آیا برای شما هم پیش آمده است که از صدای هورت کشیدن چای به تنگ آیید؟ یا صدای نفس کشیدن اطرافیانتان شما را کلافه کند؟ آیا به صدای زنگ موبایل کسی حساسیت دارید؟ صدای تایپ کردن، جویدن غذا توسط اطرافیان، صدای سرفه، فین فین کردن، صاف کردن گلو، ضربههای انگشتان دست و ... به شدت شما را میآزارد، کلافه و عصبی میکند به طوری که دوست دارید سر طرف مقابل داد بزنید تا این صداها و حرکات را تمام کند؟!
اگر پاسخ شما به سوالات بالا مثبت باشد شما دچار میسوفونیا یا اختلال نفرت از صدا هستید. ما در این نوشتار قصد داریم شما را با میسوفونیا یا اختلال نفرت از صدا آشنا نماییم. اگر علاقهمند به کسب اطلاعات در این زمینه هستید میتوانید تا انتهای این نوشتار ما را همراهی نمایید.
بیشتر بخوانید: دلیل سردردهای خود را بشناسیم
میسوفونیا چیست؟
میسوفونیا یا اختلال نفرت از صدا که به 4s (syndrome selective sound sensitivity) یا سندروم حساسیت صدایی انتخابی نیز معروف است، نوعی اختلال عصبی در فرد است که وی را هنگام شنیدن برخی از صداهای خاص همچون صدای هورت کشیدن، نفس کشیدن، قورت دادن غذا و ... و یا رویارویی با محرک های بصری تکرار شونده دچار احساسات منفی شدید مانند تنفر، عصبانیت، انزجار و تنفر میکند. هر چند که حساسیت معمولی نسبت به صداهای بسیار بلند و یا منزجر کننده طبیعی است اما مبتلایان به این اختلال، به هیچ عنوان تحمل و طاقت این گونه صداها را ندارند و در برابر آنها دچار حالت عصبی شده و به شدت از خود واکنش نشان میدهند. بنابراین میتوان گفت این صداها چه آرام باشند و چه بلند این مشکلات را برای فرد به وجود میآورند.
لازم به ذکر است که اختلال میسوفونیا ژنتیکی است و در اکثر مواقع به صداهای دهانی مربوط میشود.
میسوفونیا چه مشکلاتی برای فرد ایجاد میکند؟
همانطور که پیشتر بیان شد مبتلایان به اختلال میسوفونیا نسبت به برخی از صداهای خاص همچون جویدن آدامس، صاف کردن گلو، سرفه کردن، تخمه شکستن، هورت کشیدن، فین فین کردن، تایپ کردن، تق تق کردن و ... حساس هستند و با شنیدن آنها عصبی میشوند. بنابراین این گونه افراد دوست دارند هنگام مواجهه با این صداها سریع محیط را ترک نمایند و این یکی از مشکلات پیش روی این افراد است. محرک های بصری تکرار شونده همچون تکانهای مداوم دست ها و پاها توسط اطرافیان در اثر بیقراری، جویدن ناخن و یا جویدن آدامس نیز عامل تحریک عصبی این افراد به شمار میرود. البته هر فردی که مبتلا به اختلال نفرت از صدا است فقط به دستهی خاصی از محرک های بیان شده حساس است و میزان حساسیت وی نیز به هر یک از این محرک ها متفاوت است. حس منفیای که از شنیدن این صداها به فرد دست میدهد میتواند از متوسط تا زیاد باشد و در نهایت منجر به اضطراب و یا عصبانیت بیش از اندازه فرد شود. بنابراین اضطراب و عصبانیت وصف نشدنی از دیگر مشکلاتی است که فرد مبتلا به اختلال نفرت از صدا با آن دست و پنجه نرم میکند. در برخی مواقع فردی که مبتلا به اختلال نفرت از صداست در مقابل فردی که این صداها را از خود بروز میدهد و یا حرکات خاص تکراری را از خود نشان میدهد، یا بسیار مهاجم است و حالت تهاجمی میگیرد یا بسیار مدافع است و حالت تدافعی میگیرد. این فرد برای این که بتواند اندکی از عصبانیت خود بکاهد سعی میکند حرکت فرد ایجاد کننده محرک را تقلید نماید و شکلک درآورد. چنانچه فرد ایجاد کننده محرک این حرکت را از فرد مبتلا ببیند بدون شک دچار آزردگی خاطر و رنجش خواهد شد. بنابراین آزرده کردن اطرافیان از خود و رنجش خاطر آنها از دیگر مشکلاتی است که مبتلایان به اختلال نفرت از صدا با آن مواجه هستند.
در برخی مواقع نیز افراد مبتلا به صدا بیزاری تمام سعی خود را میکنند تا تماس خود را با افراد و تمام موقعیتهایی که آنها را در معرض این گونه محرک ها قرار میدهند قطع و یا محدود نمایند. بنابراین میل به تنهایی که معمولاً آنها را نیز آزار میدهد از دیگر مشکلاتشان میباشد. این در حالی است که امکان ترک سریع محیط به خصوص در مهمانیها و دورهمیهای خانوادگی وجود ندارد و این خود عاملی است که مشکلات این دست از افراد را چند برابر میکند. از طرفی اگر فرض بر این باشد که فرد ایجاد کننده محرک از نزدیکترین افراد به فرد باشد همچون پدر، مادر، فرزند، همسر و ... که امکان ترک و یا دوری از آنها وجود ندارد که دیگر مشکلات این فرد همیشگی و مداوم میشود.
