خواندن کتاب های زیاد فواید بیشماری دارد، اما شاید میتوان گفت: یک کتاب خوب میتواند راهی جدید برای تفسیر تجربیات گذشته به شما بدهد.
هر زمان که شما یک مدل یا ایده ذهنی جدید یاد میگیرید، به مانند این است که "نرم افزاری" در مغز شما به روز میشود. ناگهان، شما میتوانید تمام تجربیات قدیمی خود را از طریق یک برنامه جدید اجرا کنید. میتوانید از لحظه های قدیمی درس های جدیدی بیاموزید. همانطور که پاتریک اوشوگی میگوید، "خواندن گذشته را تغییر میدهد."
البته این کار تنها در صورتی قابل انجام است که کتاب هایی را که میخوانید را به خاطر بسپارید. دانش فقط در صورت ماندگاری به شکل های جدیدی در میآید. به عبارت دیگر، آنچه مهم است فقط خواندن کتاب های بیشتر نیست بلکه استفاده بیشتر از هر کتابی است که میخوانید.
کسب دانش تنها دلیل خواندن نیست. کتاب خواندن برای لذت یا سرگرمی میتواند یک استفاده شگفت انگیز از زمان باشد، اما این مقاله در مورد خواندن برای یادگیری است. با این حساب بیاییم برخی از بهترین استراتژی های درک مطلب را با شما در میان بگذاریم.
بیشتر بخوانید: روشهای مطالعه را بیشتر بشناسید
1. کتاب هایی را که ارزش خواندن ندارند را نیمه کاره رها کنید
درک این مسئله که یک کتاب ارزش خواندن دارد طول نمیکشد. نوشتن ماهرانه و ایده های با کیفیت بالا لازمه یک کتاب خوب است.
در نتیجه احتمالاً باید کتاب های بیشتری را نسبت به قبل، شروع کنید. این بدان معنا نیست که شما باید هر کتاب را به صورت صفحه به صفحه بخوانید. میتوانید فهرست مطالب، عناوین فصل و پاورقی ها را مرور کنید. بخش جالبی از کتاب را انتخاب کنید و چندین صفحه از آن کتاب را بخوانید. در ده دقیقه، شما میتوانید بگویید آیا آن کتاب مناسب شما هست یا نه.
سپس اگر مناسب شما نبود قدم مهمی بردارید: سریع و بدون گناه و احساس شرم آن کتاب کنار بگذارید.
زندگی خیلی کوتاه است تا آن را برای خواندن کتاب های متوسط هدر دهیم. هزینه وقت و زمان خیلی زیاد است در دنیای بیرون خیلی کتاب های شگفت انگیز برای خواندن وجود دارد. پاتریک کالسون ، بنیانگذار استریپ وقتی میگوید: "زندگی خیلی کوتاه است تا بهترین کتابی را که الان میشناسید، نخوانید."
در اینجا میتوان توصیه کرد:
کتاب های بیشتری را شروع کنید. بیشتر آن ها را کنار بگذارید و کتاب های عالی را دو بار بخوانید.
2. کتاب هایی را انتخاب کنید که میتوانید فورا از آن ها استفاده کنید
یکی از راه های بهبود درک خواندن و حفظ کتاب، انتخاب کتاب هایی است که بلافاصله میتوانید مطالب درون آن کتاب را در زندگی خود اعمال کنید. عملی کردن ایده هایی که میخوانید یکی از بهترین راه ها برای به خاطر سپردن کتاب ها در ذهن شماست. این کار به معنای نوعی تمرین یادگیری است.
انتخاب کتابی که میتوانید از آن در طول زندگی روز مره استفاده کنید، انگیزه ای برای توجه و یادآوری مطالب را در ذهن شما ایجاد میکند. این امر به ویژه زمانی صادق است که آن کتاب مربوط به شغل و پیشه شما باشد. به عنوان مثال اگر مشاغل اقتصادی را شروع کرده اید، انگیزه زیادی برای به دست آوردن هر اطلاعاتی از هرمنبعی را دارید. به همین ترتیب، کسی که در زمینه زیست شناسی فعالیت میکند ممکن است کتاب های زیست شناسی را با دقت بیشتری نسبت به یک خواننده تصادفی که این کتاب ها را میخواند بخواند، زیرا مستقیماً به کار روزانه آن شخص مرتبط است.
البته هر کتابی یک راهنمای عملی ندارد که چگونه میتوانید بلافاصله از آن در زندگی روزمره استفاده کنید ولی این اتفاق خوبی است زیرا در بسیاری از کتب مختلف میتوانید خرد را پیدا کنید.
