جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

رمان صدسال تنهایی

author منتشر کننده
بدون نظر 1 0
رمان صدسال تنهایی

« در زندگی‌مان از یک جایی به بعد نسبت به همه چیز و همه کس بی‌اعتنا می‌شویم، دیگر نه از کسی می‌رنجیم و نه به عشق کسی دل می‌بندیم!»

جذابیت کتاب صد سال تنهایی (One Hundred Years of Solitude) از عنوان‌ آن شروع می‌شود. عنوانی که مخاطب را به فکر فرو می برد؛ تنهایی، آن هم صد سال!

معرفی رمان صد سال تنهایی:

نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبی، گابریل گارسیا مارکز((Gabriel José García Márquez، پانزده ماه خود را در خانه حبس کرد و با تمرکز و تلاش فراوان موفق شد کتاب صد سال تنهایی را به‌عنوان یکی از ماندگارترین آثار تاریخ ادبیات جهان خلق کند. اثری که میلیون‌ها نفر در جهان را شیفته خود کرده و یکی از برجسته ‌ترین نمونه‌های سبک رئالیسم جادویی شناخته می شود به این معنی که یک سری اتفاقات واقعی رخ می دهد اما سرمنشا آن اتفاقات، جادو و خیال است به عبارتی رئالیسم جادویی حد وسطی بین واقعیت و خیالات محض است.

این رمان تا به حال به 44 زبان ترجمه شده است. این کتاب بعد از کتاب دن کیشوت لقب بیشترین میزان ترجمه به زبان‌های دیگر را در میان کتاب‌های اسپانیایی ‌زبان از آن خود کرده است. صد سال تنهایی بخشی از تلاش مارکز برای ثبت تجربه‌های حقیقی خود در زمان‌های زندگی در کلمبیا است. در واقع مارکز در این کتاب با تاریخ و هویت زادگاهش کلمبیا گفت‌وگو می‌کند. این کتاب، تصویری است که آمریکای لاتین به خوبی آن را درک می‌کند.

رمان صد سال تنهایی داستان زندگی شش نسل یک خانواده از اهالی آمریکای جنوبی است که محکوم به تنهایی هستند و در دهکده‌ای به نام ماکوندو سکونت دارند و کم کم شروع می‌کنند دهکده را پایه ریزی کنند. داستان این رمان مجموعه‌ای از اتفاقات غیرعادی و غیرقابل پیش بینی را روایت می کند، اما راوی و شخصیت‌های داستان از این اتفاقات شگفت‌زده نمی‌شوند. در جهان کتاب صد سال تنهایی، شگفتگی‌ها به مانند بخشی از واقعیت روزمره رخ می دهند. بنابراین، شاهد هیچ توضیحی برای این اتفاقات نخواهیم بود. صد سال تنهایی یک رمان خیالی است که از زبان سوم شخص روایت شده است.

رمان صدسال تنهایی

یکی از اصلی‌ترین تم‌های داستان صد سال تنهایی این است که وقایع به طرز اجتناب‌ ناپذیری تکرار می‌شوند. انگار از بعضی رویداد ها هیچ وقت نمی‌توان فرار کرد. شخصیت‌های اصلی داستان را گذشته ‌شان کنترل می‌کند. حتی در داستان بارها ارواح را می‌بینند. ارواح نماد گذشته و طبیعت فراموش‌نشدنی هستند که در جزیره‌ی ماکوندو وجود داشته است. سرنوشت ماکوندو از پیش وجود داشته و انگار به همان محکوم شده است.

بی‌شک گابریل مارسیا مارکز از نوشتن کتاب صد سال تنهایی اهداف بلند مدتی داشته است. اهداف و پیام‌های این کتاب در نمادها و سمبل‌ها گنجانده شده‌اند. صد سال تنهایی رمانی است که خواندنش برای هر کسی آسان نیست. خیلی‌ها این کتاب را در لیست‌های مختلف صد رمان برتر جهان و چهل رمانی که پیش از مرگ باید خواند، دیده‌اند و تصمیم گرفتند که این کتاب را بخوانند. در کل میشه گفت رمان صد سال تنها یی به شدت ذهن مخاطب را به فکر وا می دارد و از خواننده انرژی زیادی می‌گیرد. اما در آخر وقتی کتاب را به اتمام می رسانید احساس بی ‌نظیری خواهید داشت.

