بدون شک کتاب "هنر شفاف اندیشیدن" یکی از آن کتاب هاییست که خواندنش بر همه واجب است. پس از خواندن هر خطا در تفکرات انسان، متوجه می شوید که آن خطا در زندگی خودتان یا یکی از اطرافیانتان همواره در حال تکرار است و شاید اگر آن را زودتر می دانستید می توانستید از بروز یک خطا یا تصمیم اشتباه جلوگیری کنید.
اگر فکر می کنید پس از خواندن این کتاب، زندگی بدون اشتباهی را در پیش خواهید گرفت سخت در اشتباهید. چرا که خود نویسنده کتاب _ رولف دوبلی _ می گوید که هدف از نوشتن این کتاب، شناخت اشتباهات پیوسته انسان ها بوده است و این کتاب حاوی دستورالعمل خاصی نیست زیرا خطاهای شناختی چنان در وجود ما رخنه کرده اند که نمی توانیم به طور کامل از آن ها خلاص شویم. در ادامه مطلب با خطاهایی مواجه خواهیم شد که ذکر خواهیم کرد چطور از اجدادمان به ما، به ارث رسیده است.
اگر به عنوان یک سرمایه گذار یا معامله گر یا خبرنگار در حال فعالیت هستید بهتر است با دقتی دو چندان این مطالب را بخوانید زیرا افراد شاغل در چنین حیطه هایی بیش از سایرین به دام خطاهای شناختی می افتند.
قبل از شروع کتاب، تصور کنید که در دنیایی زندگی می کردید که هیچ خطایی در آنجا رخ نمی داد؛ آیا جهان بهتری داشتیم؟ یا ظلم ها و بی عدالتی هایی که امروز در سراسر دنیا شاهد هستیم از بین می رفت؟
حقیقت این است که پاسخ به این پرسش ها بسیار دشوار است زیرا هیچ انسانی حتی یک لحظه هم حضور در چنین جهانی را تجربه نکرده است اما از آنجایی که خطاهای بشری در طول زندگی، از یک الگوی مشابه پیروی می کند به راحتی می توان آن ها را شناسایی کرد. ناتوانی در شفاف اندیشی که به آن خطاهای شناختی هم می گویند؛ یک انحراف اصولی از منطق است؛ انحراف از عقلانیت و استدلال!
البته که این فهرست کامل نیست اما می توان گفت که مقدار زیادی از این خطاها را پوشش می دهد:
- خطای بقا: چرا باید به قبرستان سر بزنی؟
در زندگی روزمره، موفقیت بیش از ناکامی به چشم می آید؛ بنابراین تو نیز دائما شانس موفقیت خود را بیش از اندازه تخمین می زنی و به عنوان کسی که هنوز وارد ماجرا نشده، تسلیم یک توهم هستی و نمی دانی شانس موفقیت چقدر پایین است.
ناامید کننده بود؟ اجازه بده بیشتر توضیح بدهم:
پشت سر هر نویسنده موفق می توانی صد نویسنده دیگر را پیدا کنی که کتاب هایشان هرگز به فروش نمی رسد. پشت سر آن ها هم صد نویسنده دیگر است که ناشری پیدا نکرده اند. پشت سر آن ها هم باز صد نفر دیگر است که دست نوشته هایشان روی طاقچه خاک می خورد و پشت سر آن ها هم باز صد نفر دیگر است که رویای این را دارند که روزی کتاب بنویسند.
این مسئله درمورد موسسان شرکت ها، مجری های تلویزیون، ... هم صدق می کند. رسانه ها علاقه ای به نبش قبر در قبرستان افراد موفق ندارند و این اصلا کار آن ها نیست. برای اجتناب از خطای بقا باید خودت این نبش قبر را انجام دهی. اگر به گورستان افراد ناموفق سر بزنی، متوجه خواهی شد که ساکنان آن جا هم خیلی از خصوصیاتی را داشتند که از علل موفقیت تو به حساب می روند.
-توهم بدن شناگر: آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش تر جلوه می دهد؟
در ایران، چیزی که گریبان گیر اکثریت جوانان تقریبا 18 ساله است؛کنکور سراسری است. آزمونی که امروزه دیگر سن و سال نمی شناسد و می بینیم افراد زیادی در دهه های مختلف زندگی هر ساله به جلسه امتحان می روند و خود را برای ورود به دانشگاه آماده می کنند. مثلا هاروارد به عنوان یکی از برترین دانشگاه های جهان مطرح است و بسیاری از افراد فوق العاده موفق در آن جا تحصیل کرده اند. آیا این بدان معناست که هاروارد موسسه خوبی است؟
نویسنده از خاطرات خودش در اینجا می گوید و ذکر می کند که در دانشگاه سنت گالن سوییس با این پدیده مواجه شده است. گفته می شود این دانشگاه یکی از ده دانشکده برتر اقتصادی اروپاست اما درس هایی که در آنجا در آن زمان ارائه می شد سطح متوسطی داشت؛ با این وجود بسیاری از فارغ التحصیلان آن جا افراد موفقی بودند. منظور این نیست که دانشکده ها در آمار دست می برند اما تنها به خاطر داشته باشید که اگر شناگران ماهر بدن زیبایی دارند به این دلیل است که بدن خوش فرم آن ها، آنان را به شناگری ماهر تبدیل کرده است نه اینکه آنان بدن عضلانی خود را مدیون ورزش شنا هستند.
