آیا بیشتر روزها با حالت ناخوشایندی از خواب بیدار می شوید و از خود می پرسید که چرا من این قدر ناراحت و ناراضی هستم؟ ممکن است دنیا در ذهن شما جای شادی به نظر نرسد. شاید مشکل مالی دارید، در روابطتان با دیگران با مشکل مواجه شده اید یا چالش های محیط کار شما را ناراحت کرده است. اگرچه این شرایط خیلی وخیم نیستند، اما به نظر می رسد که ابری تاریک همه جا شما را دنبال می کند و نمی توانید از آن رهایی یابید. اگر می خواهید بدانید علت غم و اندوه شما چیست و چرا از زندگی ناراضی هستید، این مقاله را تا انتها بخوانید.

علت غم و اندوه چیست؟

بعضی از افراد به دلیل اینکه از نظر بالینی افسرده هستند، احساس ناراحتی می کنند. آن ها از یک بیماری رنج می برند که روی مواد شیمیایی در مغز تاثیر می گذارد و خلق و خو را تغییر می دهد. افسردگی یک بیماری جدی است که باید علائم آن را بشناسید و برای درمان به پزشک مراجعه کنید. اما ما قصد داریم در این مقاله علت غم و اندوه عمومی را معرفی کنیم، نه افسردگی بالینی.

خودتان را با دیگران مقایسه می کنید

هر چقدر بیشتر خودتان را با داشته ها، ظاهر یا دستاوردهای دیگران مقایسه کنید، غمگین ‌تر می‌شوید. اشتیاق دائمی برای چیزی متفاوت از آنچه که دارید و حس حسادتی که از این مقایسه کردن ایجاد می شود، می تواند علت غم و اندوه شما باشد. پس سعی کنید این عادت بد را ترک کنید.

روی نکات منفی تمرکز می کنید

احتمالا یکی از عادت های بد شما نشخوار فکری و تمرکز کردن روی احتمالات یا موقعیت های منفی است. همه ما به دلیل یک سوگیری منفی، بیشتر روی افکار و رویدادهای ناخوشایند تمرکز می کنیم. وقتی در مقابل این سوگیری مقاومت نکنید و اجازه دهید که افکار منفی آزادانه بر شما حکومت کنند، احساس خوشبختی را از دست می دهید. احساسات شما همیشه مسیر افکارتان را دنبال می کنند.

همیشه نگران هستید

نگرانی هم درست مانند تمرکز روی افکار منفی می تواند شما را به سمت ناامیدی سوق دهد. نگرانی به معنی داشتن اضطراب در مورد آینده ای است که کنترلی روی آن ندارید. شما احساس درماندگی و ناامیدی می کنید، چون حتی زمانی که هیچ مدرکی وجود ندارد وقوع پیامدهای بد را پیش بینی می کنید. ناتوانی شما در کنترل موقعیت هایی که نگران‌شان هستید و در نتیجه احساس درماندگی ناشی از آن می تواند احساست مثبت را تحت تاثیر قرار دهد و علت غم و اندوه باشد.

خشمتان را نگه می دارید

ممکن است فردی در زندگی‌تان وجود داشته باشد که به شما آسیب رسانده یا به شما توهین کرده است و شما نمی توانید این واقعه را فراموش کنید. در حقیقت احساس می کنید مورد ظلم، بی احترامی یا رفتار ناخوشایند قرار گرفته اید. شما دائما در مورد آن شخص یا موقعیت خاص فکر می کنید و در نتیجه دچار غم و ناراحتی می شوید. وقتی وجودتان پر از خشم و رنجش است، احساس خوشبختی نخواهید کرد. این احساسات منفی افکار شما را تحت تاثیر قرار می دهند و به افسردگی و زودرنجی منجر می شوند.

