اگر قسمت قبل مجموعه " زندگینامه ها" را از دست دادید باید بگویم که بهتر است برگردید و قسمت پنجم را بخوانید تا بتوانید در ادامه از داستان زندگی این دو برابر خارق العاده لذت ببرید!

این قسمت در مورد ستاره دیگر خانواده داسلر ها یعنی رودولف داسلر صحبت خواهیم کرد. فردی که صاحب یکی دیگر از معروف ترین برند های تجهیزات ورزشی یعنی پوماست. پوما، همان شیر کوهی در حال پرش در کمد همه ما جا خوش کرده و کمتر کسی را می توان یافت که حتی اگر هم از محصولات پوما استفاده نمی کند، نام آن را نشنیده باشد!

کارآفرین جوان آلمانی این قسمت، رودولف داسلر، در شهر Herzogenaurach کشور آلمان و در تاریخ 26 مارس 1898 متولد شد. پدر او کریستف داسلر و مادر او پائولین نام دارد. او و خواهر و برادرانش به نام های آدولف، فریتز و ماری در این شهر کوچک زندگی ساده ای داشتند اما هیچ کس نمی دانست که این خانواده در آینده ورزش دنیا را دگرگون خواهد کرد.

ثمره زندگی رودولف داسلر دو فرزند به نام های آرمین و جرد بودند که از ازدواج او با فریدل استراسر حاصل شد. در ادامه خواهیم دید که آرمین داسلر چگونه راه پدر را ادامه داد. رودولف هم مانند برادر خود عمر چندان طولانی ای نداشت و سر انجام در تاریخ 27 اکتبر 1974 و در سن 76 سالگی دار فانی را وداع گفت. هیچ یک از این دو برادر، آدولف و رودولف داسلر، سابقه بیماری خاصی نداشتند اما رودولف به علت سرطان ریه در نهایت از این دنیا می رود.

کودکی رودولف خاطرات شگفت انگیز و به یاد ماندنی ای نداشت. خانواده او را با محبتی بسیار، بابی صدا می زدند زیرا این تنها کلمه ای بود که رودولف در سه سال اول زندگی توانسته بود بیان کند.

رودولف داسلر برادر بزرگ آدولف، بنیان گذار کمپانی چند ملیتی آدیداس است که کمپانی خود یعنی پوما را تاسیس کرد. او نیز مانند برادرش کار خود را کارگاه کفاشی پدرش آغاز کرد. هم چنین او در یک کارخانه چینی و در زمینه تجارت چرم نیز آموزش دید. مادر خانواده نیز بیکار نبود و برای تامین مخارج خانواده رخت شویی را در پشت خانواده راه اندازی کرده بود که نوعی شغل خانوادگی به حساب می آمد و تمام اعضای خانواده در اداره آن کمک می کردند. سه فرزند این خانواده در ابتدا مسئولیت حمل و نقل لباس های مردم را بر عهده داشتند.

رودولف داسلر اگرچه در خانواده ای فقیر به دنیا آمد، اما مهارت های کارآفرینی خود را از همان روزهای اولیه نشان داد. تنها پس از پایان جنگ جهانی اول بود که او توانست به رویاهای خود برای کارآفرینی جامه عمل بپوشاند. او  در سال 1924_1923 با برادرش آدولف همکاری کرد تا شرکتی برای تولید کفش راه اندازی کند.

این دو برادر نام شرکت کوچک خود را Gebruder Dassler Schuhfabrik نامیدند که در زبان آلمانی به معنی کفاشی برادران داسلر است. همکاری این دو برادر واقعا تحسین برانگیز بود و تقسیم کار بین آن ها به خوبی صورت می گرفت؛ رودولف بازاریابی محصولات را بر عهده داشت و آدولف از تواناییش در توسعه محصولات به خوبی استفاده می کرد. این شرکت تنها شرکتی بود که در آن زمان به طور ویژه کفش های ورزشی تولید می کرد. به همین دلیل توانست در زمان کوتاهی محبوبیت خاصی را در میان مردم داشته باشد.

در طول بازی‌های المپیک تابستانی 1936، برادران داسلر با یک چمدان پر از کفش‌های ورزشی به باواریا رفتند. آن ها ورزشکار مشهور، جسی اونز را متقاعد کردند که از کفش هایی که خودشان تولید کرده بودند برای مسابقات استفاده کند. اونز این پیشنهاد را پذیرفت و چهار مدال طلا گرفت. ورزشکارانی که کفش های عرضه شده توسط برادران داسلر را پوشیدند، در مجموع هفت مدال طلا، پنج مدال نقره و پنج مدال برنز کسب کردند. با این کار، «کارخانه کفش برادران داسلر» شهرت زیادی پیدا کرد و توجه تعداد بسیاری زیادی از مردم را به سوی خود جلب کردند.

