شعر اندیشه ای مبتکرانه و نکته ای باریک بینانه و ظریف است و شاعر به کسی گفته می‌شود که به این اندیشه و نکات اطراف ما حساس است. شاید شاعران فیلسوفانی باشند که برای بیان اندیشه، مکاشفت و تأملات خود به جای استفاده از بیانات و اصطلاحات پیچیده، از مواد و حوادث دور و بر خود استفاده می‌کنند. به همین دلیل شاید بتوان از این  نقطه نظر شاعران را با پیامبران مقایسه کرد. آن‌ها پدیده ها را به گونه ای برای بشر باز گو می‌کردند که قالب فکری آن‌ها را به سمت و سوی تغییر پیش می‌بردند. اما واقعاً چرا باید شعر بخوانیم و چرا به شعر احتیاج داریم؟ حقیقیت این است که برای شعر خواندن نیاز زیادی به دلیل نداریم. با این وجود دلایل زیادی وجود دارد که به ما ثابت می‌کنند که ما باید شعر بخوانیم و شعر خواندن فواید زیادی برای ما دارد.

بیشتر بخوانید: آیا موسیقی کلاسیک بر جسم و روان انسان تاثیر می‌گذارد؟

انسان از شعر لذت می‌برد

این حقیقت زندگی ما انسان هاست که دوست داریم از هر کاری که انجام می‌دهیم لذت ببریم و انجام بسیاری از کارها برای ما لذت بخش هستند. شاید تحت این شرایط هر کس از ما دلیل انجام این کارها را بپرسد برایش دلایل بسیاری می‌آوریم. اما این دلایل به نوعی لاپوشانی این حقیقت هستند که ما در واقع از انجام دادن این کارها لذت می‌بریم. واقعا پنهان کردن لذت بردن از انجام برخی کارها هیچ دلیلی ندارد. انسان‌ها از خواندن شعر لذت می‌برند. شاید نتوانیم هیچ دلیلی برای این لذت بردن از شعر پیدا کنیم.

اشتر به شعر عرب در حالت است و طرب/ گر ذوق نیست تو را کژ طبع جانوری

بهتر است برای اینکه مورد توهین حضرت سعدی شیرازی قرار نگیرید، اگر هم به شعر خواندن علاقه ندارید به جای بوستان، به کتاب گلستان ایشان مراجعه کنید.

شعر خواندن زمان زیادی نمی‌برد

شاید شما هم به کتاب خواندن علاقمند باشید اما بترسید که باز هم کتابی را بخرید و آن را تمام نکنید. شاید خیلی وقت ها کتاب های معروف و پرفروش را خریده اید اما پس از خواندن مقدمه آن، سرنوشت این کتاب به سرنوشت بقیه کتاب هایتان پیوسته است و در گوشه ای از کتابخانه تان تا ابد جای گرفته است. به شما توصیه می‌کنیم که اگر وقتی برای خواندن رمان های بلند ندارید، می‌توانید شعر بخوانید. بیشتر اشعار شاعران ما کوتاه هستند می‌توانید هر جا و هر مکانی که هستید، حتی در مواقع انتظار در مترو یا حتی وقتی در حال انتظار برای نوبت دکتر یا .....می‌توانید شعر بخوانید.

با شعر می‌توان جهان را از دریچه دیگر دید

جهان با تمامی اجرای تشکیل دهنده اش اگر به جای جامد بودن، مایع بود می‌توانست به اشکال فرضی مختلف درآید. چرا باید همواره پدیده ها و مفاهیم را به یک شکل دید و خواند؟! شاعران دید محدود و جمود شده ما در رابطه با جهان را با کمال ظرافت، هوش و ذکاوت به چالش می‌کشند و تلاش می‌کنند که نحوه ی نگرش ما را تغییر دهند و به ما اثبات کنند که می‌توان به گونه ای دیگر دنیا را دید و از منظر دیگر به دنیا نگریست. دلایل بسیاری وجود دارد که می‌توانند به ما اثبات کنند که با شعر می‌توانیم جهان بهتری داشته باشیم. در حقیقت شعر می‌تواند روش جهان بینی ما را تغییر دهد. شعر خود یک جهان است که شاعر در آن جهان با استفاده از کلمات و مفاهیم در جست جوی حقیقت است.

بیشتر بخوانید:‌ روانشناسی رنگ ‌ها

شعر راه کار فلسفی به بیان ساده است

هیچ انسانی بر روی این کره ی خاکی نیست که دست کن یک بار از خودش نپرسیده باشد که چرا زندگی می‌کند و هدف این جهانی که در آن زندگی می‌کند چیست؟ معنای زنده بودن و زندگی کردن چیست و چرا باید زندگی را زندگی کرد؟ بدون شک همه‌ی ما فارسی زبانان حکیم عمر خیام را می شناسیم و بسیاری از ما بدون اینکه بدانیم یا آگاهی کامل داشته باشیم در زندگی روزمره خودمان با افکار او انس گرفته ایم. می‌دانیم که به جای تلاش و سعی بی نتیجه و ناراحتی های بیهوده به خاطر این دنیای فانی باید زندگی را به شادمانی گذراند که هر چه داریم باید در لحظه قدر آن را بدانیم و بقیه چیزها در قالب همین لحظات معنی پیدا می‌کنند. توصیه می‌کنیم که کتاب رباعیات خیام را حتماً بخوانید. شاعرانی همچون خیام به جای استفاده از لغات و اصطلاحات فلسفی پیچیده اندیشه ها و بیانات خود را در رابطه با معنا و مفهوم زندگی با زبان ساده برای عموم مردم بیان کرده اند و سعی بر آن داشته اند تا با زبانی ساده اندیشه های خود را بیان کنند تا همه اقشار جامعه توانایی درک آن‌ها را داشته باشند. در واقع نظریه های فلسفی که تنها عده‌ی خاصی که در این زمینه دانش دارند قادر به فهم آن‌ها هستند به چه دردی می‌خورند وقتی نمی‌توانند هیچ دردی از جامعه و بشریت را دوا کنند و نمی‌توانند بشر را در پاسخ به بنیادی ترین و اساسی ترین پرسش های زندگی اش یاری کنند‌.