توهم دسته بندی: چرا ابر ها را به شکل های مختلف می بینی؟
سال 1994، دایان دایسر از فلوریدا نیز یک تجربه ماوراالطبیعی داشت؛ وقتی یک ورق نان تست را گاز زد و آن را در بشقاب گذاشت، چهره مریم مقدس را در آن دید. فورا دست از خوردن کشید و این پیام مقدس را در یک ظرف پلاستیکی گذاشت. در نوامبر سال 2004، این نان حفاظت شده را به حراج گذاشت و شاید باورتان نشود که نان ساده دایان برایش 28 هزار دلار درآمد داشت.
اگر در حال خندیدن به دایان هستید باید بگویم که شما هم دست کمی از او ندارید! تا به حال یک صورت را در بین ابر ها دیده اید؟ یا شکلی از حیوانات را در یک سنگ پیدا کردید؟ البته، کاملا هم طبیعی است. مغز انسان به دنبال الگو ها و قوانین است و اگر هیچ قانونی پیدا نکند، خودش یک قانون ابداع می کند.
این خطا تا اینجای کار موجب ایجاد اتفاقات خنده داری می شد اما آیا از دست دادن سرمایه در بازار های اقتصادی هم به همین اندازه خنده دار است؟ این بازار ها را در نظر بگیرید که در آن سیل اطلاعات در لحظه جابجا می شود. الگو هایی که معامله گران به اشتباه می سازند گاها موجب از دست رفتن سرمایه آنان خواهد شد.
هنگامی که می خواهیم یک الگو را کشف کنیم؛ بیش از حد به آن حساس هستیم و بهتر است کمی بدبینی به کار اضافه کنیم. اگر قسمت های برشته نان تست تو هم شبیه چهره مریم مقدس شد از خودت بپرس که اگر او واقعا می خواهد خودش را نمایان کند چرا در میدان تایمز یا دفتر سی ان ان این کار را نمی کند؟
- تایید اجتماعی: اگر پنجاه میلیون نفر چیز احمقانه ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.
فرض کنید در مسیر رفتن به محل کار خود به یک چهار راه می رسید و می بینید همه به آسمان خیره شده اند، بدون اینکه فکر کنید شما هم به بالا زل می زنید؛ چرا؟ تایید اجتماعی.
هنگامی که میان یک کنسرت، زمانی که تک نواز اوج هنر نمایی اش را به نمایش می گذارد، یک نفر شروع به دست زدن می کند و ناگهان همه حضار با او همراه می شوند. چرا؟ تایید اجتماعی.
تایید اجتماعی یا غریزه جمع گرایی تاکید دارد که افراد هنگامی که مثل بقیه عمل می کنند احساس می کنند رفتارشان درست است. به عبارت دیگر هر چه تعداد بیشتری از مردم، عقیده خاصی را دنبال کنند، ما نیز آن عقیده را درست تر می پنداریم. البته که این عبارت مضحک به نظر می آید اما ریشه در زندگی اجدادی ما دارد. در گذشته، دنباله روی از بقیه، راهکار مناسبی برای بقا بود. فرض کن که پنجاه هزار سال قبل با دوستان شکارچی خودت برای گشتن به سرنگتی رفته بودی و ناگهان دوستانت فرار می کردند. چه کار می کردی؟ همان جا می ماندی و غرق فکر می شدی که آیا چیزی که به آن نگاه می کنی شیر است یا یک حیوان دیگری که بی خطر است و می تواند منبع پروتئینی مناسبی باشد؟ خیر، تو هم به سرعت دنبال دوستانت می دویدی.
در حقیقت کسانی که در گذشته متفاوت با گروه رفتار می کردند از چرخه حیات حذف شدند و ما نوادگان بی واسطه کسانی هستیم که از رفتار دیگران پیروی می کردند. این رفتار آن چنان عمیق در وجود ما ریشه دوانده است که امروزه هم از آن استفاده می کنیم.