بدهکار هستید

نگرانی‌های مالی می ‌توانند طاقت‌ فرسا بوده و زندگی را مملو از نگرانی و غم و اندوه پنهان کنند. وقتی مدام به شما یادآوری می شود که بدهکار هستید، نسبت به خودتان احساس بدی پیدا می کنید و از زندگی ناراضی می شوید. وقتی شروع به پرداخت بدهی های خود می کنید، علت غم و اندوه برطرف شده و رضایت و شادی بیشتری را تجربه می کنید.

افراد ناراضی را اطراف خود جمع کرده اید

اگر در اطراف شما پر از افراد منفی نگر و ناراضی باشد، خلق و خوی شما هم تغییر می کند. افرادی را که اغلب اوقات ناراضی هستند، شناسایی کرده و سعی کنید زمان کمتری را با آن ها بگذرانید. به دنبال افرادی باشید که رفتار و نگرش مثبت و شادی دارند.

کسل و خسته هستید

وقتی در زندگی‌تان اتفاقی که سرگرم کننده، جذاب یا چالش برانگیز باشد، نمی افتد، احساس بی حوصلگی و خستگی می کنید و زندگی به نظرتان یکنواخت و بی معنی می رسد. لازم نیست پول زیادی خرج کنید تا کار جالبی انجام دهید. می توانید به یکی از دوستان‌ خود زنگ بزنید، شروع به راه رفتن و دویدن کنید یا عضو یک کتابخانه شوید. ارتباط برقرار کردن با دیگران یک پادزهر عالی برای رفع غم و اندوه است.

از شغل خود متنفر هستید

با توجه به اینکه ما ساعات زیادی از روز را در محل کار می گذرانیم، جای تعجب نیست که تنفر از شغل علت غم و اندوه باشد. اما این وضعیتی است که شما قدرت تغییر آن را دارید. به این فکر کنید که از چه چیزی در شغل خود متنفر هستید و آیا می توانید آن را تغییر دهید یا خیر. اگر تغییر غیرممکن است، سعی کنید شغل دیگری پیدا کنید.

ظاهر خود را دوست ندارید

این روزها که بیشتر روی جوانی و زیبایی تمرکز می شود، طبیعی است که بسیاری از مردم از ظاهر خود ناراضی باشند. وقتی استانداردهای جذابیت به طور غیرواقعی بسیار سطح بالا در نظر گرفته شده باشند، احساس جذاب بودن سخت است. به اطراف خود نگاه کنید تا متوجه شوید که بیشتر افراد، به خصوص در مقایسه با مدل ها و افراد مشهور، از نظر ظاهری متوسط ​​هستند. با مراقبت از خود، ورزش کردن و خوب لباس پوشیدن می توانید نسبت به ظاهر خود احساس بهتری پیدا کنید.

شخص دیگری در زندگی شما حضور ندارد

همه انسان ها در زندگی خود به دنبال شخص خاصی می گردند، در حقیقت در جستجوی عشقی هستند که آن ها را شاد و زندگی‌شان را کامل کند. وقتی در میان سایر زوج ها تنها هستید، احساس انزوا کرده و غمگین می شوید. اگر متوجه شدید که زمان زیادی را تنها یا با زوج ها می گذرانید، وقت آن رسیده است که چند دوست مجرد پیدا کنید. سعی کنید به مکان هایی بروید که افراد مجرد در آنجا با هم معاشرت می کنند.

در یک رابطه بد هستید

گاهی اوقات علت غم و اندوه به روابط عاطفی شما برمی‌گردد. اگر در این زمینه دچار مشکل باشید، ممکن است غم و اندوه زیادی را تجربه کنند. اگر دائما به ناراضی بودن خود از این رابطه فکر می کنید، وقت آن فرا رسیده است که در مورد آن تصمیم گیری کنید. وقتی متاهل هستید یا یک رابطه عاطفی دارید، دنیای شما حول محور شریک زندگی و سلامت رابطه‌تان می چرخد. ممکن است دائما احساس تنش و عصبانیت کنید، مورد بی مهری قرار بگیرید یا نگران باشید که رابطه از هم بپاشد، شریک زندگی‌تان شما را ترک کند یا خودتان مجبور به ترک کردن او شوید.

