کتاب فوق العاده دنیای سوفی، نوشته یوستین گوردر مناسب کسانی است که به فلسفه علاقمند هستند. این کتاب سن و سال نمی شناسد و می تواند به راحتی مخاطب را در هر سنی به مطالعه کتاب وادارد. اگر کودکی دارید که سوالاتی مانند " دنیا چجوری به وجود اومده؟ " یا " من از چی ساخته شدم ؟ " یا " خدا چه شکلیه ؟ " می پرسد بهتر است این کتاب را به او هدیه دهید تا جواب سوالاتش را پیدا کند.
داستان دنیای سوفی از کجا شروع می شود؟
فصل اول این کتاب با موضوع " باغ عدن" آغاز می شود . شخصیت اول داستان، دخترکی است به نام سوفی آموندسن که در راه بازگشت از مدرسه همراه دوستش یوانا، شروع به صحبت می کنند. همه چیز از یک نامه عجیب و غریب در داخل صندوق پستی، شروع می شود. سوفی ابتدا تصور می کند که آن نامه برای پدرش فرستاده شده. پدر سوفی ناخدای یک کشتی بزرگ بود و اکثر اوقات در سفر بود اما وقتی برای چند هفته به خانه می آمد تمام مدت را پیش سوفی و مادرش می ماند و سعی می کرد با آن ها خوش بگذراند.
وقتی سوفی دقیق تر نگاه می کند؛ اسم خودش را پشت نامه می بیند. فرستنده نامه مشخص نبود و هیچ تمبری روی پاکت چسبانده نشده بود. سوفی سریعا نامه را باز می کند و می بیند روی آن فقط نوشته شده "تو کیستی ؟"
کل داستان از همین جا شروع می شود که سوفی در پی پیدا کردن سوالات متعدد با کنجکاوی به زندگی خودش و اطرافیانش نگاه می کند. سوفی یک دختر 14 ساله است که تنها در مدرسه و بنا به آموزش های داده شده می تواند پاسخ سوالات را پیدا کند اما در این راه یک فیلسوف ناشناس جواب هر سوال را به مرور برایش ارسال می کند.
فلسفه چیست؟
در اینجا نمونه ای از نامه های فیلسوف ناشناس را با هم می خوانیم:
سوفی عزیز، هر کس برای اوقات فراغت خود سرگرمی خاصی دارد. بعضی ها سکه های قدیمی جمع می کنند و عده ای هم کار دستی انجام می دهند. بعضی با ماهی های آکواریوم خودشان را سرگرم می کنند و عده ای هم به ورزش می پردازند اما خیلی ها به مطالعه و کتابخوانی علاقه دارند. تا حالا فکر کرده ای آیا موضوعی هست که همه آدم ها به آن علاقه داشته باشند؟ این دوره آموزشی به این جور مسائل می پردازد:
مهم ترین چیز در زندگی چیست؟ اگر این سوال را از کسی بپرسیم که خیلی گرسنه است قطعا خواهد گفت غذا! اگر از کسی که از سرما دارد می میرد بپرسیم خواهد گفت گرما و اگر از آدمی تک و تنها همین سوال را بپرسیم؛ لابد خواهد گفت مکالمه و مصاحبت با آدم ها!
ولی هنگامی که نیاز های اولیه برآورده شد؛ آیا چیزی می ماند که انسان بدان نیازمند باشد؟ فیلسوفان می گویند بله! به عقیده آن ها آدم نمی تواند فقط به فکر خورد و خوراک و سرپناه باشد. البته همه خورد و خوراک لازم دارند. البته که همه محتاج محبت و مواظبت هستند. ولی از این ها که بگذریم یک چیز دیگر هم هست که همه لازم دارند و آن این است که بدانند کی هستتند و چجوری به دنیا آمده اند. توجه به این موضوع که چرا زندگی می کنیم مثل جمع کردن تمبر، توجه و علاقه ای اتفاقی نیست. کسی که به چنین سوال هایی علاقه دارد تحت تاثیر چیزی قرار گرفته که انسان از بدو آفرینش روی این سیاره به آن توجه داشته و درباره اش بحث و گفتگو کرده است. این که چطور فضا و کره زمین و هستی شکل گرفته سوالی بزرگتر و مهم تر از این سوال است که چه کسی بیشترین مدال ها را در المپیک قبلی به دست آورد.
بهترین روش برای نزدیک شدن به فلسفه مطرح کردن سوالات فلسفی است. سوالاتی از این قبیل که:
دنیا چطوری خلق شده است؟ آیا اراده یا هدفی پشت اتفاقاتی که افتاده وجود دارد ؟ آیا حیاتی بعد از مرگ خواهد بود؟ به طور کلی چطور باید به این جور سوال ها جواب داد؟ و مهم تر از همه این که چطور باید زندگی کرد؟ آدم ها همیشه از این جور سوال ها پرسیده اند. فرهنگی در دنیا وجود ندارد که به این موضوع که انسان کیست و دنیا از کجا آمده اهمیت نداده باشد.