معرفی نویسنده رمان صد سال تنهایی:

رمان صدسال تنهایی

گابریل گارسیا مارکز، ملقب به گابو، در مارس 1927 در کلمبیا و شهر آراکاتاکا متولد شد. پدر و مادر او به دلیل پیشرفت و فرصت‌های اقتصادی بهتر، مهاجرت کردند و وی با پدربزرگ، مادربزرگ، خاله‌ها و عمه‌هایش بزرگ شد که به گفته خودش بسیار برای او الهام‌ بخش بودند. مارکز در دانشگاه ملی بوگاتو تحصیل کرد..پس از آن برای ادامه تحصیل به شهر دیگری رفت. در همان سال‌ها به نویسندگی پرداخت و برای چندین مجله مختلف کار می‌کرد. خانواده‌ ی مارکز او را تشویق می کردند تا حقوق بخواند اما او تنها آرام‌بخشش را نوشتن می‌دانست. مارکز شروع به روزنامه‌نگاری کرد و در کنار آن داستان‌های کوتاه هم منتشر می‌کرد واولین کتاب او در 23 سالگی منتشر شد که تاثیرپذیری او از ویلیام فاکنر را هم به خوبی نشان می‌دهد.همچنین وی در طول زندگی خود در مقام ناشر، رمان ‌نویس، نویسنده، روزنامه ‌نگار و فعال سیاسی نیز ظاهر شد. زندگی مشترک او با همسرش هم همیشه مورد توجه رسانه‌ها بوده است. شاید اگر حمایت‌های بی‌نظیر او نبود، مارکز، مارکز نمی‌شد.!

گابریل گارسیا مارکز شاهکار خود به نام صد سال تنهایی را در سال 1967 میلادی و اوج شکوفایی آمریکای لاتین به انتشار رساند. این رمان به سرعت به یک شاهکار تبدیل شد. در سال 1982 میلادی کتاب صد سال تنهایی برنده جایزه نوبل همان سال شد. از دیگر آثار مشهور این نویسنده توانمند می توان به پاییز پدرسالار، عشق سال‌های وبا و ساعت شوم اشاره کرد. گابریل گارسیا مارکِز در سال 2012 به بیماری آلزایمر مبتلا شد و زندگی این هنرمند به‌ یادماندنی در آوریل 2014 تمام شد. بعدها پسرش، رودریگو گارسیا، کتابی با نام «گابو و مرسدس؛ یک بدرود» نوشت و در آن از واپسین روزهای زندگی پدر و مادرش گفت و وجهی دیگر از زندگی این نویسنده‌ی برجسته‌ی ادبیات آمریکای لاتین را برملا کرد.

افتخارات کتاب صد سال تنهایی:

- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان خارجی در فرانسه، در سال 1969

- برنده‌ی جایزه‌ی نیو تادت در سال 1971\

- برنده‌ی جایزه‌ی بهترین کتاب خارجی به انتخاب انتشارات رابرت کارلیر، در سال 1948\

- راه‌ یافته به فهرست 100 کتاب برتر قرن لوموند\

- برنده‌ی جایزه‌ی چیاچیانو ایتالیا در سال 1969\

- برنده‌ی جایزه‌ی بین‌المللی رمان رومیلو گاله‌گوس در سال 1971

چه کسانی صدسال تنهایی را بخوانند؟

اگربه مطالعه رمان علاقه دارید، حتما باید این کتاب را هم در لیست رمان‌های خود قرار دهید. احتمالا سبک کتاب و اسامی مشابه در آن شما را گیج خواهند کرد اما شهرت پیرامون این کتاب بسیار زیاد است و تقریبا همه جا از آن صحبت می شود و می توان گفت وقتی اسم مارکز میاد، بلافاصله بعدش اسم رمان صد سال تنهایی هم میاد. شهرتی که رمان صد سال تنهایی در سراسر جهان ازآن خود کرد بسیار هیجان انگیز بود به این علت که نویسنده بیشتر از یک سال را صرف نوشتن آن کرده است و همین باعث می شود شما با هر سلیقه‌ای، دلتان بخواهد این کتاب را بخوانید.

خواندن کتاب صد سال تنهایی را به تمام علاقه ‌مندان به ادبیات دنیا و به‌خصوص ادبیات آمریکای جنوبی و سبک رئالیسم جادویی، پیشنهاد می دهیم. مطالعه رمان صد سال تنهایی نوشته ی گابریل گارسیا مارکز، برای هر کسی که نسبت به داستان و ادبیات، اندک دغدغه‌ای احساس می‌کند، لازم است.

