در همین ابتدای امر از شما خواننده محترم میخواهیم که تا انتها ما را همراهی کنید تا در مورد تاریخچه یکی از ابرشرکتهای آمریکایی صحبت کنیم! دِل یک شرکت سازنده رایانه آمریکایی میباشد که دفتر اصلی آن در شمال شهر آستین، تگزاس قرار دارد و از بزرگترین شرکتهای تولیدکننده محصولات آی تی در جهان به شمار میرود. این شرکت رایانه های شخصی و محصولات دیگر وابسته به این گونه رایانهها را توسعه میدهد، ساخته و به فروش میرساند. دفتر اصلی «دل» در راند راک، (حومه آستین) تگزاس است و بیش از ۸۸٬۰۰۰ کارمند، در سرتاسر جهان دارد.
این شرکت برجسته همیشه و به صورت مداوم محصولات خود را برای کاربریهای تجارت الکترونیک، پژوهشهای پیشرفته مهندسی و دانشجویان پژوهشگر و نوآور، بازار بورس و سهام، فعالان بازارهای ارز دیجیتال و همچنین کاربران بازی و تدوین تصویر و گرافیک و مصارف خانگی و اداری تقسیمبندی و طراحی کرده است. این شرکت به همراه قیمتهای مناسب و رقابتی و همواره توانسته است تا رضایت مشتریان خود را جلب نماید. از جمله محصولات دل نیز، سری صنعتی لتیتیود و نظامی راگد (Rugged)، اکس پی اس، اینسپرون، وست رو، آیلین ور، سرورها، تبلت، کیسهای آماده و مانیتورهای آن را میتوان نام برد.
تاریخچه شرکت دل؛ پدر صنعت کامپیوترهای شخصی
این شرکت در اوایل کار خود یک شرکت سازنده رایانه بود و تبدیل آن به یک شرکت عظیم بینالمللی سرگذشت جالب و جذابی دارد که در اینجا میخواهیم به آن بپردازیم. مسلماً به یاد میآورید که در گذشته وقتی حرف از لپتاپ و خرید لپتاپ میشد، همه فقط یاد دو برند میافتادند یعنی برندهای سونی یا همان وایو (VAIO) و دل (Dell). لپتاپهای دل کمی زمخت و سنگین بودند اما قیمتشان از لپتاپها سونی کمتر بود. آن روزها همه میگفتند سونی پول اسمش را میگیرد. اما مستقل از این تفاوت محصولات هر دوی اینها قابل اعتماد و با دوام بودند. هر کدام را که میخریدید میتوانستید با اطمینان چندین سال بدون خرابی از آنها استفاده کنید.
به دور از انصاف است اگر دل و سونی را تنها بازیگران آن روزهای بازار قلمداد کنیم و برندهایی همچون ایسر، ایسوس، اچپی و لنوو را نادیده بگیریم؛ اما محصولات آنها لااقل به لحاظ ساخت، کیفیت لپتاپهای دل و سونی را نداشت. این بازار البته اینگونه نماند؛ زیرا در آن زمان روند انتقال کارخانههای تولیدی شرکتهای فناوری به چین تندتر شده بود. وقتی کارخانههای این لپتاپها به چین رفتند، کیفیت ساخت لپتاپهای دل کمی پایین آمد هرچند که سختافزار دل همچنان با دوام، سختکار و منعطف بود. اما بقیه شرکتها هم چون یا چینی بودند یا به چین رفتند، یاد گرفتند که چگونه لپتاپ باکیفیت و ارزان بسازند.
بنابراین به این شکل بازار مملو از لپتاپهای جذاب از برندهای دیگر شد. از طرفی سونی هم که نمیخواست محصولات خود را در چین تولید کند، به صورت تدریجی سود خود را از دست داد و بخش لپتاپهایش را جدا و به یک کارخانه مستقل تبدیل کرد. امروزه دیگر لپتاپهای سونی ساخته نمیشوند و فقط نام وایو از آنها باقی مانده است؛ اما در این رقابت دل زنده ماند و هنوز هم یکی از بهترینها است. زیرا وقتی صبحت به سازگاری سختافزاری و دوام میرسد، هنوز که هنوز است دود از کنده بلند میشود و لپتاپهای هم قیمت دل از لحاظ کارایی و دوام هیچ کدام به پای دل نمیرسند.
