همه ما در اطرافمان کسی را می شناسیم که به افسردگی مبتلاست؛ این افسردگی می تواند افسردگی خندان باشد یا افسردگی کاری! هر دو مورد این ها در مقالات قبلی به طور کامل بررسی شدند اما حال که متوجه شدیم هر افسردگی چه علائمی دارد و چگونه می توان آن را درمان کرد؛ نقش ما چیست؟

چگونه می توانیم به دوست یا همکارمان کمک کنیم تا با افسردگی مبارزه کند و از زندگی لذت ببرد؟ زندگی مدرن با تمام امکاناتی که در دسترس ما قرار داده است، موجب شده است که خودمان و سلامتی روان خود را نادیده بگیریم یا به آن بی توجه باشیم. افسردگی مهمانی است که می تواند در هر یک از خانه های ما را بزند. پس اگر فردی را می شناسید در دام افسردگی گیر کرده است و قصد کمک به او را دارید بهتر است این مقاله را از دست ندهید تا ناخواسته موجب رنجش او نشوید و بتوانید گفت و گویی مفید و هدفمند داشته باشید.

طبق آخرین تخمین‌های موسسه ملی سلامت روان، کمی بیش از ۷ درصد از کل بزرگسالان ایالات متحده یک دوره افسردگی شدید را فقط و فقط در سال ۲۰۱۹ تجربه کردند. البته که به مرور زمان آمار افسردگی در دنیا رو به افزایش است که خیلی هم دور از انتظار و غیر قابل باور نیست.

قبل از اینکه به نکات مهم در صحبت کردن با یک فرد مبتلا به افسردگی بپردازیم؛ بهتر است یک قدم به عقب برویم و خلاصه ای از ویژگی های این دسته افراد را مطالعه کنیم. قبل از هر چیزی در نظر داشته باشید که همه افراد به یک شکل علائم را بروز نمی دهند و علائم از فردی به فرد دیگر می تواند متفاوت باشد. اما به طور کلی رایج ترین آن ها عبارتند از:

- نسبت به آینده بدبین و نا امید است

- بیشتر از حد معمول در مورد احساس گناه، پوچی یا بی ارزشی صحبت می کند یا خود را لایق و شایسته نمی داند.

- کمتر از حد معمول با بقیه در ارتباط است

- به راحتی ناراحت می شود 

- ممکن است بدون هیچ دلیل خاصی تحریک پذیر باشد و با کوچک ترین چیزی از کوره در برود

-   علاقه کمتری به ظاهر خود دارد و حتی ممکن است از کار های ساده بهداشت فردی مانند دوش گرفتن یا مسواک زدن غافل شود.

- اختلالات خواب دارند و برای مثال بیش از حد معمول می خوابد.

- نسبت به کار هایی که در گذشته با علاقه انجام می داد؛ اکنون بی میل است.

پس اگر شما این علائم را در دوست یا همکارتان دیدید می توانید به افسرده بودن او مشکوک شوید. برای کمک به او تنها کافیست ده نکته را رعایت کنید تا او به عنوان یک تکیه گاه و انسان مورد اعتماد به شما نگاه کند و بتواند افکارش را با شما در میان بگذارد:

بیشتر بخوانید: نوروپلاستیسیته، جادوی مغز برای پیشرفت!

مکالمه را شروع کنید:

در ابتدا باید اعتماد او را جلب کنید و به او ثابت کنید که در کنار او هستید. برای مثال می توانید این کار را با پرسیدن یک سوال ساده مانند " چند دفعه اخیری که تو را دیدم به نظر می رسید کمی ناراحت و بی قرار بودی؛ دوست داری در موردش صحبت کنیم؟ "

بهتر است بدانید که او بیشتر از هر چیزی به فردی نیاز دارد که او را درک کند و خودش خواهان یک هم صحبت خوب و امین است اما چیزی که مطمئنا باب میل او نیست هم صحبتی است که تنها نصیحت می کند. توصیه ها و دنبال مقصر گشتن تنها باعث می شود او از ادامه صحبت با شما دلسرد شود.

شنونده خوب بودن هنر شماست. شما باید همزمان با تایید صحبت های او و پرسیدن سوالات به جا و مناسب او را به ادامه صحبت تشویق کنید و اطلاعات مفیدتری به دست بیاورید. برای مثال می توانید بگویید " درک می کنم، واقعا سخت است و متاسفم که این را می شنوم. " هم چنین با زبان بدن خود همدلی و علاقه خود را به صحبت های او نشان دهید.

