معرفی رمان خوشه های خشم
با انتشار نخستین چاپ رمان خوشههای خشم (The Grapes Of Wrath) در امریکا و بریتانیا، طوفانی برپا شد. خوشه های خشم رمانی بسیار جذاب و خواندنی نوشته جان اشتاین بک ( John Steinbeck) نویسنده آمریکایی است. خوشه های خشم نماینده ادبیات کلاسیک امریکایی در سبک رئالیسم است. این شاهکار دورهای از تاریخ آمریکا را روایت می کند که قحطی و ماشینیسم باعث آواره شدن هزاران هزار خانوار شد و داستان کتاب قصه ی یکی از این خانوادههاست با مضمون دفاع از طبقه کارگر امریکا. جان اشتاینبک، با خلق این اثر نشان داد که چطور میتوان دنیایی ساخت که جایگاه و حتی زندگی فقرا و طبقه کارگر در آن اهمیتی خاصی نداشته باشد.
این رمان در ابتدا نارضایتی سرمایهداران و زمینداران آمریکایی را به همراه داشت و در آمریکا ممنوع اعلام شد. سرمایهداران این کتاب را برای کشاورزان که اغلبشان بیسواد بودند؛ به عنوان کتابی ضد کلیسا و ضد مذهب معرفی کردند. آنان به دروغ به کشاورزان میگفتند که این کتاب، کشاورزان را مردمی وحشی معرفی کرده. همین امر باعث شد کشاورزان ناآگاه به کتابخانهها رفته و آن را آتش زدند. تهدید به مرگ به واسطه نوشتن این کتاب منجر شد مدتی اف بیآی، جان اشتاین بک را تحت نظر قرار دهد و جالب تر اینجاست که این رمان در روسیه نیز توسط حزب کمونیست حاکم مورد تحریم واقع شد.
خوشه های خشم در طی 5 ماه به قلم درآمد و در نهایت در سال 1939 به انتشار رسید. جان اشتاین بک در سال 1962 به خاطر آثارش و بهخصوص به خاطر دو کتابِ مشهور خوشههای خشم و موشها و آدمهای خود توانست برنده جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کند.
معرفی نویسنده رمان خوشه های خشم:
جان ارنست استاینبک جونیور، نویسنده امریکایی قرن بیستم است. نام خانوادگی او در منابع فارسی به صورت اشتاینبک، اشتینبک، استنبک، سْتاینبک و استاینبک مطرح شده است. او در 27 فوریه 1902 در خانوادهای معمولی در شهر سالیانس ایالت کالیفرنیا متولد شد. مادرش معلم و پدرش صندوقدار بخشداری بود. در سال 1919 برای تحصیل در رشته زیستشناسی به دانشگاه استنفورد رفت، اما در سال 1925 بدون گرفتن مدرک دانشگاه را ترک کرد.
اشتاینبک سپس به نیویورک رفت و دو سال به خبرنگاری پرداخت، اما آنقدرها موفق نبود و دوباره به کالیفرنیا برگشت. وی مشاغل گوناگونی را امتحان کرد که از بین آن ها می توان به متصدی داروخانه، حفار چاه، میوهچین، کارگر مزرعه، نگهبان منزل، راهنمای گردشگری و…اشاره کرد. در دورهای که نگهبان منزل بود، فرصت مطالعه و نوشتن پیدا کرد. اولین رمانش هم در سال 1929 به انتشار رسید. جان اشتاین بک مسیر پر فراز و نشیبی را طی کرد تا توانست به رؤیای کودکی خود که همان نویسنده شدن بود برسد. نخستین اثر او با عنوان «جام زرین» در سال 1929 منتشر شد. رمان مشهور وی نیز که کتابی بود که با استقبال گسترده ای مواجه شد موشها و آدمها بود که در سال 1937، در 35سالگی جان اشتاین بک به انتشار رسید.
در سال 1939 رمان خوشه های خشم منتشر شد که در سال 1940 برنده جایزه ادبی پولیتزر شد. پس از آن اشتاین بک در جوامع ادبی به عنوان فردی دغدغهمند در دفاع از کارگران امریکا شناخته شد. اشتاینبک در زمینه سینما نیز به فعالیت پرداخت و فیلمنامه «زنده باد زاپاتا» را به قلم درآورد که در سال 1952 با کارگردانی الیا کازان به صحنه نمایش رفت و دیالوگهای ماندگار این فیلم جزو شاهکارهای اشتاینبک به شمار می رود.
از آثار او می توان به کتاب های جام زرین، اتوبوس سرگردان، سبزه زارهای بهشت، تورتیلا فلت، نبردی مشکوک، سب سرخ، به خدای ناشناخته ، دره طویل، خوشه های خشم، ماه پنهان است، راسته کنسروسازی، یک بار جنگی رخ داد، پنجشنبه شیرین، داستان مروارید وشرق بهشت هستند.