شرکت دل از کجا شروع شد؟
جهت شناخت بیشتر این کمپانی و نحوه استارت کارش، بهتر است ابتدا به سراغ بنیانگذار آن یعنی مایکل دل (Micheal Dell) برویم. مایکل دل در ۲۳ فوریه سال ۱۹۶۵ متولد شد. پدر و مادر او یهودیهای آلمانی بودند. پدر مایکل دل یک ارتودنتیست بود. نام خانوادگی اصلی پدر او دیل (Dale) بود که پس از مهاجرت آنها به آمریکا به دل (Dell) ترجمه شد. از آنسو مادر او لورین شارلوت (Lorraine Charlotte) یک معاملهگر سهام بود و احتمالا هم رمز و راز داشتن یک کسبوکار موفق و نبوغ مایکل در این حوزه از مادرش به او رسیده بود؛ زیرا مایکل دل از همان کودکی یک مغز اقتصادی شگرف داشت. مایکل آنقدر به کسبوکار علاقه داشت که در همان سن هشتسالگی در امتحان معادلسازی دبیرستان شرکت کرد.
زمانی که او در مدرسه بود، به صورت پاره وقت کار میکرد ولی برخلاف کودکان دیگر درآمد اندک خود را صرف خریدهای لحظهای نکرد. بلکه همان پول اندک را در بازار سهام و فلزات گرانبها مثل طلا سرمایهگذاری کرد. مایکل دل در سنت هفتسالگی اولین ماشینحساب خود را خرید و در همان زمان با یک مرکز تلهپرینتر (Teleprinter) آشنا شد. او در ۱۲ سالگی به کار ظرفشویی در یک رستوران مشغول شد اما پس از مدت کمی ارتقا یافت و سر گارسون شد. دل در ۱۵ سالگی یک کامپیوتر اپل ۲ خرید و مشخصاً اولین کاری که کرد این بود که آن را باز کرد تا ببیند چگونه کار میکند.
از کودکی نابغه تا یک کارآفرین موفق
اما قسمت شنیدنی داستان از دبیرستان مموریال (Memorial High School) در هیوستن شروع میشود. چرا که وقتی مایکل در این مدرسه بود، اشتراک روزنامه هیوستون پست (Houston Post) را میفروخت. یکی از کارهایی که در آن زمان برای افزایش تعداد مشترکین روزنامه انجام میشد، این بود که فروشندگان یک به یک به خانهها زنگ میزدند و از آنها میخواستند که اشتراک روزنامه آنها را بخرند اما دل به راحتی متوجه شد که این سیستم چندان بهینه نیست. در نتیجه او به دنبال راه دیگری رفت. راه دیگر او باعث شد که دل بتواند افراد را به صورت هدفگذاری شده دعوت کند تا احتمال خرید آنها بیشتر شود.
در این دعوتهای برنامهریزی شده، دل به سراغ خانوادههایی میرفت که اخیراً به محله آنها آمده بودند؛ زیرا احتمال اینکه این خانوادهها بخواهند اشتراک یک روزنامه محلی را برای اطلاع از اخبار داشته باشند، بیشتر از بقیه بود. او در زمان دانشگاه، وقت آزاد خود را به تعمیر و ارتقای کامپیوترهای دیگران در خانه خود میگذارند و طولی نکشید که متوجه شد یک کسبوکار موفق راهاندازی کرده است. مایکل دل از این کسبوکار خود ۲۰۰ هزار دلار درآمد کسب کرد و به همین دلیل در ۱۹ سالگی از دانشگاه تگزاس که در آن درس میخواند انصراف داد تا کسبوکار خود را رونق بخشد. او در سال ۱۹۸۴ شرکت خود را با نام PC’s Limited ثبت کرد و از همان آپارتمان خود به فروش کامپیوتر پرداخت.
شرکت دل چگونه با غولها مواجه شد؟
در آن زمان بجز مایکل، شرکتهای اپل و آیبیام هم در حوزه ساخت و فروش رایانه فعالیت داشتند و رقیبهای سرسختی برای دل محسوب میشدند. اپل که در آن موقع به شرکتی موفقی در این زمینه بدل شده بود. آیبیام هم از سالها پیش خود را به عنوان یک غول دنیای کامپیوترها جا انداخته بود. این قضیه یک چالش بزرگ برای دل بود؛ زیرا اپل و آیبیام نه تنها سابقه، اعتماد و بازار را در دست داشتند، بلکه شبکه قابل اتکایی از تأمین کنندهها و خرده فروشان را نیز داشتند که تولید و فروش محصولشان را تضمین میکرد.