به سلامتی خود توجه نمی کنید

اگر از نظر جسمی احساس بدی داشته باشید، وضعیت روحی شما هم تحت تاثیر قرار می گیرد. اگر به اندازه کافی نمی خوابید، ساعت های زیادی را صرف کار می کنید یا به بیماری خود توجه نمی کنید، احساس غم و نارضایتی خواهید کرد. سلامت جسمی شما می تواند روی هر چیز دیگری در زندگی‌تان تاثیر بگذارد. پس از هر کاری که باید برای سالم ماندن انجام دهید، غفلت نکنید.

بیشتر بخوانید: رهبری در ذات توست!

بیش از حد روی پول و چیزهای مادی تمرکز می کنید

ممکن است توجه زیاد به مادیات علت غم و اندوه شما باشد. پول و مادیات ممکن است به طور موقت باعث تقویت شادی شود، اما با گذشت زمان به سرعت از آن خسته می شوید و آرزو می کنید چیز دیگری یا درآمد بالاتری داشته باشید. به جای مادیات بهتر است روی روابط خوب، تجربیات و رشد شخصی خودتان تاکید بیشتری داشته باشید.

ذهنیت قربانی دارید

شاید در گذشته موقعیت های آسیب زا یا دشواری را تجربه کرده باشید که به احساس ناراحتی و افسردگی منجر می شوند. این آسیب های روحی ممکن است سال ها یا حتی دهه ها زندگی شما را تحت تاثیر قرار دهند. شما آن قدر به قربانی بودن وابسته شده اید که فراموش کرده اید چگونه کنترل زندگی‌تان را به دست بگیرید و شرایط مناسبی را برای شاد بودن ایجاد کنید. ممکن است برای غلبه بر این مانع مهم به کمک درمانگر نیاز باشید. شما قطعا می توانید زندگی‌تان را آن طوری که دوست دارید، بسازید.

کمال گرا هستید

وقتی هیچ وقت هیچ چیز به نظرتان به اندازه کافی خوب نیست، خوشحال بودن سخت می شود. چراکه شما عمیقا از نقص ها و شکست های خود ناراحت هستید و تا زمانی که کامل نباشید نمی توانید احساس رضایت کنید. هر چقدر بیشتر سعی کنید خود و محیط‌تان را به تصویر ایده آلی که دوست دارید نزدیک کنید، استرس و اضطراب بیشتری را تجربه خواهید کرد. پذیرش خود و شفقت به خود تنها راه خروج شما از این طرز فکر محسوب می شود.

چگونه غم و اندوه را از خود دور کنیم؟

برای درمان غمگین بودن باید علاوه بر حذف عواملی که علت غم و اندوه هستند، شرایطی را ایجاد کنید که سطح شادی شما افزایش یابد. در ادامه به بعضی از تغییراتی که می‌ توانند به رهایی از غم و اندوه و افزایش شادی کمک کنند، اشاره می‌ کنیم.

شکرگزار نعمت‌ هایی باشید که دارید

افکار خود را روی همه چیزهای خوبی که در زندگی دارید، متمرکز کنید. هر روز سپاسگزاری صمیمانه خود را با صدای بلند یا با نوشتن ابراز کنید. تمرکز روی موارد مثبت شیمی مغز شما را تغییر و احساس شادی را افزایش می دهد.

خوش بینی را در خود تقویت کنید

فعالانه شروع به تغییر دیدگاه خود از منفی به مثبت کنید. همیشه منتظر اتفاقات خوب باشید، حتی اگر در ابتدا مجبورید به این کار تظاهر کنید. یک چشم انداز از شرایط ایده آل زندگی بنویسید و به طور مرتب آن را مرور کنید. این کار باعث تغییر ذهنیت و احساسات شما می شود.

رفتارهای محبت آمیز را تمرین کنید

وقتی کارهای خوبی برای دیگران انجام می‌ دهید و می ‌بینید که چگونه بر آن ها تاثیر مثبت می‌ گذارد، بیشتر احساس خوشحالی می‌ کنید. به عنوان مثال، می توانید برای همسایه بیمار خود غذا درست کنید یا از صندوقدار فروشگاه تشکر کنید. کمی مهربان بودن کمک زیادی به بهبود خلق و خوی شما و افزایش احساس شادی می کند.