در اولین باری که شما به او نزدیک می شوید ممکن است دوستتان تمایل و حوصله صحبت کردن نداشته باشد؛ در چنین شرایطی نا امید نشوید و باز هم تلاش کنید تا به او ثابت کنید که قصد کمک دارید. به پرسیدن سؤالات باز (بدون فشار آوردن) و ابراز نگرانی خود ادامه دهید و تا حد امکان گفتگوی خود را حضوری انجام دهید؛ اگر در شهر و کشور های جدا زندگی می کنید یا شرایط اجازه نمی دهند که قرار ملاقات حضوری داشته باشید از تکنولوژی کمک بگیرید و ترتیب یک تماس تصویری را بدهید.

به او کمک کنید تا حمایتگر خود را پیدا کند:

در بسیاری از موارد ممکن است دوست شما اطلاع نداشته باشد که در حال دست و پنجه نرم کردن با افسردگی است و شاید حتی اگر هم بداند، نمی داند که چگونه باید کمک بگیرد و حتی اگر آنها بدانند که درمان می تواند کمک کند، جستجوی یک درمانگر و گرفتن قرار ملاقات می تواند دلهره آور باشد.

اگر دوستتان به مشاوره علاقمند است می توانید به او کمک کنید تا فهرستی از درمانگران یا تراپیست ها را پیدا کند و چیزهایی که را قصد دارد در اولین جلسه به آن اشاره کند و درموردش صحبت کند را در کاغذ یادداشت کند.

از او برای ادامه درمان حمایت کنید:

در یک روز بد، ممکن است دوست شما تمایلی به ترک خانه نداشته باشد. افسردگی می تواند انرژی را از بین ببرد و میل به انزوا را افزایش دهد. همین موضوع ممکن است باعث شود که از دوست خود بشنوید که احتمالا قصد دارد قرار ملاقات این هفته اش را با تراپیست خود لغو کند. اینجاست که شما باید وارد شوید و او را تشویق کنید تا به برنامه خود پایبند باشد.

بهتر است بگویید: «هفته گذشته گفتی جلسه واقعاً سازنده بود و بعد از آن احساس خیلی بهتری داشتی. اگر جلسه امروز هم کمک کند چه؟؛ بهتر است این جلسه را از دست ندهی!»

این نکته نه تنها برای جلسات مشاوره بلکه برای مصرف دارو ها نیز صادق است. زیرا ممکن است دوست شما به دلیل عوارض جانبی ناخوشایند دارو ها از ادامه مصرف داروها صرف نظر کند. در این مرحله شما از او حمایت کنید اما او را تشویق کنید که قرار ملاقاتی با روان پزشک خود ترتیب دهد و او را در جریان احساس ناخوشایندی که هنگام مصرف دارو دارد، قرار دهد که در صورت امکان داروی جدیدتری دریافت کند. زیرا قطع ناگهانی دارو های ضد افسردگی می تواند عواقب جدی ای داشته باشد.

از خودتان مراقبت کنید:

همیشه به خود یادآوری کنید که نباید تمام انرژی و وقت خود را در اختیار دوستتان بگذارید. گرچه خیلی وسوسه کننده است که تمام کار و فعالیت خود را کنار بگذارید و تصمیم بگیرید که تمام وقت در کنار دوستتان باشید اما همواره باید برنامه ای برای رسیدگی به کار های خود نیز داشته باشید. اگر شما نیز احساس فرسودگی و نا امیدی کنید قطعا نمی توانید به دوستتان کمک چندانی کنید.

مرز ها را تعیین کنید:

برای مثال بهتر است به دوست خود بگویید پس از اینکه از سر کار به خانه برگشتید وقت برای صحبت کردن دارید اما اگر قبل از آن با شما تماس بگیرد نمی توانید به او پاسخ دهید. اگر نگران این هستید که او اگر در شرایط بحرانی گیر کند نتواند با شما تماس بگیرد؛ با یکدیگر قرار بگذارید که مثلا برای تماس های اضطراری از خط تلفن دیگری استفاده کند یا یک کلمه رمز داشته باشید تا شما متوجه شوید که این شرایط اضطراری است و باید با او تماس بگیرید.

البته که مشارکت سایر دوستان هم می تواند به شما کمک کند تا شبکه بزرگتری تشکیل دهید و هر یک وقت جداگانه ای را به دوست مشترکتان اختصاص دهید. می توانید برنامه بریزید که در هفته دوبار به صرف یک وعده غذایی کنار هم باشید یا یک روز در میان با هم تلفنی صحبت کنید. تمامی این برنامه ریزی ها بستگی به شرایط کاری شما و او دارد.

مراقبت از خود را تمرین کنید:

در حقیقت قرار گرفتن مداوم در کنار یکی از عزیزانتان که دچار افسردگی است می تواند عوارض جانبی به همراه داشته باشد. بنابراین لازم است شما مطمئن باشید که در زندگی شخصی خودتان و تنها برای خودتان وقت کافی برای شارژ شدن اختصاص می دهید.