همانند جهان امروزی، در گذشته نیز مشتریان برای خرید رایانه، سراغ خردهفروشها میرفتند. این خردهفروشها هم با توجه به نیاز و بودجه مشتری کامپیوتر مناسب را به او میدانند. خردهفروشهایی مثلRadio shack وBest Buy از این واسطهگری چیزی بین ۱۰ تا ۳۰ سود میکردند. البته سود آنها به این معنی نبود که آنها کامپیوترها را از شرکتهای اصلی مثلا ۳۰ درصد ارزانتر میخریدند. این واسطهها صرفاً قیمت نهایی را ۳۰ درصد بالاتر میبردند. به همین دلیل مایکل دل به این فکر کرد که چگونه میتواند این واسطهها را دور بزند و کامپیوترها را مستقیم به مشتریان بفروشد. این مسئله البته بازهم یک چالش بود؛ زیرا باز هم مشتریان ترجیح میدادند کامپیوترها را مستقیماً از تولیدکنندههای بیشتر شناختهشده یعنی اپل و آیبیام بخرند.
حذف واسطهها یک مزیت رقابتی
از این رو و طبق شرایط موجود، بالاخره مایکل تصمیم به حذف و دور زدن واسطهها گرفت تا بتواند کامپیوترهایPC’s Limited را با تخفیف بیشتری مستقیماً به مشتریان بفروشد. چنین کاری با حذف واسطهها اولاً قیمت نهایی کامپیوترها را کمتر از قیمت کامپیوترهای خردهفروشها میکرد و از سویی دل میتوانست قیمت نهایی را از قیمت دیگر تولید کنندهها نیز پایینتر بیاورد که مشخصاً میتوانست تعداد زیادی مشتری جذب کند. مایکل دل رهیافت خود را برای فروش کامپیوتر کامل اجرا کرد. رهیافتی که بعدا به «مدل فروش مستقیم» (Direct Sale Model) شناخته شد. او مستقیماً در مجلات کامپیوتر به افرادی که دانشی از کامپیوتر داشتند، تبلیغ میکرد.
فرق این اشخاص آشنا با کامپیوتر با مشتریان عادی کامپیوتر این بود که چون خود آنها دانش کافی از کامپیوتر داشتند، قادر بودند قطعات مورد نیاز خود را انتخاب کنند و در نهایت یک کامپیوتر سفارشی برای خود داشته باشند. از آنسو هم دل میتوانست چنین کامپیوترهای سفارشی را بهراحتی به مشتریانش تحویل دهد و این در حالی بود که شرکتهای بزرگ که بهصورت انبوه کامپیوتر میساختند، نمیتوانستند چنین خدماتی ارائه دهند. از اینجا به بعد بود که شرکت PC’s Limited توانست با استفاده از قطعاتی که از شرکتهای چینی میخرید و سفارشهای مونتاژ که به کارخانههای چینی میداد، میتوانست کامپیوترهای سفارشی مشتریان را بسازد و تحویل آنها دهد.
کسبوکار موفق شرکت دل
به دلیل چنین کارهایی بود که کمپانی دل توانست در نخستین سال فعالیت خود ۶ میلیون دلار کامپیوتر بفروشد. این مقدار فروش بیشتر از هر چیز دیگری این نکته را ثابت کرد که مدل تجاری مایکل دل کار میکند. همین روش فروش مستقیم و قیمتهای پایین کامپیوترهای PC’s Limited، این شرکت را به یکی از بزرگترین و سریعترین شرکتهای تولیدکننده کامپیوتر تبدیل کرد. رشد بالای آن همراه با خدمات ارزان آن، دل را بهسرعت به یکی از غولهای صنعت کامپیوتر بدل کرد. در سال ۱۹۸۷ که مایکل دل ۲۲ سال داشت و مدیرعامل شرکت خود بود، نام شرکت را از PC’s Limited به Dell Computersتغییر داد. پس از آن شرکت دل فقط در همین یک سال تا ۱۹۸۸، توانست ۱۶۰ میلیون دلار فروش داشته باشد.
کسبوکاری که روزگاری برای مایکل دل تنها یک تفریح و سرگرمی بود و بهخاطر هوش تجاری و روش فروش مستقیم به یک غول تبدیل شده بود، حالا منابع بیشتری برای گسترش و ارائه خدمات گستردهتر داشت. اما مدل تجاری دل منتقدانی هم داشت. عمدهترین ایرادی که منتقدان این مدل تجاری به دل وارد میکردند این بود که چنین روشی بهخصوص همین شخصیسازی محصولات، چندان برای مشتریان تجاری و بزرگ کاربرد ندارد. یعنی نمیتوان با همین روش مثلا همه کامپیوترهای موردنیاز یک سازمان بزرگ یا یک شرکت نفتی را تأمین کرد. از آنجایی هم که این مشتریان بزرگ مهمترین مشتریان بودند و میتوانستند رشد و فروش یک شرکت را تضمین کنند، در نتیجه این نقد وجود داشت که با این روش تجاری چندان نمیتوان رشد کرد.