بیشتر بخوانید: نکاتی برای دستیابی به ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺣﻮاس و غلبه بر افکار مزاحم
3. از کتاب هایی که میخوانید یادداشت برداری کنید
از کتابی که میخوانید یادداشت برداری کنید. شما میتوانید این کار را هر طور که دوست دارید انجام دهید. نیازی به تولید یک محتوای بزرگ یا یک سیستم پیچیده نیست. فقط کاری کنید که نکات و به قسمت های مهم آن کتاب اشاره شود.
میتوانید این کار را به روش های مختلفی بسته به فرم کتاب انجام دهید. میتوانید قسمت های مهم کتاب را برجسته کنید یا وقتی به کتاب های صوتی گوش میدهید نقل قول های جالب را تایپ میکنید یا بنویسید.
4. راهکار درخت دانش برای کتاب خواندن
یک راه برای به خاطر سپردن و حفظکتاب در ذهن، تصور آن کتاب به مانند یک درخت دانش است که از چند مفهوم اساسی به شکل تنه و جزئیات به مانند شاخه ها آن را تشکیل میدهند. با "پیوند دادن این شاخه ها" و ادغام کتاب فعلی خود با کتاب های دیگر درختان دانش بزرگی را میتوانید درست کنید و اطلاعات بیشتری کسب کرده و درک مطلب خود را بهبود بخشید.
مثلا:
درحین خواندن یک کتاب ممکن است متوجه شوید توضیحی واضح تر درمورد موضوعی در کتاب دیگر وجود دارد. شما با مرتبط کردن این موضوعات باهم میتوانید یک درخت دانش پر محتوا تولید کنید.
ارتباطاتی مانند این به شما کمک میکند تا آنچه را که با "اتصال دادن" اطلاعات جدید به مفاهیم و ایده هایی که قبلاً پیدا کرده اید به روز کنید. همانطور که چارلی مونگر میگوید: "اگر به این عادت ذهنی دست پیدا کنید که آنچه را که میخوانید با ساختار اساسی که یک درخت دانش نمایش داده میشود، مرتبط کنید، به تدریج دارای یک عقل جامع میشوید."
وقتی مطلبی را میخوانید که موضوع دیگری را به یاد شما میآورد، یا بلافاصله باعث ایجاد ارتباط یا ایده جدیدی میشود، اجازه ندهید که این فکر بدون اطلاع قبلی بیاید و برود. درباره آنچه آموخته اید و نحوه اتصال آن به ایده های دیگر بنویسید.
بیشتر بخوانید: با این نکات ساده به بمب انگیزه تبدیل بشین
5. نوشتن یک خلاصه کوتاه از کتاب
به محض اینکه یک کتاب را به پایان رساندید، خود را به چالش بکشید و بگویید میخواهم تا کل کتاب را فقط در سه جمله خلاصه کنم. این محدودیت فقط یک بازی است، این کار باعث میشود توجه شما به آنچه درمورد کتاب مهم است بیشتر جلب بشود.
برخی از سوالاتی که زمانی خلاصه یک کتاب مینویسید عبارتند از:
* ایده های اصلی کتاب چیست؟
* اگر من یک ایده از این کتابی در حال حاضر خواندم بخواهم اجرا کنم, آن ایده چه خواهد بود؟
* چگونه میتوانم آن کتاب را برای یک دوست توصیف کنم؟
در بسیاری از موارد، میفهمید که معمولاً میتوانید به همان اندازه ای که اگر آن کتاب را دوباره بخوانید، اطلاعات بسیار مفیدی را از خواندن خلاصه یک پاراگراف و بررسی یادداشت هایتان بدست آورید.
اگر احساس میکنید نمیتوانید کل کتاب را به سه جمله خلاصه کنید، از تکنیک Feynman استفاده کنید.
تکنیک Feynman یک استراتژی یادداشت برداری است که از نام ریچارد فاینمن فیزیکدان برنده جایزه نوبل نامگذاری شده است. این تکنیک بسیار ساده است: نام کتاب را در بالای صفحه کاغذ خالی بنویسید، سپس بنویسید که چگونه این کتاب را برای کسی توضیح خواهید داد که قبلاً آن را نخوانده است.
اگر در این کار شکست خوردید، یادداشت های خود را مرور کنید یا به متن کتاب برگردید و دوباره امتحان کنید. آن را یادداشت کنید تا وقتی که ایده خوبی را پیدا کنید و در توضیحات خود احساس اطمینان کنید.
خواهید فهمید که تقریباً هیچ چیز شکافی بین تفکر شما و بهتر نوشتن درباره یک ایده را نشان نمیدهد، انگار که شما آن را برای یک مبتدی توضیح میدهید. بن کارلسون تحلیلگر مالی میگوید "بهترین راه برای فهمیدن آنچه از یک کتاب آموخته ام این است که چیزی در مورد آن بنویسم.
