هر موفقیت بزرگ در زندگی، نشان از یک ایستادگی پیروز دارد. تعریف دقیق موفقیت این است:
توانایی تصمیم گیری درمورد آنچه می خواهید، شروع به کار و سپس ایستادگی در برابر موانع و مشکلات تا زمان رسیدن به هدف و نیز می توان گفت که تعریف جسورانه پافشاری، شجاعت است. شاید بزرگترین چالش زندگی، غلبه بر ترس و توسعه شجاعت باشد. وینستون چرچیل در جایی نوشت به درستی که شجاعت مقدمه همه فضیلت هاست، زیرا سایرین به آن وابسته اند.
غلبه بر ترس:
ترس همواره بزرگترین دشمن بشر بوده است. وقتی فرانکلین روزولت گفت تنها چیزی که باید از آن ترسید خود ترس است به این اشاره داشت که نه آن چیزی که در واقع از آن می ترسیم بلکه احساس حاصل از ترس است که باعث نا آرامی، اضطراب و غم می شود. هر گاه عادت شجاعت و اعتماد به نفس خلال ناپذیری در خود ایجاد کنید، دنیایی از کار های امکان پذیر در مقابلتان پدید می آید. فکر کنید شما جرات داشتن چه چیز هایی، تبدیل شدن به چه کسی و یا انجام چه کار هایی را داشتید اگر در دنیا از هیچ چیز نمی ترسیدید.
هر چیزی را که نیاز دارید می توانید بیاموزید:
خوشبختانه عادت شجاعت همانند همه عادت های دیگر قابل یادگیری است. به این منظور لازم است همزمان با غلبه بر ترس هایتان، جرات و اعتماد به نفس خود را افزایش دهید تا در فراز و نشیب های مسلم زندگی بر ترس خود فائق آیید.
آن لندرز، روزنامه نویس معروف در جایی نوشت: اگر از من خواسته شود که آنچه تصور می کنم مفید ترین اندرز برای تمام بشریت باشد را بگویم، آن این است که مشکلات را به عنوان جزو مسلمی از زندگی تان بپذیرید و انتظارشان را داشته باشید. وقتی فرا می رسند، سرتان را بالا بگیرید، چشم در چشمشان بدوزید و بگویید من از شما برتر خواهم بود، نمی توانید مرا شکست دهید. اینگونه برداشت و نگرش است که منجر به پیروزی می شود.
دلایل و درمان های ترس:
نقطه شروع غلبه بر ترس و ابراز شجاعت، نگرش و بررسی دقیق عواملی است که ما را مستعد ترسیدن می کند. همان طور که می دانید، ترس معمولا به دلیل شرایط دوران کودکی و عمدتا به دلیل انتقاد های مخرب از سوی یکی از والدین یا هر دو آن ها بروز می کند.
اغلب دو نوع ترس را تجربه می کنیم. نخست، ترس از شکست که باعث می شود دائما پیش خود فکر کنیم من نمی توانم و دوم ترس ازعدم پذیرش توسط دیگران که باعث می شود فکر کنیم من ناچارم. به دلیل این ترس ها دچار واهمه از دست دادن پولمان، وقتمان یا سرمایه گذاری های عاطفی مان می شویم. نسبت به عقاید و انتقادات احتمالی دیگران، بیش از حد حساس می شویم. گاهی اوقات به دلیل همین ترس ها از انجام هر کاری که ممکن است دیگران نپسندند خودداری می کنیم. ترس هایمان ما را فلج می کنند و مانع به عمل آوردن هر اقدامی در جهت رسیدن به رویاهایمان می شوند. تردید می کنیم، اراده مان را از دست می دهیم.
تعلل می ورزیم، بهانه می آوریم و برای به تاخیر انداختن کار ها دلیل پیدا می کنیم و سر انجام احساس ناامیدی می کنیم و در دور باطل گفتن دو عبارت، من ناچارم اما نمی توانم و من نمی توانم اما ناچارم؛ گرفتار می شویم.
ترس و جهل همراه هم هستند:
ترس می تواند به واسطه جهل ایجاد شود. وقتی اطلاعات ما محدود است، در مورد نتیجه اقداماتمان هیجان زده و نامطمئن می شویم. جهل باعث می شود که از تغییر بترسیم. از ناشناخته ها هراس داشته باشیم و از سعی و تلاش برای دستیابی به هر چیز جدید پرهیز کنیم.
عکس این موضوع نیز صحت دارد. کسب اطلاعات و تجربه بیشتر در زمینه ای خاص، جرات و اعتماد به نفس بیشتری به ما می بخشد. در برخی قسمت های زندگی هیچ دلیلی برای ترسیدن ندارید زیرا بر آن ها تسلط یافته اید مثلا رانندگی، اسکی کردن، فروش یا مدیریت. به دلیل داشتن تجربه، خود را مستعد کنار آمدن و حل هر مشکلی در آن زمینه ها می دانید و هیچ ابایی از روبرو شدن با اتفاقات ندارید.