رمان صدسال تنهایی

تکه هایی از رمان صد سال تنهایی:

آئورلیانو یازده صفحه ی دیگر را هم رد کرد تا وقتش را با وقایعی که با آنها آشنا بود تلف نکند و به پی بردن رمزگشایی لحظه ای که در آن به سر می برد مشغول شد و همچنان به آن رمزگشایی ادامه داد تا اینکه خودش را در هنگام رمزگشایی آخرین صفحه ی آن نوشته دید؛ انگار که خودش را در آیینه ای ناطق ببیند. در این موقع همچنان ادامه داد تا از پیش بینی و یقین تاریخ و نوع مرگش آگاه شود؛ اما دیگر نیازی نبود که به خط آخرش برسد؛ زیرا فهمید که دیگر هرگز از آن اتاق بیرون نخواهد رفت؛ چون پیش بینی شده بود که شهر ماکوندو درست در همان لحظه ای که آئورلیانو بابیلونیا رمزگشایی نوشته ها را به به پایان می رساند، با آن توفان نوح از روی کره ی زمین و از یاد نسل آدم محو میشود و هرچه در آن نوشته آمده، دیگر از ابتدا تا همیشه تکرار نخواهد شد؛ چون نسل های محکوم به صد سال تنهایی بر روی زمین فرصت زندگی دوباره ای را نخواهند داشت. سپس آخرین تلاش خود را برای یافتن محبت در جایی از قلبش انجام داد، اما نتوانست آن را پیدا کند.

آئورلیانو اکنون نه تنها همه چیز را می فهمید، بلکه تجربیات برادرش را قدم به قدم برای خود مزمزه می کرد. یکبار که برادرش جزئیات عشق بازی را برای او شرح میداد، صحبتش را قطع کرد و پرسید: چه حسی به آدم دست میدهد؟ خوزه آرکادیو بلافاصله جواب داد: مثل زلزله است.\

کشف کشتی بادبانی که نشانی از نزدیکی دریا ربود، خوزه آرکادیو بوئندیا را از پای درآورد. عقیده داشت که سرنوشت، او را به مسخره گرفته است. وقتی با تلاش فراوان و از جان گذشتگی به جستجوی دریا رفته بود آن را نیافته بود و حالا که به دنبال دریا نمی گشت، سرنوشت، دریا را چون مانعی اجتناب ناپذیر سر راهش قرار داده بود.

رمان صدسال تنهایی

زنان بی‌شماری که در برهوت عشق باهاشان آشنا شد، و بذرش را در تمامی ناحیه ساحلی پراکندند، کوچک‌ترین ردی بر احساساتش باقی نگذاشته بودند. اکثرشان در تاریکی وارد اتاق می‌شدند و سپیده نزده می‌رفتند، و روز بعد در حد خستگی خفیفی بودند در حافظه جسمانی.

گاهی اوقات، با دیدن کارت‌پستالی از ونیز که با آبرنگ نقاشی شده بود، دلتنگی‌اش بوی گل و لجن آبراهها را به عطر ملایم گل تغییر می‌داد. آمارانتا آه می‌کشید و می‌خندید و به وطن دیگری برای خود می‌اندیشید که در آن زنان و مردان خوشگل، به‌ زبان بچگانه‌ای صحبت می‌کردند و از عظمت گذشتۀ شهرهای باستانی، اکنون فقط چند گربه در بین ویرانه‌ها باقی مانده بود.

وقتی که نجار برای ساختن تابوت قدش را اندازه می گرفت از میان پنجره متوجه شدند که از آسمان گل های کوچک زردرنگی فرو می بارد. باران گل تمام شب به صورت طوفانی آرام بر سر شهر بارید. بام خانه ها را پوشاند و جلوی درها را مسدود کرد. جانورانی که در هوای آزاد می خوابیدند در گل غرق شدند. آن قدر از آسمان گل فرو ریخت که وقتی صبح شد تمام خیابان ها مفروش از گل بود و مجبور شدند با پارو و شن کش گل ها را عقب بزنند تا مراسم تشییع جنازه در خیابان برگزار شود.

او که توسط آن معما فریب خورده بود، آنقدر در احساساتش عمیق شد، که در جستجوی علاقه، به عشق رسید؛ چراکه در تلاش برای عاشق کردن او، خودش به عشق او دچار شده بود.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید