جدیدترین مطالب

مطالب ویژه مجله اینترنتی رایامگ

پیوندها

محبوب ترین مطالب رایامگ

باشگاه پنج صبحی ها

author منتشر کننده
بدون نظر 1 0
باشگاه پنج صبحی ها

باشگاه پنج صبحی ها، بر اساس مفهوم و روشی است که برای بیش از بیست سال برای کار آفرینان برتر و مدیران ارشد شرکت های بسیار معروف، سوپر استار های ورزشی و افراد برتر حوزه موسیقی و اعضای سلطنتی تدریس شده است. نویسنده این کتاب، رابین شارما، آن را در مدتی بیش از چهار سال در ایتالیا، آفریقای جنوبی، کانادا، سوئیس، برزیل و جزیره موری تیوس نوشته است. رابین شارما در ابتدای کتاب به ما می گوید که دنیا به قهرمانان بیشتری نیاز دارد و ما این قهرمان را در درونمان داریم؛ پس دیگر منتظر نمانیم و از همین امروز شروع کنیم:

ابتدای این کتاب با سه نقل قول از افراد معروف شروع شده است که بد نیست ما هم آن را بخوانیم و قبل از بررسی متن کتاب، به این جملات بیندیشیم

- ما همیشه وقت داریم تا پیروزی ها را جشن بگیریم اما برای برنده شدن قبل از غروب آفتاب، تنها چند ساعت وقت داریم. "امی کارمایکل"

- هیچ وقت خیلی دیر یا خیلی زود نیست تا کسی شوید که می خواهید؛ امیدوارم یک زندگی با افتخار داشته باشید. اگر متوجه شدید که زندگیتان این طور نیست، امیدوارم قدرت آن را داشته باشید تا دوباره از اول شروع کنید. "اف. اسکات فیتز جرالد"

- و افرادی که موسیقی را نمی شنیدند، آن هایی را که می رقصیدند، دیوانه فرض می کردند. "فردریش نیچه"

داستان از جایی شروع می شود که یک کار آفرین خانم که اسمی از او در اینجا آورده نشده است به عنوان غول صنعت خود شناخته می شده است. این خانم که در اواخر دوران سی سالگی خودش بود و یک شرکت تکنولوژی را اداره می کرد غافلگیر شده بود. او پایه های این شرکت را در خوابگاه دانشجویی بنا کرده بود و سطح آن را هر روز بالا می برد اما بالاخره با ضربه ای خبیثانه رو به رو شده بود که چیزی جز حسادت در پشت آن نبود و حالا مجبور بود به دنبال شغل جدیدی برود. این تغییر شغل برای او بسیار غیر قابل تحمل بود تا جایی که به خودکشی فکر می کرد.

این داستان که نویسنده به ما می گوید راهی است تا ما را به سمت قسمت اصلی کتاب ببرد چرا که این خانم با دیدن بلیطی که مادرش برایش تهیه کرده بود تصمیم به شرکت در کنفرانسی درباره بهینه سازی شخصی گرفت. آن سمینار توسط یکی از بهترین سخنرانان، اداره می شد که باز هم اینجا اسمی از او نیاورده شده است اما او را افسونگر می نامند.

افسونگر در دوران هشتاد سالگی و در پایان دوران افسانه ای خویش بود و در سراسر دنیا به عنوان یک استاد الهام بخشی، افسانه ای در رهبری و سیاستمداری در کمک به مردم برای درک بزرگترین توانایی هایشان مورد احترام بود. کار های این مرد بی نظیر بود و او بینش هایی را به ما می دهد که قهرمان درونمان را با ایده هایی تقویت می کرد و نشان می داد که چگونه به بالاترین سطوح موفقیت در حوزه کسب و کار برسیم و یک زندگی کاملا غنی داشته باشیم.