روابط اجتماعی محدود، روابط اجتماعی سرد و در برخی مواقع حتی قطع این رابطه، کاهش ساعات کاری چنانچه این محرکها در محیط کار باشد، در مواقع حادتر ترک شغل، احساس گناه نسبت به واکنشهایی که فرد از خود نشان میدهد، عدم گفت و گو با اطرافیان پیرامون این اختلال و ایجاد سو تفاهم و سردرگمی در اطرافیان به این علت که آنها نمیدانند دلیل بروز این رفتارها و احساسات منفی از فرد مبتلا چیست، ایجاد تنش بین خود و اطرافیان و اختلال در عملکرد قشر سینگولیت و انسیولار مغزی از دیگر مشکلات فرد مبتلا به اختلال نفرت از صداست. در حالت کلی این اختلال ممکن است باعث شود که فرد بسیاری از فرصتهای خود را از دست بدهد و نتواند خود را به مرحله شکوفایی برساند. از دست دادن جایگاهی که فرد در اجتماع دارد و نیز موقعیت های اجتماعی بیشماری که میتواند برای او بسیار لذت بخش و شادی آور باشد تبدیل به جهنمی میشود که دوست دارد هر چه زودتر از آن بگریزد و به تنهایی و انزوا روی آورد.
بیشتر بخوانید: دیسمورفوفوبیا: اختلال خودزشت پنداری
آیا میسوفونیا درمان هم دارد؟
از آنجایی که اختلال نفرت از صدا معمولاً قبل از دوران بلوغ جنسی و در سن 9 تا 13 سالگی رخ میدهد و اختلال آن نیز در دختران بیش از پسران است، بنابراین هنگام مبتلا به آن باید درمان را آغاز کرد. هر چند که هنوز روش درمان مشخصی برای میسوفونیا وجود ندارد و نمیتوان آن را به طور صد در صد و کامل از بین برد و حتی علت ابتلا به آن نیز به طور کامل مشخص نیست، با این حال میتوان گفت که برخی از محققان بر این باورند که این اختلال مربوط به خود صداها نیستند بلکه اغلب ناشی از خاطرات تلخ و ناخوشایندی هستند که در دوران کودکی برای فرد رخ داده است. به طور مثال ممکن است در دوران کودکی، فرد با صدای تلفن همراه پدرش که خبر بدی را به او دادهاند از خواب بیدار شده و از آن روز تا بزرگسالی نسبت به صدای تلفن همراه پدرش حساس شده و از آن نفرت پیدا کرده است. یا کودکی از صدای آدامس جویدن مادرش رنج میبرده و از همان دوران تا بزرگسالی از این صدا نفرت داشته است. با این اوصاف این مشکل معمولاً ریشه در کودکی فرد دارد و درمان آن هم به نسبت سخت و دشوار است. البته رفتار درمانی که به دنبال شناسایی رفتارهای ناسالم و خودمخرب افراد و کمک برای تغییر دادن آنهاست چرا که معتقد است تمام رفتارهای انسان آموخته شده هستند پس میتوان رفتارهای ناسالم را تغییر داد و نیز شناخت درمانی میتواند در درمان این اختلال موثر واقع شود.
بیشتر بخوانید: آشنایی با سندروم پای بی قرار
استفاده از گوشیهای عایق صدا که از حس شنوایی فرد در برابر انواع صداهای آزار دهنده محافظت مینماید راهی دیگر برای پیشگیری از ایجاد این اختلال در افراد است. البته فردی که مبتلا به اختلال نفرت از صدا است میتواند با گوش دادن به موسیقی یا نویز سفید به میزان زیادی از واکنشهای این اختلال بکاهد. شرکت نکردن در دورهمیها و جمعهای خانوادگی، ترک سریع محیط، ترک شغل، تقلید کردن و شکلک درآوردن مشکل را فقط برای مدت کوتاهی حل میکند و از طرفی پیامدهای بسیار ناگواری همچون تنهایی، افسردگی، رنجش اطرافیان و ... را در پی دارد. بنابران بهتر است فردی که مبتلا به این اختلال است به طور ریشهای مشکل خود را حل کند. تحقیقات در زمینه درمان اختلال نفرت از صدا از طریق درمان شناختی رفتاری و درمان تمرین با وزوز همچنان وجود دارد. امید است محققان بتوانند هر چه سریعتر روش های درمان قطعی این اختلال را دریابند تا بتوانند به مبتلایان آن کمک نمایند. این اختلال شاید در ظاهر ساده به نظر آید اما مشکلات زیادی را برای فرد به وجود میآورد که او و اطرافیانش را به شدت آزار میدهد. احساس گناه بدترین مشکلی است که این افراد با آن مواجه هستند. حسی که آنها را بسیار میآزارد. آنها خود از واکنشی که نشان میدهند خیلی ناراحت میشوند اما این واکنش را ناخودآگاه و بیاختیار انجام میدهند تا اندکی خود را از حس و حالی که دارند نجات دهند. از حالت عصبی خود بکاهند تا خود را آرام نمایند. شاید یک راه درمان برای این افراد این باشد که با اطرافیان و نزدیکان خود به گفت و گو بنشینند و مشکل خود را بیان نمایند تا در صورت بروز این مشکل اطرافیان نرنجند و این باعث شود که آنها کمتر احساس گناه کنند. حس گناه آن هم به خاطر بیماریای که تو را وادار میکند کاری را انجام دهی تا اندکی از عصبانیت خود بکاهی بدترین حس دنیاست که بدون کمک اطرافیان نمیتوانی از آن نجات یابی. پس گفت و گو با اطرافیان شاید در حال حاضر بهترین درمان برای این اختلال باشد و شاید اطرافیان با آگاهی از این مشکل کمتر این محرکها را از خود نشان دهند.