در اوایل دهه 1930، رودولف و آدولف با توجه به عقایدی که داشتند و از طرفداران هیتلر بودند، به حزب نازی پیوستند. در طول جنگ جهانی دوم، رودولف داسلر برای انجام وظیفه فراخوانده شد، در حالی که آدولف داسلر مدیریت شرکت را بر عهده داشت. رودولف داسلر پس از بازگشت از جبهه جنگ، با برادرش درگیر شد. هیچ کس دلیل دقیق دعوا را نمی داند. برخی بر این باورند که رودولف داسلر مشکوک بود که برادرش اطلاعاتی را در اختیار نیروهای آمریکایی قرار داده است که منجر به دستگیری و زندانی شدن وی شده است. اما برخی دیگر داستانی دیگر را روایت می کنند. می گویند که در طی یک بمباران در سال 1943، آدولف داسلر و همسرش به یک پناهگاه می روند تا از بمب ها در امان باشند. قبل از آن ها رودولف و خانواده اش در این پناهگاه، پناه گرفته بودند. هنگام ورود به پناهگاه، آدولف با اشاره به هواپیما های جنگی گفته بود: "حرامزاده های کثیف دوباره برگشتند". اما ظاهرا رودولف مخاطب این اشاره و این جمله را خود و خانواده اش فرض کرده بود و همین اتفاق ساده باعث ایجاد کدورت میان این دو برادر شد. هرتزوگناوراچ، جایی که هردو دفتر مرکزی «آدیداس» و «پوما» در آن قرار دارند، شهری است که تحت تأثیر دشمنی خانوادگی داسلر ها قرار گرفته است و مردم شهر به یکی از این دو برند وفادار هستند.

 این کدورت خانوادگی هیچ گاه برطرف نشد و سال ها پس از مرگشان، دو شرکت آنها در سال 2009 طی یک مسابقه فوتبال خیریه با یکدیگر آشتی کردند.

وقتی اختلاف بین برادران شدت گرفت، تصمیم گرفتند راهشان را از یکدیگر جدا کنند. در سال 1948، رودولف داسلر شرکت جدید خود را تشکیل داد و نام آن را رودا گذاشت که بعد ها به پوما تغییر پیدا کرد. در این لحظه سرنوشت ساز، آدولف تصمیم گرفت نام مستعار خود را که "Adi" بود به روی برند تجاریشان بگذارد و این جا بود که آدیداس شکل گرفت. در همین زمان بود که لوگو معروف آدیداس یعنی همان سه خط کج به عنوان نماد آدیداس طراحی شد و مورد استفاده قرار گرفت.

در همین سال، در طول اولین مسابقه فوتبال پس از پایان جنگ جهانی دوم، چند نفر از اعضای تیم ملی فوتبال آلمان غربی کفش‌های تولید شده توسط پوما را پوشیدند که به خودی خود موفقیتی برای این شرکت محسوب می شد.

لوگوی معروف جهانی پوما -که در سال 1967 به دنیا معرفی شد - زاییده فکر یک کاریکاتوریست اهل نورنبرگ به نام لوتز بکز بود. اما این اولین لوگو پوما نبود؛ پوما در طی سال ها چند لوگو عوض کرده است که البته تمامی آن ها یک شکل کلی دارند و تنها در جزئیات متفاوت اند.

لوگوی نمادین پوما برای اولین بار در سال 1948 معرفی شد و تقریباً همان گربه وحشی جهنده را نشان می داد که امروزه همه به دیدن آن عادت کرده ایم. اگرچه در این نماد، این گربه وحشی در حال پرش از میان یک حرف D است که از ابتدای نام خانوادگی داسلر گرفته شده است. این نماد تا سال 1968 در محصولات پوما استفاده می شد.

در سال 1951، یعنی تنها سه سال پس از ارائه اولین لوگو پوما، تغییراتی در لوگو ایجاد شد و باعث شد تا سال 1971 تقریبا به طور همزمان هم از لوگو اول و هم از لوگو دوم به عنوان نماد پوما یاد شود. تفاوت این دو لوگو در این است که لوگو دوم کمی شلوغ تر و لوگو اول تک رنگ و بسیار ساده طراحی شده بود. طراحی مجدد سال 1951 هندسه و حروف بیشتری را به لوگوی اصلی آورد و آن را در یک قاب شش ضلعی دوتایی محصور کرد، جایی که کتیبه «Rudolf Dassler Schufabrik» در اطراف آن قرار داشت.

در سال 1958، پوما از لوگو خود به همراه یک نماد دیگر نیز در محصولات خود استفاده کرد؛ نمادی که امروزه همه آن را دیدیم و نشان از قدمت این برند دارد. اگر یک کتونی برند پوما را از کنار نگاه کنید چه می بینید؟ یک خط صاف و نسبتا ظریف که از پایین با شیب ملایمی به سمت بالا در حرکت است و کم کم باریک می شود. بله! این به نحوی همان امضا پوما در محصولات خود از سال 1958 است.