افسونگر جملات خود را اینگونه آغاز کرد

زندگی کوتاه تر از آن است که از استعداد هایتان استفاده نکنید؛ شما با مسئولیتی به دنیا آمده اید تا افسانه ای شوید و پروژه های بسیار بزرگی را با موفقیت انجام دهید. زنان و مردان بزرگ دنیا، همگی اهدا کننده بوده اند و نه دریافت کننده. از این توهم که هر کس بیشتر جمع کند برنده است، دست بکشید و در عوض کاری قهرمانانه انجام دهید که کیفیت و اصالت و سودمندی اش، بازار شما را تحت تاثیر قرار دهد.

متوسط و عادی بودن را فراموش کنید

فصل یک این کتاب صحبت های افسونگر را درباره کلیات زندگی به خوبی بیان می کند و به خواننده، حس پختگی و تجربه یک پیرمرد موفق هشتاد ساله را منتقل می کند. فصل دوم و سوم به همین ترتیب می گذرد و فصل چهارم کتاب با یک جمله از آلیس در سرزمین عجایب، اثر لوئیس کارول، آغاز می شود:

- گاهی قبل از صبحانه خوردن، به انجام حداقل شش کار غیر ممکن فکر می کنم.

پیرمرد این بار از زندگی خود به ما می گوید

در تجارت، من تنها با افراد ممتاز همکاری می کنم، چون شما نمی توانید با افراد سطح سوم، یک تجارت سطح اول داشته باشید. ما تنها محصولاتی را عرضه می کنیم که کاملا بازار آن را با ارزشمندی شان متحول می کنند. شرکت من، تنها خدماتی را ارائه می کند که از جهت اخلاقی، مشتری های ما را غنی می کند، تجربه کاربری فوق العاده ای را برای آن ها فراهم می کند و طرفدارانی متعصب را تعلیم می دهد که با کسی غیر از ما تجارت نمی کنند و در زندگی شخصی نیز شرایط مشابهی دارم.

من بهترین غذا ها را می خورم و البته در غذا خوردن، زیاده روی نمی کنم. بهترین کتاب ها را می خوانم و زمانم را در الهام بخش ترین و روشن ترین مکان ها می گذرانم و از دیدنی ترین مکان ها دیدن می کنم و در مورد روابطم، من تنها با افرادی معاشرت می کنم که شادی و آرامش من را بیشتر و من را برای بهتر شدن، هیجان زده می کنند. زندگی بسیار با ارزش تر از آن است که وقت تان را با افرادی بگذرانید که شما را نمی فهمند.

باشگاه پنج صبحی ها

در انتهای این فصل جمله طلایی کتاب که همیشه بر روی آن تاکید می شود، آورده شده است: صبحتان را در اختیار داشته باشید تا زندگیتان را تعالی بخشید.

در ادامه کارآفرین و هنرمند و بی خانمان که در سمینار با یکدیگر آشنا شده بودند به یک مسافرت می روند تا بتوانند معنای زندگی را پیدا کنند و راه و چاه بهتر کردن زندگی را از افسونگر یاد بگیرند. بی خانمان به آن ها می گفت: شما همه در درون خودتان قهرمانی دارید. وقتی بچه بودید و قبل از این که بزرگسالان قدرت شما را محدود کنند، نبوغ شما را زندانی کنند و به حقیقت های قلبتان خیانت کنند، این موضوع را می دانستید.

وقتی بچه بودید، می دانستید چگونه زندگی کنید. وقتی به ستاره ها نگاه می کردید، شادی، وجودتان را در بر می گرفت، وقتی در پارک قدم می زدید، احساس سرزندگی می کردید و وقتی به دنبال پروانه ها می دویدید، بسیار خوشحال می شدید. سپس وقتی بزرگ تر شدید، فراموش کردید چگونه انسان باشید. شما فراموش کردید که چگونه شجاع و مشتاق باشید و فراموش کردید چگونه عاشق و سرزنده باشید. گنجینه های با ارزش امید شما از بین رفتند. معمولی و متوسط بودن، برایتان قابل قبول شده است. بی خانمان، نصیحت خود را اینگونه ادامه می دهد:

در دنیای بزرگسالان بی روح، با کمبود ها، بی هیجانی و محدودیت هایشان حضور نداشته باشید. از شما دعوت می کنم تا حقیقتی را بشناسید که تنها استادان واقعی و نابغه های بزرگ و افسانه های تاریخی می دانند و اینگونه بتوانید نیروی برتر درون خودتان را که تا پیش از این، از وجود آن بی خبر بودید، کشف کنید.

