در دنیای ادبیات، برخی آثار به قدری پرمعنا و تأثیرگذار هستند که حتی با گذشت دههها همچنان با مخاطبان ارتباط برقرار میکنند. «قلعه حیوانات» نوشته جورج اورول، یکی از این آثار استثنایی است.
معرفی رمان قلعه حیوانات:
کتاب قلعه حیوانات (مزرعه حیوانات) مشهور ترین نوشته جورج اورول، قصه حیوانات اهلی داخل یک مزرعه را روایت می کند که از صاحب مزرعه خسته شدهاند و تصمیم میگیرند دست به شورش بزنند. از این رمان تا به امروز دو فیلم و انیمیشن اقتباس شده است که بعد از خواندن کتاب، دیدن یکی از آنها خالی از لطف نیست. رمان قلعه حیوانات (Animal Farm) در سال 1945 میلادی، در طول جنگ جهانی دوم به زبان انگلیسی به سبک ادبیات تمثیلی پادآرمانشهری منتشر شد ولی در اواخر دهه 1950 میلادی به شهرت رسید. از کتاب مزرعه حیوانات به صورت رسمی تا به حال بیش از30 ترجمه در بازار روانه شده است.
جورج اورول (George Orwell) منتقد سرسخت حاکمان شوروی بود و در این کتاب با نمادپردازی، تشبیه و استعاره به شدت به آنان تاخت. او اعتقاد داشت شوروی به دیکتاتوری تبدیل شده است. در این کتاب، انقلاب حیواناتی که در مزرعه سکونت داشتند علیه رهبرانشان، نماد انقلاب کارگری و سرگذشت آن ضد نظام سرمایه داری است. این اثر که در قالب داستانی تمثیلی نوشته شده، به طرز ماهرانهای انتقادی است. اورول با استفاده از سبک نوشتاری ساده اما عمیق، مفاهیم پیچیده سیاسی و اجتماعی را در قالب داستانی جذاب و درعینحال آموزنده بیان کرده است.
لازم به ذکر است که بدانید نقطه عطف این کتابِ فوقالعاده جذاب، موضوع داستانش میباشد به طوری که اکثر خوانندگان را به نحو احسن با خود همراه میکند و به هیچ وجه منجر به خستگی خواننده نمیشود. شخصیت پردازی جذاب و متنوع داستان، ویژگی مثبت دیگر آن است که نمیتوان منکر آن شد. این داستان شامل شخصیتهای کاملاً واقع گرایانه ای است که نه تنها در دوران نوشتن کتاب بلکه در هر وقت و دورانی شاهد مثالهای بارزی از آنها هستیم.
معرفی نویسنده رمان قلعه حیوانات:
جورج اورول با نام اصلی اریک آرتور بلر در سال 1903 در شهر موتیهاری، بیهار در هند به دنیا آمد. پدرش یک نجیبزاده ثروتمند بود و خانواده او در رفاه اجتماعی به سر میبردند. با این حال، به دلیل زندگی در هند و در یک محیط طبقاتی، دیدگاه نوینی از فقر در او به وجود آمد. وی داستاننویس، روزنامهنگار، شاعر و منتقد انگلیسی بود. جرج اورول مدتی به عنوان پلیس سلطنتی هند در برمه فعالیت میکرد اما زندگی در هند و انگلیس سبب شد تا با فقر آشنا شود و این آشنایی دیدگاهی جدید به او و کارهایش بخشید. کتابهای آس و پاس در لندن و پاریس و دختر کشیش حاصل همین تجربیات او هستند. جرج اورول بیشتر به رمانهای مزرعه حیوانات و «1984» مشهور است، همچنین او همانند بسیاری از نویسندگان روزگار خود در دهه 1930 به اسپانیا رفت تا به صف مبارزان علیه ارتش فاشیست ژنرال فرانکو بپیوندد. در این جنگ مجروح شد و همین جراحت منجر به مرگش در سال 1950 شد. از جمله کتابهای او میتوان به 1984، هوای تازه، روزهای برمه، دختر کشیش، درود بر کاتالونیا و... اشاره کرد.
چه کسانی رمان قلعه حیوانات را بخوانند؟
قلعه حیوانات را به دو دلیل اصلی باید خواند. یکی اینکه این اثر یکی از معروفترین کتابهای جهان است و تقریبا شناختهشدهترین اثر تمثیلی جهان است. دلیل دوم این است که درک امور سیاسی ر برای افرادی که آگاهی ای از این حوزه ندارند، ساده تر کرده است. مزرعه حیوانات گریزهای زیادی به تاریخ معاصر جهان دارد. این اثر کنایه ای است به شوروی کمونیستی. در آخر داستان هم نکته جالبی را یاد میگیریم.