بیشتر بخوانید: تنش با تیم کوک و جدال بر سر اپل واچ، دلایل جدایی جانی آیو از اپل
وقتی شرکت دل سختافزار را با نرمافزار میفروخت
مایکل که آگاهی کافی از انتقادات داشت، آماده نبرد با آنها شد. او برای ثابت کردن نادرستی این نقدها، چندین مشتری شرکتی را جذب کرد و نهتنها کامپیوترهای موردنیاز آنها را سفارشی و شخصیسازیشده میساخت بلکه نرمافزارهای لازم را نیز روی کامپیوترها نصب میکرد. مثلاً اگر یک شرکت خودروسازی برای مدیریت سیستمها و کارهای اداری خود سفارش کامپیوتر میداد، دل نهتنها این کامپیوترها را با سختافزار مناسب میساخت بلکه نرمافزارهای لازم برای مدیریت فروش، طراحی، حسابداری و هر چیزی که در بخشهای متفاوت شرکت لازم بود، روی کامپیوترهای هر بخش نصب میکرد. دل سرانجام با این کارها باعث انقلابی در کامپیوتر شد و کامپیوتر را از یک کالای گرانقیمت به چیزی همگانی بدل ساخت؛ اما آنچه در این میان دل را بزرگتر کرد، توسعه اینترنت بود.
اینترنت شرکت دل را بزرگتر هم میکند
این شرکت وبسایت فروش مستقیم خود را در سال 1996 راهاندازی کرد. مسلماً یک وبسایت اینترنتی، تعداد مشتریان را بسیار زیاد میکند و میتواند بهراحتی افراد زیادی را ترغیب به خرید کند. این برای اولین بار بود که افراد میتوانستند بصورت آنلاین کامپیوتر خود را بخرند و دیگر لازم نبود برای این کار زنگ بزنند، فکس بفرستند یا اینکه حضوری مراجعه کنند. پس از دو ماه از افتتاح وبسایت، متوسط فروش آنلاین کامپیوترهای دل به ۲ میلیون دلار در روز رسید. تنها دو سال بعد میزان فروش روزانه به ۵ میلیون دلار رسید. از آن زمان تا به امروز دل همچنان جزو سه شرکت برتر تولید کامپیوتر در دنیا باقی مانده است. مایکل دل علیرغم فرازوفرودهای بسیاری که شرکت او داشت هنوز هم مدیرعامل شرکت دل است.
مایکروسافت و دل
میتوان گفت که در طول تاریخ کامپیوتر تنها دو کمپانی بودند که توانستند کامپیوتر را به وسیلهای همگانی تبدیل کنند. یکی دل بود و دیگری مایکروسافت. باید اعتراف کنیم که بدون وجود ویندوز به این راحتیها ممکن نبود کامپیوتر به محصولی لازم و همگانی تبدیل شود؛ زیرا غیر از مایکروسافت به عنوان تولیدکننده نرمافزار و دیگر ارائهدهندگان سختافزار مثل دل، فقط اپل بود که کامپیوتر تولید میکرد. اما به سیاق همه محصولات اپل، کامپیوترهای اپل گران بودند و هنوز هم گران هستند و این گرانی باعث میشد کامپیوترهای اپل فقط در دسترس افراد معدودی قرار بگیرند. در این میان دل و شرکت دل به عنوان یکی از تأثیرگذارترین شرکتهای کامپیوتر یا شاید پدر کامپیوترها شخصی دو کار بسیار مهم در صنعت کامپیوتر کرد.
کامپیوترهای ارزان و انعطافپذیر
نخستین کار مهم شرکت دل که سبب تحول در دنیای بزرگ کامپیوتر شد، همان پایین آوردن قیمت کامپیوتر بود. موضوعی که تا اینجا به آن پرداختیم. کار دوم دل اما به نحو دیگری اهمیت دارد. مسئله اینجاست که وقتی دل میخواست کامپیوترهای سفارشی بسازد و قطعات درخواستی آنها را روی کامپیوترهای خود ارائه دهد، باید سختافزارهای کامپیوتر را به گونهای میساخت که اول از همه با هم سازگار بودند و از آن سو به راحتی میشد که آنها را با سخت افزاری دیگر عوض کرد. چنین کاری با کامپیوترهایی که اپل میساخت ممکن نبود؛ زیرا هم تعویض کردن قطعات برای آن سخت بود و هم شرکت دیگری وجود نداشت که برای اپل سخت افزار بسازد.