6. کتاب هایی را بخوانید که با طرز فکر شما متفاوت هستند
یک نقل قول از توماس آکویناس وجود دارد که میگوید: "برحذر باشید از خواندن یک کتاب واحد."
اگر فقط یک مدل از کتاب ها را در مورد یک موضوع هستند را میخوانید و از آن به عنوان پایه اعتقادات خود برای زندگی استفاده میکنید، خوب این باورها چقدر سالم هستند؟ دانش شما چقدر دقیق و کامل است؟
کتاب خواندن به شما کمک میکند، اما خیلی اوقات مردم از یک کتاب یا یک مقاله به عنوان پایه و اساس یک سیستم اعتقادی کامل استفاده میکنند. این مسئله حتی وقتی بدتر میشود که از تجربیات فردی و شخصی مان به عنوان پایه اعتقاداتمان استفاده میکنیم که حقیقتاً غلبه بر آن دشوار است. همانطور که مورگان هوزل میگوید: "تجربیات شخصی شما ممکن است 0000000101٪ از آنچه در جهان اتفاق افتاده را تشکیل دهد اما شاید 80٪ از نحوه عملکرد شما شرایط دنیا را تعیین میکند و همه ما به تاریخ شخصی خود بدهکار هستیم."
یکی از راه های حل این مشکل، خواندن انواع کتاب درباره همان موضوع است. از زوایای مختلف آن را برسی کنید، به آن مشکل از نگاه نویسندگان مختلف نگاه کنید و سعی کنید از مرز تجربیات خود فراتر بروید.
7. هر کتاب را دو بار بخوانید
بیایید این مقاله را با بازگشت به ایده ای که در ابتدا به آن اشاره کردیم، تمام کنیم: کتاب های عالی را دو بار بخوانید. فیلسوف کارل پوپر فواید میگوید:"هر چیزی که ارزش خواندن داشته باشد، نه تنها ارزش دو بار خواندن بلکه ارزش خواندن دوباره و دوباره را دارد. اگر یک کتاب ارزشمند است شما همیشه قادر خواهید بود در آن کشف های جدیدی انجام دهید و چیزهایی را که قبلاً متوجه آن نشده اید، پیدا کنید، حتی اگر بارها آن را خوانده اید."
علاوه بر این، مرور مجدد کتاب های عالی به دلیل مشکلاتی که شما با گذشت زمان با آن ها تغییر میکنید مفید است. مطمئناً، هنگامی که دو بار یک کتاب می خوانید، ممکن است مطالبی را که برای اولین بار از دست داده اید پیدا کنید، اما بیشتر محتمل است که نکته ها و ایده های جدیدی که به شما مرتبط است را پیدا کنید. این طبیعی است که جملات مختلف بسته به شرایطی که در زندگی دارید، به چشم شما بیایند.
شما همان کتاب را میخوانید، اما هرگز آن را به همان روش نمیخوانید. همانطور که چارلز چو میگوید:"من همیشه به همان نویسندگان معدودی که می شناسم برمیگردم و مهم نیست که چند بار بر میگردم، همیشه میفهمم که آنها حرف جدیدی برای گفتن دارند."
البته حتی اگر از هر مطالعه چیزی جدیدی پیدا نکردید، باز هم این کار ارزشمند است که کتاب های عالی را دوباره مرور کنید، زیرا ایده ها باید به خاطر بیایند. نویسنده دیوید قاب میگوید:"وقتی فقط یک بار چیزی را یاد میگیریم، واقعاً آن را یاد نمیگیریم حداقل به اندازه کافی خوب نیست که تغییر ایجاد کند. این ممکن است لحظه ای الهام بخش باشد، اما پس از گذشت چندین دهه از عادت ها و شرایط مطلوبی که پیش از آن داشته اید، به سرعت برشما غلبه میکند."
نسیم طالب مواردی را برای همه خوانندگان خلاصه میکند: « یک کتاب خوب در خواندن دوم بهتر میشود. کتاب عالی در بار سوم. هر کتابی که ارزش خواندن ندارد ارزش دوباره خواندن هم ندارد."
در آخر باید بگوییم "یادگیری یک ایده جدید شما را یک نابغه نمیکند، اما تعهد به یادگیری مداوم میتواند زندگی شمارا دگرگون کند."
یک کتاب زندگی شما را تغییر خواهد داد، حتی اگر آن فورا به شما ایده جدیدی ندهد. مهم این است که هر روز کمی عاقل تر شوید. یادتان باشد کتاب و موفقیت دو عنصر جدا نشدنی در زندگی هر فردی هستند.
اکثر راهکارها راهکارهای خوبی هستن به خصوص برای کسانی که میخوان امتحان بدن.