عامل دیگری که می تواند منجر به ترس شود خستگی یا بیماری است. وقتی خسته هستیم یا از نظر جسمانی در وضعیت مطلوبی قرار نداریم بیشتر از زمان سلامت و شادابی، مستعد ترس و تردید می شویم. گاهی تنها با یک استراحت شبانه یا رفتن به تعطیلات طولانی برای تجدید قوا و شارژ مجدد باطری های روحی و عاطفی می توانید تلقی و برخوردتان را با خود و استعداد های درونی تان تغییر بدهید.
استراحت و آرامش به اندازه هر عامل دیگری در ایجاد شجاعت و اعتماد به نفس موثر است. همه افراد باهوش از چیزی می ترسند. عادی و طبیعی است که نسبت به صحت و سلامت جسمی، عاطفی و مالی خود نگران باشید. شجاع کسی نیست که نمی ترسید. همان طور که مارک تواین گفته: شجاعت یعنی مقاومت در برابر ترس و غلبه بر آن، نه نداشتن ترس.
مسئله این نیست که می ترسید یا نه. همه ما می ترسیم. مسئله این است که در برابر ترس چه می کنیم. به سادگی باید گفت که شجاع کسی است که علی رغم ترس، پیش می رود و نکته دیگری که آموخته ام این است که وقتی از چیزی در هراسید ولی به سویش حرکت می کنید ترستان به تدریج کم می شود و همزمان خودباوری و اعتماد به نفستان افزایش می یابد.
اما هنگامی که از ترس هایتان اجتناب می کنید، به آنها فرصت حضور و رشد یافتن می دهید تا آنجا که کنترل همه زندگیتان را به دست می گیرند. هر چه ترس در وجودتان بیشتر می شود، خود باوری ، اعتماد و عزت نفستان رو به افول می گذارند. همان طور که بازیگر سینما، گلن فورد گفته: اگر در برابر ترس کاری نکنید، کنترل زندگیتان را از دست داده اید.
ترس هایتان را تحلیل کنید:
پس از اینکه عوامل ایجاد کننده ترس هایتان را شناختید اقدام بعدی غلبه بر ترستان این است که زمان کافی را به تعیین و تعریف هدفدار ترس هایتان اختصاص دهید. در بالای یک صفحه سفید این پرسش را بنویسید: من از چه چیزی می ترسم؟
سپس لیست همه ترس های عمده و جزئی تان را بنویسید. از عادی ترین ترس ها آغاز کنید، ترس از شکست و ضرر و زیان، عدم پذیرش یا انتقاد.
برخی افراد تحت سیطره ترس از شکست، انرژی زیادی را صرف توجیه یا جبران اشتباهات خود می کنند. قادر نیستند با اشتباهاتشان کنار بیایند. برخی دیگر، تحت سیطره ترس از طرد شدن و عدم پذیرش، به قدری در باره نظر و عقیده دیگران حساس می شوند که توانایی انجام هر کاری از ایشان سلب می شود. تا زمانی که دیگران آن ها را تایید نکنند از انجام هر کاری خودداری می کنند.
پس از تهیه لیست ترس هایی که افکار و رفتار شما را تحت تاثیر خود قرار داده اند، آن ها را به ترتیب اهمیت دسته بندی کنید. کدام ترس بیشترین تاثیر را بر افکارتان دارد یا بیش از سایرین شما را از انجام کارهایتان باز می دارد. کدام ترس در درجه دوم اهمیت قرار دارد و به همین ترتیب.
تمرین باعث تداوم می شود:
فرآیند توسعه شجاعت و از بین بردن ترس را مبادرت به انجام اعمالی مطابق با رفتار های شجاعانه و مولد اعتماد به نفس آغاز کنید. در اینجا به برخی فعالیت ها برای بروز عادت شجاعت، اشاره می کنیم. اولین و شاید مهم ترین نوع شجاعت این باشد که جرات شروع، اقدام به کار و برداشتن گام های بلند و مطمئن داشته باشیم. جرات و جسارت امتحان کردن چیز های جدید و متفاوت، خروج از تله آسایش و حرکت به سوی موفقیت بدون هیچ تضمینی را در خود ایجاد کنید.
بیشتر بخوانید: روزی فقط یک کار!
آینده از آن بی پروایان است:
آینده به شجاعان و کسانی که خطر می کنند تعلق دارد نه طالبان امنیت و آسایش. زندگی از این عبارت پشتیبانی می کند که هر چه به دنبال امنیت بیشتری باشید، آن را کمتر به دست می آورید. هر چه بیشتر در جستجوی فرصت ها باشید به نظر می رسد که امنیت مورد نظرتان را بیشتر می یابید.