جان اشتاین بک سه بار ازدواج کرد و از همسر دومش صاحب دو فرزند شد که هر دو پسر نیز در حرفهی نویسندگی مشغول به کار شدند، اما هیچیک نتوانستند جا پای پدر بگذارند. سرانجام اشتاین بک در 20 دسامبر 1968 به علت بیماری قلبی در نیویورک از دنیا رفت. جسدش را سوزاندند و خاکسترش را در آرامگاه خانوادگیشان به خاک سپردند.
افتخارات رمان خوشه های خشم
- برنده جایزه کتاب ملی (1939)
- برنده جایزه پولیتزر برای رمان (1940)
- پرفروشترین کتاب سال آمریکا در سالهای 1939 تا 1940
- برنده جایزه کتاب کالیفرنیا برای ادبیات عمومی (نقرهای) (1939)
- جزء یکی از 40 اثر برجسته کلاسیک سده بیستم
- مجله تایمز این کتاب را در لیست 100 رمان برتر از سال 1923 تا 2005 در نظر گرفته است.
- برنده جایزه Audie برای آثار کلاسیک (1999)
چه کسانی خوشه های خشم را بخوانند؟
رمان خوشههای خشم یکی از مهمترین رمانهای ادبی و آثار برجسته جهان است. کتابی که به وضوح و با قدرت و صراحت از مشکلات مردم صحبت میکند و واقعیت جامعه را درست همانطور که هست، به تصویر میکشد. ارزشمندی این کتاب در صراحت کلام، طرز روایت دقیق و البته حزنانگیز و توجه نویسنده به مسائل و مشکلات مردم جهان است.
اگر از طرفداران ادبیات آمریکا هستید و دوست دارید آثار مشهور از نویسندگان بزرگ جهان را مطالعه کنید، رمان خوشه های خشم را بخوانید.
تکه هایی از رمان خوشه های خشم
و بترسید از زمانی که اعتصاب ها متوقف شوند در حالی که مالکان بزرگ زنده هستند زیرا هر اعتصاب کوچک که درهم بشکند نشانه ی آن است که قدمی در شرف برداشتن است. و این را هم شما می توانید بدانید. بترسید از زمانی که بشریت از رنج بردن، از مردن برای اندیشه ای سرباز زند.
پس از مدتی مرد گیتاریست از نواختن دست کشید. ایستاد و خمیازه کشید و رو به مردم گفت: «شب بخیر.» و آنها زمزمه کردند: «شب بخیر به تو.» هر کدام آرزو داشتند که میتوانستند گیتار بزنند، چون هنر خیلی خوبی است. سپس مردم به تختهای خود رفتند، و کمپ آرام شد. جغدها بالای سرشان به پرواز درآمدند، گرگها در فاصلهای دور زوزه میکشیدند، و درون کمپ راسوها فریاد میکشیدند و به دنبال لقمهای غذا میگشتند... اردکوار راه میرفتند، راسوهای متکبر که از هیچکس نمیترسیدند.
آدم هرجا باشه عادت میکنه و دیگه براش سخته از اونجا بره. نحوه فکر کردن هم بعد از مدتی عادت میشه و دیگه عوض کردنش سخته. من دیگه کشیش نیسم اما همهاش بیآنکه خودم بفهمم دعا میخونم.
هر روز آدم چیزهای تازهای یاد میگیره، ولی یه چیز هس که من خوب میدونم، وقتی آدم محتاج میشه، یا گرفتاری و بدبختی و غمی داره، باید دردشو پیش آدمهای ندار ببره. اینها هسن که به آدم کمک میکنن، فقط اینها.
یه چیزی تو زندون یاد گرفتم که میخوام بهت بگم، آدم هیچوقت نباید به اون روزی که آزاد میشه فکر کنه. اینه که آدمو دیوونه میکنه. باید به فکر امروز بود و بعد به فردا. باید همین کارو کرد. این کاریه که آدمهای کارکشته میکنن. تازهواردها سرشونو به دیوار میکوبن و هی میپرسن چهقدر دیگه باید بمونیم. چرا به روزی که هنوز نیومده فکر میکنی؟
این زمین، این زمین سرخ، ماییم؛ سالهای بارونی و همچنین سالهای خاکی و سالهای سیلی، ماییم. ما نمیتونیم همه چیز رو از اول شروع کنیم. تمام احساساتمون رو به اوراقچی فروختیم... همه رو خوب خرید، اما هنوز اونا رو همراه خودمون داریم، درست اینجا توی ذهن و قلبمون. اون لحظهای که مالکها بهمون گفتن اینجا رو ترک کنین، اون ماییم؛ و وقتی که تراکتور به خونه کوبید، اون ماییم... درست تا لحظهای که بمیریم.