنامه ریزی کنید.
- جلسه کاری:
در طول یک جلسه کاری متوجه می شوید که کارمند شما بیش از حد ساکت بوده و در بحث شرکت نمی کند. شما تصمیم می گیرید که با او صحبت کنید تا مطمئن شوید همه چیز خوب پیش می رود. در حین صحبت می فهمید که او شب قبل استراحت نکرده، چون مادرش که با او زندگی می کند بسیار بیمار بوده است.
- بررسی پروژه:
در حین بازبینی پروژه ای که اخیرا آماده کرده اید، یک سری انتقادات حرفه ای دریافت می کنید. بعد از اتمام جلسه دچار اضطراب می شوید. پس از تجزیه و تحلیل احساسات خود متوجه می شوید که به جای اینکه از این انتقادات برای بهبود کار استفاده کنید، فقط روی نکات منفی تمرکز کرده اید. بنابراین، به جای ناامید شدن تصمیم می گیرید به راه هایی که می توانید کار خود را بهتر کنید، بپردازید.
وضعیت سلامت جسمی
اگر قادر به کنترل احساسات خود نیستید، احتمالا نمی توانید استرس تان را هم کنترل کنید. این موضوع به تدریج سلامتی شما را در معرض خطر قرار می دهد. استرس کنترل نشده فشار خون را بالا می برد، سیستم ایمنی را سرکوب می کند، خطر حملات قلبی و مغزی را افزایش می دهد، به ناباروری منجر می شود و روند پیری را تسریع می کند. بنابراین، اولین قدم برای تقویت هوش هیجانی این است که نحوه کنترل استرس را یاد بگیرید.
وضعیت سلامت روحی و روانی
عدم کنترل احساسات و استرس می تواند روی سلامت روان تاثیر داشته و شما را در برابر اضطراب و افسردگی آسیب پذیر کند. اگر قادر به درک احساسات خود و مدیریت آن ها نیستید، در ارتباط برقرار کردن دچار مشکل می شوید. این موضوع به ایجاد حس تنهایی و انزوا منجر شده و مشکلات روحی و روانی را تشدید می کند.
روابط شخصی و کاری
اگر احساسات خود را شناخته و به خوبی کنترل کنید، بهتر می توانید آن ها را بیان کرده و احساسات دیگران را درک کنید. این امر به شما کمک می کند تا با دیگران ارتباط موثرتری داشته باشید. همچنین روابط محکم تری را هم در محل کار و هم در زندگی شخصی ایجاد کنید.
افراد دارای هوش هیجانی بالا چه ویژگی هایی دارند؟
مهم ترین خصوصیات افراد دارای هوش هیجانی بالا عبارتست از:
- به احساسات خود توجه می کنند
خودآگاهی، یکی از مهم ترین مولفه های هوش هیجانی است. خودآگاهی به شما کمک می کند که خلق و خو، عواطف و احساسات را بشناسید. همچنین از نحوه تاثیر عواطف و خلق و خوی خود بر دیگران آگاهی داشته باشید.
- احساسات دیگران را درک می کنند
همدلی یا درک احساسات دیگران، یکی از عناصر مهم هوش هیجانی محسوب می شود. برای اینکه بتوانید در موقعیت های مختلف با دیگران ارتباط برقرار کنید، باید احساسات آن ها را بشناسید. اگر همکارتان ناراحت یا ناامید است، درک احساسات او می تواند به شما در نحوه واکنش نشان دادن کمک کند.
- می توانند احساسات خود را تنظیم کنند
خودتنظیمی برای برخورداری از هوش هیجانی بالا مهم است. درک احساسات بسیار عالی است، اما اگر نتوانید از این دانش استفاده کنید، سودی نصیب شما نمی شود. افراد دارای هوش هیجانی بالا قبل از اینکه طبق احساسات خود عمل کنند، فکر می کنند. به عبارت دیگر، اجازه نمی دهند که احساساتشان بر زندگی آن ها تسلط پیدا کند.
- انگیزه دارند
این دسته از افراد برای رسیدن به اهداف خود انگیزه دارند. همچنین می توانند رفتارها و احساسات خود را مدیریت کنند تا به موفقیت طولانی مدت دست یابند. آن ها ممکن است از ایجاد تغییر در زندگی عصبی باشند، اما می دانند که کنترل این ترس مهم است. همچنین از این موضوع آگاه هستند که این تغییرات ممکن است زندگی آن ها را بهتر کرده و آن ها را یک قدم به اهدافشان نزدیک تر کند.
- می توانند درباره عواطف و احساسات با دیگران صحبت کنند
بعضی افراد احساسات را درک می کنند و از قدرت همدلی برخوردارند، اما نمی توانند این احساسات را با دیگران به اشتراک بگذارند. افراد دارای هوش هیجانی بالا نه تنها احساسات را درک می کنند، بلکه می دانند که چگونه آن ها را به درستی بیان کنند. به عنوان مثال، تصور کنید که یک روز کاری سخت را پشت سر گذاشته و بعد از اتمام یک جلسه مهم دچار خستگی، ناامیدی و عصبانیت شده اید. بیان نامناسب احساسات ممکن است به مشاجره با همسرتان یا ارسال یک ایمیل ناخوشایند برای رئیس تان ختم شود. واکنش عاطفی مناسب این است که با همسرتان درباره حس ناامیدی خود صحبت کنید، سعی کنید با دویدن احساساتتان را کنترل کنید و یک برنامه مناسب برای روز بعد ارائه دهید.