شعر روان و زبان انسان را لطافت می‌بخشد

اگر به سخنان کسانی که با شاعران گذشته ی ما ارتباط داشته اند گوش دهید، خواهید دید که چقدر دلنشین صحبت می‌کنند. به گونه ای صحبت می‌کنند که هر آدمی دوست دارد ساعت ها به حرف هایشان گوش دهد، بدون اینکه به ذهن انسان فشار بیاید. به نظرتان چنین بیان و زبان شیرینی نمی‌تواند از یک روان لطیف نشأت گرفته باشد؟ بدون شک همه ی شاعران طبعی لطیف دارند که این گونه می‌توانند کلملت را به صورت موزون کنار یکدیگر بنشانند و اثری سرشار از لطافت طبع و فصاحت و بلاغت و شیوایی خلق کنند اثری که با روح روان آدمی الفت بگیرد و او را بر سر ذوق آورد. به راستی که هیچ چیز به اندازه ی شعر نمی‌تواند روح آدمی را صفا و جلا بخشد و چشمه‌ی زندگی را در وجود انسان بجوشاند. در حقیقت رو انسان‌ها با شعر پرورش می‌یابد و می‌تواند به جایگاه متعالی رسد.

شعر انسان‌ها را عاشق تر می‌کند

در اینجا منظور از عاشق شدن عشق الهی (عشق به خدا) یا عشق به طبیعت نیست. بلکه دقیقاً منظور ما عشق مادی یا همان عشق زمینی است. مگر می‌شود که انسان دارای معشوق یا معشوقه ای باشد و برای او شعر نخواند یا شعر نفرستد؟! در واقع شعر برای عاشقان آفریده شده است. اما هیچ انسانی دوست ندارد که حتی یک لحظه تصور کند که روزی احساسش را نسبت به آن کس که دوست دارد از دست خواهد داد. اما این یک حقیقت است و باید آن را بپذیریم. اما با شعر خواندن برای معشوق مان می‌توانیم تا حدودی از این مسئله اجتناب کنیم. بسیاری از شاعران شعر خود را بر اساس عشق زمینی آفریده اند. داستان‌های عاشقانه ای که به زبان شعر بیان شده اند. داستان‌هایی که هزاران پند اندرز همراه با احساس و درد و رنج عاشقی بیان شده اند. چه شعرهای زیبایی که در وصف معشوقان سروده نشده و چه شعرهایی که از زبان عاشقان بیان نشده! ادبیات غنی ما سرشار از اشعار عاشقانه است که ما می‌توانیم برای محبوب و معشوق خود عاشقانه بخوانیم.

بیشتر بخوانید:‌ موسیقی و اثرات آن بر سلامت انسان

شعر زنانگی و لطافت را در مردان بیدار می‌کند

اگر زن هستید می‌توانید این بخش از مقاله ما را نادیده بگیرید و آن را نخوانید! شاید بتوان گفت شعر حالت زنانگی دارد. همانطور که در بالا گفته شد شعر دید یخ زده ی ما را نسبت به جهان عوض می‌کند‌ و از حالت رکود خارج کرده و به حرکت در می‌آورد. از این منظر شاید بتوان گفت که با خواندن شعر مردان می‌توانند با زن درون خود آشتی کنند و البته جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنند. در ارتباط با این بخش می‌توان بسیار سخن گفت. اما گفته شده که زنان را نمی‌توان فهمید که بهتر است بگوییم که آن‌ها را نباید فهمید، زنان را باید همانند شعری زیبا خواند و گذر کرد. واقعاً نمی‌توان شعر را معنی کرد و بگوییم که معنی دقیق شعر چیست؟! پس فهمیدن زنان نیز کاری بس دشوار است!

شعر قدرت بیان انسان را تقویت می‌کند

در زندگی امروزی انسان‌ها دیگر از زور بازوی خود استفاده نمی‌کنند. به همین منظور برای اینکه از ضعف عضلانی خود جلوگیری کنیم، برای مثال با ورزش کردن خود را وادار به تحرک می‌کنیم. بسیاری از ما دایره واژگان وسیعی داریم. اما هنگامی که از یک خزینه استفاده نشود بدون شک می‌گندد. به همین سادگی و راحتی! شاید بسیاری از این واژگان در طول زندگی ما هیچ کاربردی نداشته باشند و نتوانیم هیچ گاه از آن‌ها استفاده کنیم. اما می‌توانیم ذهنمان را تمرین دهیم و آن را وادار کنیم که این واژگان را از یاد نبرد و با آن‌ها غریبه نشود. گاهی اوقات با اشخاصی مواجه می‌شویم که گنجینه لغات قوی و ادبیاتی غنی در بیانشان پیدا می‌کنیم چنین کسانی برای گنجینه‌ی ارزشمند واژگان خود بسیار ارزش قا‌ئل اند و همواره با تمرین و مطالعه در پی تقویت آن هستند.