مثال بارز این خطا در برنامه های طنز و با گذاشتن صدای ضبط شده خنده در لحظات مهم قابل مشاهده است. بنابراین هر گاه یک شرکت ادعا کرد که محصولاتش به خاطر شهرت بیشتر، بهترند؛ بدبین باشید که چرا یک محصول صرفا به خاطر اینکه بیشتر به فروش می رسد باید بهتر باشد؟
خطای هزینه هدر رفته: چرا باید گذشته را فراموش کنی؟
نویسنده مجددا از خاطرات خود می گوید که موارد کلاسیک از خطای هزینه هدررفته هستند:
در یک جلسه بازاریابی شرکت کردم. چهار ماه از شروع فعالیت کمپین تبلیغاتی می گذشت. حتی یکی از اهدافمان هم محقق نشده بود و به نظر من بهترین راه، انصراف از کمپین بود. اما مدیر تبلیغات با اصرار می گفت: ما سرمایه گذاری زیادی برایش انجام دادیم و اگر الان متوقف کنیم یعنی همه این هزینه ها بی دلیل بوده است.
یکی از دوستانم نیز سال ها رابطه عاشقانه پر از مشکلش زجر می کشید. نامزدش بار ها و بار ها به او خیانت می کرد و هر دفعه هم پشیمان بر می گشت و التماس می کرد که دوستم او را ببخشد. او می گفت انرژی زیادی صرف این رابطه کرده ام و کنار گذاشتنش کار اشتباهی است.
سرمایه گذاران بیش از سایرین قربانی خطای هزینه هدر رفته هستند. بیشتر وقت ها تصمیم تجاری آن ها بر اساس قیمت خرید است و معتقدند چون پول زیادی به خاطر فلان سهم از دست داده اند، الان فرصت فروش نیست. این استدلال غیر منطقی است چرا که قیمت خرید نباید هیچ نقشی در این تصمیم گیری داشته باشد و تنها چیزی که اهمیت دارد آینده سهام است. هر چه سهام ضرر بیشتری بدهد، سرمایه گذار تمایل بیشتری برای نگه داشتنش دارد.
بیشتر بخوانید: شیوه گرگ (1)
- خطای تقابل: نوشیدنی مجانی را قبول نکن!
رابرت چالدینی، روان شناس، علت موفقیت برخی کمپین ها را پدیده تقابل بیان می کند و به این نتیجه رسیده است که مردم وقتی مقروض کسی باشند بسیار معذب اند. امروزه بسیاری از نهاد های غیر دولتی و سازمان هایی که فعالیت های انسان دوستانه می کنند دقیقا از همین روش استفاده می کنند: اول بده، بعد بستان.
این تکنیک در زمان باستان و باز هم در زندگی اجداد ما وجود داشته است. ما تقابل را در تمام گونه هایی که غذایشان در معرض نوسانات شدید است، مشاهده می کنیم. فرض کن تو با شکار، غذای خود را به دست آورده ای و در یک روز که بخت با تو یار بوده است یک گوزن شکار کردی. احتمالا نمی توانی تمام آن را بخوری و یخچالی هم در کار نیست.
تصمیم می گیری این گوزن را با گروهی قسمت کنی و این بدان معناست که تو هم وقتی خوش شانس نباشی می توانی از غنیمت دیگران استفاده کنی. تقابل یکی از راهکار های مفید بقا و گونه ای از مدیریت ریسک است. بدون آن، بشریت و حیوانات مدت ها پیش منقرض می شدند.
- خطای تایید: مراقب موارد استثنا باش!
خطای تایید ریشه در همه تصور های غلط ما دارد. تمایل به تفسیر اطلاعات جدید، به گونه ای است که با تئوری های موجود، باور ها و اعتقادات ما هماهنگ باشد. به بیان دیگر، هر داده جدیدی را که با نظر های کنونی مان تناقض داشته باشد فیلتر می کنیم. خطای تایید در دنیای تجارت نیز به چشم می خورد برای مثال یک تیم اجرایی، در مورد یک استراتژی جدید تصمیم می گیرد. تیم با شور و شوق هر نشانه ای را که بر موفقیت استراتژی دلالت کند جشن می گیرد. این تیم به هر کجا نگاه می کند مدارک تایید آمیز زیادی می بیند، در حالی که نشانه های خلاف آن دیده نشده یا خیلی سریع به عنوان استثنا یا موارد خاص رد می شوند. در واقع تیم اجرایی در برابر شواهد متضاد کور شده اند.
یکی از افرادی که به خوبی این خطا را می شناخت، چارلز داروین بود. او از همان دوران جوانی دائما با خطای تایید در وجود خود مقابله می کرد. هر زمان که مشاهده ها در تناقض با تئوری او قرار می گرفتند، آن ها را خیلی جدی می گرفت و بلافاصله یادداشت می کرد. او می دانست مغز به صورت فعال بعد از مدت کوتاهی شواهد متضاد را فراموش می کند. در نتیجه هر چه تئوری های خودش را درست تر در نظر می گرفت، بیشتر و پویاتر به دنبال تناقض ها می گشت.