روابط خود را تقویت کنید

روابط ما کلید خوشبختی ما هستند. این موضوع نه فقط در مورد روابط عاشقانه، بلکه در مورد رابطه با دوستان، خانواده و فرزندان هم صدق می‌کند. مهم ترین افراد در زندگی شما چه کسانی هستند؟ سعی کنید از همین امروز رابطه خود را با آن ها بهبود دهید. برای این کار باید:

- نحوه ارتباط برقرار کردن را بیاموزید.

- هرگونه مشکل طولانی مدت با آن ها را حل کنید.

- زمان بیشتری را برای وقت گذراندن با این افراد اختصاص دهید.

- فعالانه گوش کردن یاد بگیرید تا آن ها احساس کنند شنیده شده و مورد توجه قرار می گیرند.

- به آن ها بگویید که چقدر برای شما مهم هستند.

تحقیقات ثابت کرده که داشتن روابط صمیمی و سالم مهم ترین عاملی است که روی میزان شادی تاثیر می گذارد.

سعی کنید ذهنیت شادی داشته باشید

فقط فکر کردن به اتفاقات شاد گذشته می تواند احساس شادی بیشتری در شما ایجاد کند. به جای اینکه اجازه دهید سوگیری های منفی روی شما تسلط پیدا کنند، به چیزهایی که در گذشته شما را خوشحال کرده اند، فکر کنید. هر روز زمانی را به مرور شادی های گذشته در ذهن خود یا نوشتن آن ها اختصاص دهید.

بخشش را تمرین کنید

وقتی از کسی می رنجید و از او کینه به دل می گیرید، حس شادی و رضایت کمتری را تجربه می کنید. هیچ چیز خوبی از عصبانی ماندن حاصل نمی شود. پس بهتر است این احساست منفی را رها کنید و دیگران را ببخشید. حتی اگر فرد متخلف عذرخواهی نکرده یا مسئولیتی را نپذیرفته است، اجازه ندهید عدم توجه او شما را غمگین و عصبانی کند. شما این قدرت را دارید که بدون توجه به رفتار دیگران، آن ها را ببخشید.

به دین، معنویت یا رشد شخصی خود اهمیت دهید

طبق تحقیقات، افرادی که برای مناسک دینی یا رشد شخصی خود وقت می گذارند، شادتر هستند. این افراد روی بهبود چیزی بزرگتر از خودشان متمرکز هستند که آن ها را از تمرکز روی سایر نگرانی ها دور می کند.

آیا احساس غم و ناراحتی ایرادی دارد؟

همه افراد گاهی اوقات غمگین می شوند و اغلب اوقات دلایل موجهی برای این احساسات دارند. زندگی مملو از درگیری، ناامیدی و چالش است. ناراضی بودن از این موقعیت ها طبیعی است و غالبا انگیزه ای برای ایجاد تغییرات مثبت و ضروری محسوب می شود. نیاز نیست به دلیل ناراضی بودن احساس گناه کنید یا وقتی که خوشحال نیستید وانمود کنید که مشکلی وجود ندارد. رسانه های اجتماعی می توانند این احساس را در شما ایجاد کنند که تنها فردی هستید که یک زندگی شاد و شگفت انگیز ندارید و این باعث می شود که شما احساس بدتری پیدا کنید.

با این حال، طبیعی نیست که برای هفته ها و ماه ها ناراضی و غمگین باقی بمانید. چراکه این وضعیت می تواند به افسردگی منجر شود. از ناراحتی خود به عنوان سرنخی برای یافتن عواملی که در دنیای درونی یا بیرونی باعث از بین رفتن شادی شما می شوند، استفاده کنید. سپس با کمک استراتژی‌ های ذکر شده در این مقاله برای رفع علت غم و اندوه خود اقدام کنید.