گربه سیاه پوما دوباره در سال 1968 بازگشت اما این بار بسیار ساده و مینیمالیستی تر! بدون هیچ خط و شش ضلعی ای در اطراف آن و دیگر اثری از نوشته های رودولف داسلر در اطراف آن نبود. البته که این نماد هم پایدار نبود و پس از دو سال دستخوش تغییراتی شد.

پوما در سال 1970 عمودی تر شد اما نکته جالب لوگو جدید بیشتر از افقی یا عمودی بودن آن بود. رنگ اصلی پومای جدید از سیاه به سفید تغییر یافته بود و با خط های نازک مشکی طراحی شده بود که ظرافت لوگو را چند برابر کرده بود.

این گربه در حال جهش در سال 1974 به طرز چشم گیری عوض شد. حالا دیگر از طرح مینیمالیستی پوما خبری نبود و دوباره داخل کادر جدیدی قرار گرفته بود. اما این بار نه در یک شش ضلعی، بلکه در یک مستطیل همراه با نوشته های درشت و ضخیم که زاویه گردی به حروف داده بودند و PUMA را نشان می داد.  این ترکیب در یک زمینه سفید قرار گرفته بود و به صورت افقی حک می شد.

پالت رنگی دیگری نیز کم و بیش مورد استفاده قرار می گرفت. ترکیب رنگ زرد و سبز که نشان از رشد، پیشرفت و انگیزه بود. در این طرح حروف زرد رنگ در پس زمینه سبز قرار می گرفتند و تنوع بیشتری به لوگو های پوما بخشیدند.

آن نوار معروف کنار کتونی ها را که یادتان هست؟ دوباره در سال 1976 به محصولات برگشت اما این بار متفاوت تر! حالا این خط باریک و شیب دار در زیر نوشته PUMA قرار می گرفت و حتی نوشته نیز با فونت ایتالیک نوشته می شد.

از این سال به بعد تقریبا لوگو ها شکل ثابتی داشتند و تغییرات آن ها بسیار قابل توجه نبود. باز هم یک نوشته پوما بزرگ که در گوشه سمت راست آن گربه سیاه پوش در حال جهش دیده می شد.

بیشتر بخوانید: زندگینامه ها | قسمت پنجم : آدولف داسلر

برند ها هم مانند ورزشکاران روز های خوب و بد دارند و ممکن است مدتی روز های تاریک داشته باشند و دوباره پر قدرت به مجامع بین المللی برگردند. پوما هم از این قاعده مستثنی نبود. به طور کلی ارزش یک برند تحت تاثیر عوامل مختلفی است اما چیزی که اهمیت زیادی دارد توجه آن برند به کارکنان خود است.

اگر یک سری به سایت اصلی پوما بزنید به اخبار جالبی بر می خورید. پوما به عنوان یکی از برترین کارفرمایان انتخاب شده است و نسبت به دیگر برند ها در این زمینه در رتبه خوبی قرار گرفته است.  Dietmar Knoess، مدیر جهانی افراد و سازمان در PUMA می گوید که اولویت اصلی آن ها، توجه به کارکنان و نیاز آن ها بوده است.

توجه پوما تنها به همین زمینه محدود نمی شود و محیط کاری خود را به نحوی طراحی کرده است که در راستای اهداف زیست محیطی باشد. استراتژی پوما برای بالاتر بردن رتبه خود در زمینه ارزش برند نیز قابل تحسین است. شش سال پیش سود پوما در حال کاهش بود در حالی که رقبای قدیمی و اصلی او یعنی نایکی و آدیداس توانسته بودند آمار و ارقام خوبی را به ثبت برسانند.

پوما تنها با یک حرکت هوشمندانه توانست بازی را به نفع خود تمام کند. این برند با ریحانا و یوسین بولت وارد همکاری شد و توانست در سال گذشته ارزش سهام خود را 74 درصد افزایش دهد در حالی که نایکی و آدیداس به ترتیب 25 درصد و 46 درصد رشد داشتند.

همکاری پوما با دیگر برند ها خبری است که توجه هواداران دیگر رشته های ورزشی را نیز جلب کرده است. پر سر و صدا ترین همکاری پوما با فراری بوده است. این کمپانی ایتالیایی پر طرفدار همیشه سرعت و اصول آیرودینامیک را مورد توجه قرار داده است و پوما نیز با طراحی کتونی های ION Speed ​​به این نگرش خاص فراری ادای احترام می کند. PUMA این کفش ورزشی را با ترکیبی جسورانه از پیشرفته ترین مواد با کارایی بالا عرضه می کند. ساختار توری مینیمالیستی و سبک وزن بر جذابیت فوق مدرن این کفش‌های کتانی که محدود به جنسیت نیستند اضافه می کند.