در مورد افسردگی اطلاعات جمع کنید:

تصور کنید که باید به هر فرد در زندگی خود در مورد یک وضعیت سلامت روانی یا جسمی که تجربه می کنید آموزش دهید و بارها و بارها آن را توضیح دهید. خسته کننده به نظر می رسد، درست است؟

در حالی که افراد افسردگی را متفاوت تجربه می کنند، آشنایی با علائم عمومی و اصطلاحات می تواند به شما کمک کند گفتگوهای عمیق تری با دوست خود داشته باشید. پیشنهاد می کنیم اگر تا الان اطلاعات خاصی در این زمینه ندارید از مقالات قبلی سایت غافل نشوید و حتما مطالعه آن ها را در دستور کار قرار دهید.

در کار های روزمره به او کمک کنید:

با افسردگی، کارهای روزانه ممکن است طاقت فرسا باشد. زیرا این افراد سطح انرژی پایینی دارند و کارهای ساده حتی پرداخت یک قبض یا انداختن لباس ها در ماشین لباسشویی می تواند برای او بسیار خسته کننده باشد. هنگامی که شما به او پیشنهاد کمک می کنید قطعا او از شما سپاسگزار خواهد بود اما ممکن است حتی خود او هم نداند که در چه موردی به کمک شما نیاز دارد. بنابراین، به‌جای گفتن «اگر کاری می‌توانم انجام دهم به من اطلاع بده»، بگویید «امروز در مورد چه چیزی بیشتر به کمک نیاز داری؟»

اگر متوجه شدید که یخچال او خالی است به او پیشنهاد بدهید که یک برنامه آشپزی ترتیب دهید و با هم به خرید مواد غذایی بروید و با هم مشغول آشپزی شوید. اگر دوستتان از ظروف، شستن لباس‌ها یا سایر کارهای خانه عقب مانده است، به او پیشنهاد دهید که بیاید، موسیقی بگذارید و یک کار خاص را با هم انجام دهید.

داشتن یک شریک برای انجام چنین کارهایی می تواند از دلهره و نگرانی های او کم کند و به انجام این فعالیت ها تشویق شود.

ارتباط با دوستان:

افرادی که با افسردگی زندگی می کنند ممکن است برای برقراری ارتباط با دوستان و برنامه ریزی یا اجرای برنامه ها مشکل داشته باشند. به همین دلیل معمولا اکثر قرارهای ملاقات خود را با دوستانشان لغو می کنند؛ همین کار باعث می شود نه تنها احساس گناه کنند بلکه به مرور پیشنهاد های کمتری برای به مهمانی رفتن یا دعوت شدن به یک جا از طرف دوستان دریافت کنند و در نتیجه بیشتر منزوی می شوند. اگر شما قرار است او را دعوت کنید بهتر است او را تحت فشار نگذارید و بگویید هر زمان که توانست بیاید از دیدنش خوشحال خواهید شد.

صبور باشید:

افراد افسرده برای پیدا کردن درمان مناسب خود ممکن است چند بار مشاور خود یا دارو های خود را تغییر دهند. اما چیزی که می دانیم این است که افسردگی سر انجام قابل درمان است اما این روند کمی طول می کشد. به یاد داشته باشید که حتی موفقیت آمیز ترین درمان ها هم افسردگی را به طور کامل از بین نمی برد و باز هم در آینده و هر از گاهی ممکن است این علائم را در دوستتان ببینید.

در این بین، آنها احتمالاً روزهای خوب و چند روز بد خواهند داشت. از فرض اینکه یک روز خوب به این معنی است که آنها "درمان شده اند" خودداری کنید و سعی کنید اگر مجموعه ای از روزهای بد باعث می شود به نظر برسد که دوست شما هرگز بهبود نمی یابد، ناامید نشوید.

با او در تماس باشید:

حتی اگر هم فرصت نمی کنید که زمان طولانی ای را در کنار او باشید تنها کافیست با یک پیام کوتاه یا یک تلفن، به او یادآور شوید در کنار او هستید و از او حمایت می کنید. لازم نیست خیلی سخت بگیرید و می توانید با پیامک کردن جمله " من به فکرت هستم و به تو اهمیت می دهم " به او دلگرمی بدهید.

اشکال مختلف افسردگی را بشناسید:

افسردگی اغلب شامل غم و اندوه یا بدخلقی است، اما علائم دیگری نیز دارد که کمتر شناخته شده اند. برای مثال گیجی، مشکلات حافظه، اختلال در تمرکز و درد های فیزیکی مانند معده درد و سر درد های مکرر از جمله این علائم است. به خاطر داشته باشید که آنچه آنها احساس می کنند هنوز هم بخشی از افسردگی است، حتی اگر در نسخه های کلیشه ای افسردگی قرار نگیرد.