هرگاه دچار ترس و اضطراب شدید و جرات و جسارتتان را در برابر کار هایی که انجامشان برایتان مهم است، از دست دادید، توجه خود را بر روی اهدافتان متمرکز کنید. تصویر ذهنی واضحی و شفافی از چیزی که می خواهید با شخصی که می خواهید به آن تبدیل شوید ایجاد کنید. هیچ چیز به اندازه فکر کردن به شجاعت و جسارت و اتکا به خود نمی تواند بر افکار ترس آلود غلبه کند.
در هر کجا ساکن شوید، همان جا رشد می کنید. بنابراین مراقب باشید. مدیریت ترس و ابراز شجاعت، پیش شرط های لازم و ضروری زندگی شاد و موفق هستند. اگر متعهد شوید که عادت شجاعت و جرات را در خود پایه گذاری کنید، سرانجام به جایی می رسید که ترس هایتان، دیگر نقش مهمی در تصمیم گیری های شما ندارند. به سوی اهداف بزرگ، مبارزه طلبانه و مهیج حرکت خواهید کرد و در هر شرایطی آرامش و اطمینان به خود را حفظ می کنید. کلید این کار در شجاعت است.
عمل همه چیز است:
چه می شد اگر می توانستید همنشین یکی از موفق ترین مردان یا زنان جامعه شوید و راز های موفقیت را که او عمری را صرف به دست آوردن آن ها نموده است دریابید؟ آیا فکر می کنید این کار به شما کمک می کرد؟ احتمالا پاسخ شما این است که همنشینی با مردان و زنان موفق و آموختن آنچه آن ها برای نیل به اهداف خود یاد گرفته اند، کمک زیادی به شما خواهد کرد. اما حقیقت این است که تمام نصایح و اندرز های این افراد، مادامی که آن ها در عمل به کار نگیرید هیچ سودی برایتان نخواهد داشت.
اگر یاد گرفتن رموز موفقیت تمام آن چیزی بود که برای موفق شدن به آن نیاز است، در آن صورت همه موفقیت ها تضمین شده بود. کتاب فروشی ها مملو از کتاب های خود آموزی است که هر یک پر از ایده هایی برای موفقیت است. اما حقیقت این است که بهترین نصایح و توصیه های دنیا فقط در هنگام کار و اقدام مصرانه و پیوسته در جهت رسیدن به هدف، به شما کمک می کنند.
انضباط یک ویژگی اساسی است:
مهم ترین ویژگی افراد برای موفقیت، انضباط شخصی است. انضباط شخصی به این مفهوم است که بر اساس شخصیت، اراده و تمایلاتتان، در درون خود این توانایی را داشته باشید که هر اقدامی را درست یا غلط در موقع لزوم انجام دهید. این بدین معناست که حتی پس از آنکه اشتیاق و علاقه ای را که منجر به اتخاذ تصمیم یا تنظیم هدفی شده را از دست دادید؛ خود را ملزم به ادامه و تعقیب هدف یا تصمیمتان نمایید.
آنچه می آموزید، آینده شما را تعیین نمی کند. چیزی که تعیین کننده است این است که آیا می توانید پیش از دستیابی به اهدافتان، بار ها و بار ها خودرا ملزم و منضبط به انجام کاری نمایید یا نه.
برای تعیین اهداف و برنامه ریزی برای آن ها لازم است که ویژگی انضباط را در خود ایجاد کنید. برای تجدید نظر مداوم و ارتقا دائمی برنامه ها بر اساس اطلاعات جدید به نظم و انضباط شخصی نیاز دارید. برای استفاده مناسب از وقت خود و تمرکز دائمی بر روی کار های مهمی که در دست دارید، باید به نظم و انضباط متعهد باشید. برای اینکه بتوانید روی خودتان حساب کنید، روزانه کارهایتان را انجام دهید، حرفه تان را پیگیری کنید و آنچه نیاز دارید را بیاموزید، باید خود را منضبط کنید.
برای چشم پوشی از لذت های آنی، سرمایه گذاری، پس انداز و سازماندهی منابع مالی به منظور رسیدن به استقلال مالی به نظم و انضباط شخصی نیاز دارید. باید خود را منضبط کنید تا بتوانید افکار و رویاهایتان را بر روی هدفتان متمرکز کنید و خود را از ترس و تردید در امان نگاه دارید. برای آنکه بتوانید در مواجهه با هر مشکلی پاسخ درست و سازنده ای بدهید باید منظم و منضبط باشید.
شاید مهم ترین نتیجه و جلوه انضباط در میزان ایستادگی در برابر سختی ها و مشکلات باشد. ایستادگی یعنی انضباط در عمل. ایستادگی ابعاد واقعی شخصیت فردی هر انسانی را نشان می دهد. ایستادگی، اندازه واقعی خودباوری و توانایی شما برای کسب موفقیت است.