- علت اصلی احساسات خود را به درستی شناسایی می کنند
تصور کنید که از همکارتان عصبانی هستید. همان طور که احساسات خود را ارزیابی می کنید، باید دلیل اصلی ناراحتی خود را پیدا کنید. آیا از عملکرد همکار خود ناراضی هستید یا از اینکه رئیس تان بیش از مسئولیتی که دارید به شما فشار وارد می کند، عصبانی هستید؟ افراد دارای هوش هیجانی بالا می توانند وضعیت را بررسی کرده و به درستی منبع واقعی احساسات خود را شناسایی کنند. در ابتدا، ممکن است این کار آسان به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که زندگی عاطفی ما می تواند خیلی پیچیده باشد. هنگامی که با احساسات قدرتمندی مثل عشق و عصبانیت روبرو می شوید، یافتن منبع دقیق احساسات می تواند بسیار مشکل باشد.
افراد دارای هوش هیجانی پایین با چه خصوصیاتی مشخص می شوند؟
ویژگی های زیر نشان دهنده پایین بودن هوش هیجانی هستند:
- افراد دارای هوش هیجانی پایین بر این باورند که همیشه حق با آن ها است و از گوش دادن به سخنان دیگران خودداری می کنند. حتی اگر با مدرک به آن ها ثابت کنید که اشتباه کرده اند، با شما مشاجره کرده و سخنان تان را تکذیب می کنند. به عبارت دیگر، آن ها می خواهند که به هر قیمتی برنده شوند.
- به احساسات دیگران توجه نمی کنند. به عنوان مثال، از اینکه همسرشان از دست آن ها عصبانی است یا همکاران شان آن ها را دوست ندارند، متعجب می شوند. یک فرد دارای هوش هیجانی پایین از اینکه دیگران از او می خواهند که احساسات آن ها را درک کند، آزرده خاطر می شوند.
- بی احساس رفتار می کنند. این دسته از افراد برای بیان مطالب خود زمان مناسبی را انتخاب نمی کنند. به عنوان مثال، ممکن است بعد از یک حادثه غم انگیز شوخی کنند. در این شرایط اگر به آن ها اعتراض کنید، به گونه ای رفتار می کنند که گویی شما بیش از حد حساس هستید. چون نمی توانند احساسات دیگران را درک کنند.
- دچار طغیان های احساسی می شوند. افراد دارای هوش هیجانی پایین در درک و کنترل احساسات خود دچار مشکل هستند. این افراد ممکن است بدون اینکه بدانند که واقعا چه احساسی دارند یا چرا این قدر ناراحت هستند، واکنش نشان دهند.
- در روابط خود دچار مشکل می شوند. معمولا افراد دارای هوش هیجانی پایین دوستان صمیمی بسیار کمی دارند. چون دوستی صمیمانه به درک احساسات یکدیگر، عطوفت و حمایت عاطفی نیاز دارد.
چگونه هوش هیجانی خود را بهبود بخشید؟
تقویت هوش هیجانی به صرف زمان و تمرین کردن نیاز دارد. شما می توانید از روش های زیر برای بهبود مهارت های خود کمک بگیرید:
- به ارتباط اطرافیان با خودتان و سایر افراد توجه کنید. به آنچه که دیگران از طریق کلمات، زبان بدن و حالت چهره به شما میگویند، دقت کنید. مشاهده واکنش های مردم به شما کمک می کند که توانایی های خود را برای همدلی افزایش دهید.
- احساسات و واکنش های خود را بررسی کنید. دقت کنید که چگونه احساسات شما بر تصمیمات و رفتارهایتان تاثیر می گذارند. به عنوان مثال، ممکن است متوجه شوید که وقتی استرس دارید، بدخلق می شوید یا زمانی که احساس غمگینی و ناامیدی می کنید، شانه هایتان خمیده یا سرتان به سمت پایین است.
- با توجه به احساسات افراد نسبت به آن ها واکنش نشان دهید. به این فکر کنید که در شرایط یکسان دوست دارید با شما چگونه رفتار شود. البته این نکته را هم در نظر بگیرید که همه افراد واکنش مشابهی از خود نشان نمی دهند. به عنوان مثال، شاید شما در هنگام احساس اضطراب یا استرس از صحبت کردن درباره احساسات خود با دیگران لذت ببرید، اما شخص دیگری تنهایی را ترجیح دهید.
- گوش دادن فعال را تمرین کنید. بخشی از وقت خود را به اطرافیان تان اختصاص دهید و با آن ها درباره احساسات و افکارشان صحبت کنید.
- اگر متوجه شدید که نسبت به احساس خود یا دیگران واکنش مناسبی نداشته اید، از این اشتباه درس بگیرید و دفعه بعد رفتار خود را تغییر دهید. همدلی کردن و گوش دادن فعال در این زمینه بسیار کمک کننده است.
- از تعصب نسبت به افکار و باورهای خود بپرهیزد. سعی کنید انعطاف پذیر باشید، بدون تعصب نظرات خود را بگویید و به دیگران هم اجازه دهید که پیشنهادهای خود را ارائه دهند.