تا اینجای سفر، دو جمله طلایی دیگر در این کتاب امده است که بیش از هر چیز دیگری، هنرمند و کار آفرین را تحت تاثیر قرار داده است؛ آن دو جمله این است:

- کسی که در تمرینات عرق بیشتری بریزد، در جنگ خون کمتری خواهد ریخت.

- پیروزی های بزرگ، در ساعات اولیه صبح اتفاق می افتند که هیچکس حواسش نیست و همه خوابند.

درس مهم کتاب باشگاه پنج صبحی ها

در فرهنگی که عادت به سردرگمی دارد و اسیر و مبتلا به حواس پرتی است، خردمندانه ترین راه برای تضمین این که پیوسته در مهم ترین بخش های زندگی شخصی و کاریتان، بهترین نتایج را ایجاد کنید، پرورش روال های صبحگاهی کلاس جهانی است. برنده شدن، در اوایل روز اتفاق می افتد و در اولین ساعات روز است که قهرمان ها به وجود می آیند. در برابر شعف، مبارزه کنید و در برابر ترس، لشکر کشی کنید. شما واقعا می توانید سحرخیز باشید و این کار برای افسانه ای شدن لازم است. بزرگترین اهمیت را برای اول روزتان، قائل شوید و بقیه روزتان، خودش از خودش محافظت می کند. صبحتان را در اختیار داشته تا زندگیتان را تعالی بخشید.

رازی که غول های ضنعت ها، هنرمندان برجسته و کامیاب ترین افراد می دانند این است

موفقیت های چشمگیر، ارتباط زیادی با ژنتیک شما ندارد، بلکه این موفقیت ها، بیشتر به عادت های روزانه شما بر می گردد و روال های صبحگاهی شما، مهم ترین بخش ان هستند. جامعه به ما یاد داده است وقتی این افراد بسیار قدرتمند را می بینیم، فکر کنیم این افراد همیشه عالی بوده اند اما جامعه ما را فریب داده است و فکر می کنیم آن ها استثنا هستند و ژن خوب دارند. حقیقت این است که موفقیت آن ها در پس سال ها و ساعت ها تمرین است و ما تنها اوج ترقی و شکوه آن ها را می بینیم. به یاد داشته باشید تمام افراد حرفه ای، قبلا مبتدی بوده اند و تمام استادان از جایی شروع کرده اند.

چهار حوزه تمرکز افراد بسیار موفق

در اواسط این کتاب، مطلب بسیار مهمی بیان می شود که حوزه تمرکز افراد موفق را به خوبی برای ما ترسیم می کند؛ این چهار حوزه را به ترتیب بررسی می کنیم:

باشگاه پنج صبحی ها

بیشتر بخوانید: قدرت عادت

بهره هوشی سرمایه سازی

چیزی که باعث می شود یک شخص عملکرد عالی داشته باشد؛ ارتباطی با توانایی طبیعی او ندارد بلکه با توانایی هایی مرتبط است که توانسته است آن ها را بالفعل دربیاورند و تبدیل به سرمایه کنند. در واقع فداکاری زیاد، تعهد و انگیزه است که باعث اسطوره ای شدن آن ها می شود.