تصویر دنیای اسطوره ای:
همه ما درباره نیروهای خیر و شر در افسانه ها خواندیم و حتی در شاهنامه خودمان هم اثراتی از آن می بینیم. در این کتاب هم همان فیلسوف مرموز با زبان ساده به بیان نیروهای خیر و شر در گذشته می پردازد. منظور از فلسفه، شیوه اندیشیدن جدیدی است که تقریبا ششصد سال پیش از میلاد مسیح در یونان آغاز شد. قبل از آن مذاهب مختلف در سرتاسر جهان سعی می کردند پرسش های انسان را پاسخ دهند. این توضیحات دینی معمولا همراه با افسانه و اسطوره، از نسلی به نسل دیگر منتقل می شد. اسطوره، قصه ای درباره خدایان است. مثلا یکی از مهم ترین خدایان شمال اروپا، تور نام داشت. در دوران قدیم مردم در سرزمین اسکاندیناوی معتقد بودند تور در آسمان سوار بر ارابه ای است که دو بز نر آن را می کشند. وقتی تور گرز خود را در آسمان تکان می دهد رعد و برق می شود. واژه تندر در زبان نروژی به معنی غرش تور است.
در سوئدی وازه تندر به معنای اوج خدا در آسمان هاست. هنگام رعد و برق باران می آید که برای کشاورزان وایکینگ حیاتی بود. بنابراین تور را به عنوان خدای حاصلخیزی می پرستیدند. اینکه گیاهان کشتزار ها چگونه رشد می کنند یا چه می شود که محصول می دهند، مشخص نبود ولی روشن بود که بی ارتباط با باران نیس و از ان جا که همه فکر می کردند باران مربوط به تور است، تور یکی از مهم ترین خدایان اروپایی به شمار می رفت.
اهمیت تور دلیل دیگری داشت که به کل نظم جهان مربوط می شد. وایکینگ ها معتقد بودند دیوهای پلید و خطرناکی وجود دارند که سعی در ویران کردن سرزمین های آن ها دارند و اگر آن ها بر نیروهای خیر پیروز شوند دیگر هیچ سبزه ای در مزارع نمی روید و زن ها دیگر باردار نمی شوند. در اینجا نیز تور نقش اساسی و مهمی برعهده داشت. پتک او اگر به سمت دیوها پرتاب می شد آن ها را می کشت و دوباره به سمت صاحبش برمیگشت.
این توضیح اسطوره ای درمورد ساختار طبیعت بود. در این زمان انسان ها سعی می کردند در موقع بروز بلایای طبیعی، از قبیل خشکسالی یا بیماری های مسری، به مبارزه با شیاطین و نیروهای پلید بپردازند و این کار را از طریق مراسم گوناگون مذهبی انجام می دادند. مهم ترین مراسم دینی در این دوران نذر و نیاز بود. نذر و نیاز در راه خدایان ساختگی بر قدرت آن خدایان می افزود. انسان ها باید چیزهایی را پیشکش خدایان دست ساخته خود می کرند تا آنان قدرت پیدا کنند و بر قوای شر و آشوب چیره شوند. از جمله روش های رسیدن به این هدف، قربانی کرن نوعی حیوان برای خدایان ساختگی شان بود . نر تور معمولا بز نر بود. نذر اودین که خدای جنگ و دانایی و شعر بود گاهی شامل انسان نیز می شد. در یکی از معروف ترین اسطوره های مردم شمال اروپا آمده است که روزی تور در خواب بوده است و وقتی بیدار می شود می بیند که گرز جادویی اش ناپدید شده است. به او خبر می رسد که به دست پادشاه دیو ها افتاده است و او آن را به شرطی پس می دهد که فریا، الهه باروری، با او ازدواج کند. اما فریا، محافظ و نگهدارنده زندگی بود و بدون او همه گیاهان از بین می رفتند و خدایان ساختگی و انسان ها می مردند . ناگهان فکری به ذهن یکی از خدایان ساختگی به نام هایمدال می رسد. پیشنهاد می کند تور به جای فریا لباس عروس بپوشد و موهایش را جمع کند و دوتکه سنگ به جای سینه اش بگذارد تا شبیه زن ها شود و به سرزمین دیو ها برود. به ناگزیر چنین می کنند و بعد از ماجراهای بسیار وقتی پتک به دست تور می افتد؛ با آن نسل دیوها را نابود می کند.