قلعه حیوانات یکی از زیباترین آثاری است که تمام افرادی که مدعی تلاش برای ایجاد برابری هستند باید مطالعه کنند. علاوه بر این اگر دوست دارید کتابی خوب با نثری قوی و ساختاری محکم بخوانید که نقدی بر شرایط اجتماعی دیکتاتوری باشد، مزرعه حیوانات را انتخاب کنید. همچنین لازم است بگوییم قلعه حیوانات جورج اورول کتابی است که به هیچ وجه نباید خواندن آن را از دست دهید، زیرا بدون شک برایتان تجربهی بسیار خوبی در کتاب خوانی خواهد بود.
تکه هایی از رمان قلعه حیوانات:
اصلا گوش به حرف کسانی ندهید که میگویند انسان و حیوان منافع مشترکی دارند، یا پیشرفت این به پیشرفت آن منجر میشود. اینها همهاش دروغ است. انسان جز منافع خودش به منفعت هیچ موجود دیگری فکر نمیکند. پس بگذارید میان ما حیوانات اتحاد کامل برقرار شود و در این مبارزه پشت هم باشیم. همهٔ انسانها دشمن ما هستند. همهٔ حیوانات رفیق ما هستند.
همین مزرعهٔ خودمان بهتنهایی میتواند زندگی یکدوجین اسب و بیست گاو و صدها گوسفند را تأمین کند؛ و همهٔ آنها هم چنان زندگی آسوده و مرفهی داشته باشند که الان حتی به خواب هم نمیبینیم. پس چرا همچنان در این شرایط نکبتبار زندگی میکنیم؟ به این دلیل که تقریبآ همهٔ دسترنجمان را انسانها به غارت میبرند. رفقا، راهحل همهٔ مشکلات ما همین است. همهاش در یک کلمه خلاصه میشود ــ انسان. انسان تنها دشمن واقعی ماست. انسان را از صحنهٔ روزگار محو کنید، ریشهٔ گرسنگی و بیگاری تا ابد خشکانده میشود. انسان تنها موجودیست که مصرف میکند بیآنکه تولید کند. انسان شیر نمیدهد، تخم نمیگذارد، قدرت کشیدن گاوآهن را ندارد، سرعتش آنقدر نیست که بتواند خرگوش بگیرد. با وجود این، انسان اشرف مخلوقات است.
رفقا، آیا به نظرتان مثل روز روشن نیست که همهی بدبختیهای زندگی ما زیر سر این انسانهای مستبد است؟ فقط کافیست از شرّ اینها خلاص شویم، آنوقت حاصل دسترنجمان مال خودمان میشود.
تا اواخر تابستان، خبر وقایع «مزرعهی حیوانات» در نیمی از ناحیه پخش شده بود. اسنوبال و ناپلئون هر روز چند دسته کبوتر را به پرواز درمیآوردند که ماموریت داشتند با حیوانات مزارع همسایه گرم بگیرند و ماجرای «قیام» را برایشان بازگو کنند و سرود «جانوران انگلیس» را به آنها یاد بدهند.
«دیگر حرف چندانی باقی نمانده. فقط تکرار میکنم که هیچوقت وظیفهتان را در دشمنی با نوع بشر و همهٔ رسم ورسوماتش از یاد نبرید. هر موجودی که روی دو پا راه برود دشمن است. هر موجودی که روی چهار پا راه برود، یا بال داشته باشد، دوست است. این را هم یادتان باشد که در مبارزه مان علیه بشر نباید هیچ شباهتی به او پیدا کنیم. حتی وقتی که او را مغلوب کردهاید، از مفاسدش پیروی نکنید. هیچ حیوانی حق ندارد توی خانه زندگی کند یا در تختخواب بخوابد یا لباس بپوشد یا مشروب بنوشد یا توتون دود کند یا به پول دست بزند یا تجارت کند. همهٔ راه ورسم زندگی بشر مایهٔ شر است. و از همه مهمتر اینکه هیچ حیوانی حق ندارد به همنوع خود ظلم کند. قوی باشیم یا ضعیف، زیرک باشیم یا سادهلوح، همگی با هم برادریم. هیچ حیوانی حق ندارد حیوانی دیگر را بکشد. همهٔ حیوانات با هم برابرند.