رهایی از حواس پرتی

شعار افراد موفق را می دانید؟ آن ها می گویند که وابستگی به حواس پرتی مرگ تولید خلاقانه است. تکنولوژی های جدید و رسانه های اجتماعی، نه تنها می توانند به روش هایی، خلاقانه ترین توانایی های ما را تحلیل ببرند، بلکه می توانند کاری کنند که کمتر انسان باشیم. ما دیگر مانند گذشته گفتگو ها و روابط واقعی و معناداری نداریم. ما به طور عقلانی می دانیم که نباید وقت با ارزش مان را برای کارهای بی ارزش هدر دهیم اما از لحاظ احساسی، نمی توانیم بر وسوسه هایمان پیروز شویم. بسیاری از افرادی که پتانسیل برجسته شدن دارند، از سندرم تمرکز از بین رفته رنج می برند، زیرا آن ها زندگی کاری و شخصی شان را پر از ابزار های دیجیتالی، وقفه ها و حواس پرتی ها کرده اند.

اگر به دنبال موفقیت و برنده شدن هستید، لطفا از تمام استادان تاریخ، الگوبرداری کنید و تمام لایه های پیچیدگی را از روزهایتان حذف کنید.

تمرین تسلط شخصی

آندرس اریکسون، روانشناس مشهور دانشگاه ایالتی فلوریدا می گوید:

افراد باید حداقل دو ساعت و چهل و چهار دقیقه و به مدت ده سال روی مهارت خاصی کار کنند. این حداقل میزان تمرین لازم برای ظاهر شدن اولین نشانه های نبوغ در هر حوزه ای است. با این حال، تعداد بسیار کمی از افراد، در مورد اهمیت هزاران ساعت تمرین، برای تبدیل شدن به انسانی بهتر فکر می کنند. به همین دلیل است که تعداد بسیار کمی از افراد، می توانند بهترین خودشان را نشان دهند که خرد، خلاقیت، شجاعت، عشق و آرامش درونی را با خودش دارد.

در ساعت پیروزیتان، از ساعت پنج تا شش صبح، هر روز روی بهتر کردن چیزی تمرکز کنید که افسونگر آن را چهار امپراطوری درونی می نامد. شرایط بیرونی همیشه نشان دهنده شرایط درونی است. خلاقیت، بهره وری و کامیابی همیشه منعکس کننده شرایط درونی شماست. برای مثال، اگر احساس می کنید که شایسته ثروت فراوان نیستید؛ هرگز نمی توانید آن را محقق سازید.

آن چهار امپراطوری درونی عبارتند از:

- ذهنیت (روانشناسی)

- قلبی (احساسی)

- سلامت (جسمانی)

-روحی ( معنویت)

سازماندهی روزهایتان

شما هر روز، بیست و چهار ساعت دارید و در این زمان، بهبود و پیشرفت های کوچکی را به وجود بیاورید. این روز ها به هفته ها، این هفته ها به ماه ها و این ماه ها به سال ها تبدیل می شوند. افسونگر، این بهینه سازی های شخصی و حرفه ای روزانه را پیروزی های کوچک می نامد. تنها با یک درصد بهتر کردن روزتان، از عادت های روزانه گرفته تا الگو های فکری، مهارت شغلی و یا رابطه شخصی، می توانید در تنها یک ماه سی درصد پیشرفت کنید. این برنامه را تا یک سال ادامه دهید و هدفی را که دنبال می کنید حداقل 365 درصد پیشرفت می کند. اگر کاملا روی ایجاد روزهای عالی متمرکز شوید، در نهایت این روز ها با هم جمع می شوند و به یک زندگی زیبا تبدیل می شوند.

بیشتر بخوانید: معرفی کسب و کار ها
بیشتر بخوانید: ثبت و معرفی کسب و کار خود در رایا مگ

دیدگاه

دیدگاه خود را وارد نمایید

جدیدترین مطالب مجله اینترنتی رایامگ

معرفی کسب و کار خود
خبر نامه مجله اینترنتی رایا مگ

با عضویت در خبرنامه رایا مگ از جدید ترین مقالات آگاه شوید