این اسطوره می خواسته علت تغییر فصل ها را برای مردم آن زمان که خیلی ابتدایی و ساده بوده اند توضیح دهد. برای آن ها قصه می گویند که در زمستان طبیعت، سرسبزی و حاصل خیزی خود را از دست می دهد چون پتک تور به دست دیوها افتاده است. اما نیروهای خیر در بهار موفق به پس گرفتن پتک می شوند و حاصلخیزی بازمیگردد. یعنی اسطوره در تلاش است جواب چیزهایی را بدهد که انسان ها قادر به درکش نبوده اند. بعد ها چنین اسطوره هایی به مراسم مذهبی مختلفی راه می یابند. یعنی در فصول خشکسالی و محصول کم، در دهکده مردی لباس عروس می پوشید و طبق آیین به جنگ دیوها می رفت تا پتک را از آن ها بگیرد. بدین ترتیب انسان ها فعالیتی نمادین انجام می دادند تا باران ببارد و دانه های کاشته شده در مزارع جوانه برنند.
مثال های زیادی در نقاط مختلف جهان می توان یافت که مردم اسطوره های مربوط به فصول سال را به نمایش می گذارند تا فرآیند طبیعت را شتاب بخشند.
بیشتر بخوانید: داستان اجتماعی «من نویسنده این کتاب نیستم» به کتابفروشیها آمد
فیلسوف های طبیعی:
فلاسفه اولیه یونان ار آگاهی فیلسوفان طبیعی می نامیدند چون ان ها بیش از هر چیزی در فکر جهان طبیعی و رویدادهای طبیعت بودند. قبلا از تو پرسیدم این جهان از کجا شروع شده. امروزه خیلی ها فکر می کنند نهایتا باید یک روز چیزی از هیچ به وجود آمده باشد.
اما این سوال برای فیلسوفان یونانی چندان مطرح نبود. آن ها عمدتا در حیرت بودند که آب چطور می تواند به ماهی زنده و خاک چطور می تواند به درخت های غول پیکر و گل های رنگارنگ تبدیل شود و مهم تر از همه اینکه نوزاد چطور می تواند در شکم مادر شکل بگیرد.
این فیلسوف ها با چشم خود می دیدند که طبیعت در حال تغییر و دگرگونی است. اما این تغییر چطور ممکن بود؟ چطور ماده به چیز کاملا متفاوتی مثل موجود زنده تبدیل می شد؟ نقطه مشترک نخستین فیلسوف ها این بود که همگی اعتقاد داشتند پشت هرگونه تغییری باید یک عنصر اولیه وجود داشته باشد. جالب ترین موضوع برای ما سوالاتی است که آن ها مطرح می کردند و جواب هایی که به آن ها می دادند. یعنی طرز تفکر آن ها برای ما مهم تر از موضواتی است که به آن می اندیشند. آن ها تلاش می کردند به قوانین ثابت و همیشگی دست پیدا کنند. می خواستند رخدادهای طبیعی را بدون اتکا به اساطیر درک کنند. آن ها دلشان نمی خواست رعد و برق زمستان را با توسل به داستان های مربوط به خدایان توجیه و تفسیر کند و بدین ترتیب فلسفه خودش را از بند دین رها کرد. در واقع می توان گفت فیلسوف های طبیعت گرا اولین گام ها را در جهت تفکر علمی برداشتند و با این کار شرایط مطلوبی را برای پیشرفت همه علوم طبیعی فراهم کردند.
بسیاری از مطالبی که فیلسوف های طبیعی گفته و نوشته اند به مرور زمان از بین رفته است. امروزه بیشترین آشنایی ما با آن ها از طریق نوشته های ارسطو است که چند صد سال بعد از این فیلسوف ها زندگی می کرد. ارسطو نیز فقط خلاصه ای از نتیجه گیری های فلاسفه قبل از خود را گزارش کرده است ولی ما با اطمینان می توانیم بگوییم که از اولین اهداف فلاسفه یونانی پیدا کردن عنصر اولیه و تغییرات طبیعی بوده است.
در ادامه این کتاب چه می شود؟
هر فصل این کتاب به یک موضوع خاص اشاره دارد اما به مرور که جلوتر می روید متوجه انسجام و پیوستگی مطالب فلسفی آن می شوید. از سوی دیگر داستان های بین سوفی و فیلسوف و حتی مادر سوفی در جریان است و سوفی برای پیدا کردن فیلسوف دست به اقداماتی میزند. این اقدامات سوفی به طرز هیجان انگیزی، موجب پیدا کردن محل زندگی فیلسوف می شود و از آن به بعد برای مدتی، نامه ها توسط سگ فیلسوف ارسال می شد. پس از گذشت مدتی، فیلسوف تصمیم به آشنایی با سوفی می گیرد اما این همه ماجرا نیست و نامه ها از سمت فرد دیگری ارسال می شد! آن فرد مرموز کیست؟.............