هر خانواده ای که می شناسید؛ هر چقدر هم ایده آل به نظر برسند باز هم ممکن است در ارتباط بین خود و فرزندانشان مشکلاتی داشته باشند. این ارتباط مهم اگر ناآگاهانه و همراه با رفتار های آسیب زا باشد؛ می تواند نتایج جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد. اگر شما هم فرزندی دارید یا حتی خود فرزند هستید و هنوز طعم مادر پدر بودن را نچشیده اید بهتر است مطالعه این کتاب را از دست ندهید. ما در اینجا به بررسی خلاصه ای از کتاب والدین سمی می پردازیم. این کتاب فوق العاده، شاهکاری از فوروارد سوزان است که می تواند به بسیاری از سوالات شما پاسخ دهد.
نویسنده این کتاب، دکتر سوزان فوروارد، از مطرح ترین و موفق ترین روان درمانگران دنیاست که هم اکنون نیز در حوزه خود به فعالیت مشغول است. او بعد از 28 سال کار مداوم با بیماران و برگزاری همایش های روان شناسی در دانشگاه های مختلف دنیا و جلسات گروه درمانی، تدریس و نگارش کتاب های مختلف، حاصل تجربیاتش را در این کتاب به رشته تحریر درآورده است. این کتاب که از پرفروش ترین کتاب های منتخب در این زمینه در سطح بین المللی است، در کنار سایر کتاب های او در زمینه های روان شناسی، مردم شناسی و درمان، ماخذ و مرجعی برای بسیاری از متخصصان است.
با اینکه نام این کتاب والدین سمی است و برای کمک به افرادی نوشته شده است که فرزند والدینی سمی بوده اند و آسیب خورده اند و یا هم اکنون در رابطه ای ناهمگون با والدین خود به سر می برند، اما بدون شک مطالعه آن برای هر فردی که اکنون خود پدر یا مادر است یا روزی نقش پدر یا مادر را به عهده خواهد داشت، می تواند بسیار روشنگر و آموزنده باشد.
تنبیه والدین:
دکتر در کتاب خود خاطرات یکی از بیماران خود را نقل می کند که در طول دوران کودکی خود تحت فشار و تنبیه پدر خود قرار گرفته بوده و اکنون آتشفشانی از خشم در درون اون نهفته است. متاسفانه در جوامع گوناگون با نمونه های بسیاری از این قبیل برخورد می کنیم.
او می گوید : من در طول هجده سال کار روان درمانی با هزاران نفر از این افراد، چه به صورت انفرادی و چه به صورت گروه درمانی، کار کرده ام. این گونه افراد اغلب از احساس بی لیاقتی رنج می برند زیرا در طول رشد خود از والد یا والدینشان کتک خورده اند یا مورد آزار و تحقیر قرار گرفته اند و به آن ها گفته شده که چقدر ناتوان، احمق و یا زشت هستند، یا آن قدر بد هستند که باید کتک بخورند یا به آن ها در زمینه های مختلف احساس گناه داده شده است و برخی از این بزرگسالان در جلسات درمان می گویند که در کودکی توسط یکی از والدینشان مورد آزار و اذیت جسمی یا حتی جنسی قرار گرفته اند.
برخی در کودکی به دلیل بار زیاد مسئولیت یا فشاری که از سوی والدین بر عهده آن ها گذاشته شده بود، کودکی را تجربه نکرده و در دوران بزرگسالی دچار بحران های روحی شده اند. در مواردی نیز دیده شده که والدین به دلیل وابستگی یا علاقه بیش از حد یا سلطه جویی زیاد، فرزندانشان را مورد حمایت و محافظت افراطی قرار داده اند و این امر بعد ها موجب احساس بی کفایتی و اعتماد به نفس پایین در این افراد در انجام امور و تصمیم گیری ها شده است.
بسیاری از بزرگسالان از ارتباط بین رفتار والدینشان با آن ها در دوران کودکی و مشکلات شخصیتی کنونی شان آگاه نیستند و این نقطه به اصطلاح کور، ویژگی مشترک بیشتر این افراد است. بسیاری از روش های درمانی که قبلا از آن ها استفاده می شد، همواره بر تجزیه و تحلیل دوران کودکی و گذشته فرد تاکید داشتند. اما اکنون آن ها اکثرا جای خود را به روش های درمانی جدید تر داده اند. در روش های درمانی جدید بر حل مشکلات زمان حال فرد تمرکز می شود. در این روش ها به جای کندوکاو در دوران کودکی و گذشته فرد، بر ایجاد تغییر در الگوی رفتار های مخرب فعلی او تاکید می شود. از محاسن دیگر روش های درمانی جدید تر، کوتاه مدت بودن و سرعت آن ها در رسیدن به نتیجه مطلوب است.
به نظر می آید که دلیل تغییر در روش های درمانی به این دلیل بوده که روش های قدیمی بسیار زمان بر و پر هزینه بودند، یعنی گاهی به چند سال جلسات درمان و صرف هزینه بالا می انجامید و چه بسا نتیجه چندان مطلوبی نیز حاصل نمی شد.
اگر در مسیر درمان بر هر دو عامل مشکل زا، یعنی هم ریشه و هم رفتار غلط کنونی فرد تمرکز شود، فرد به نتیجه ای بهتر و پایدار تر دست خواهد یافت.
والدین از بدو تولد بذر های عواطف و احساسات را در درون ما می کارند که حاصلش در بزرگسالی رفتار های ما را تشکیل می دهد. در بعضی خانواده ها این بذر ها دانه های عشق و احترام و استقلال هستند اما در برخی دیگر بذر ترس، نفرت یا احساس گناه است.
اگر شما در خانواده ای از نوع دوم پرورش یافته اید، این کتاب برایتان مفید خواهد بود زیرا همچنان که رشد می کنیم این بذر ها در ما به علف هایی هرز تبدیل می شود که روح و روانمان را در بر می گیرد و در اعتماد به نفس، شغل و همچنین روابطمان با همسر، فرزندان و اطرافیانمان تاثیر مخرب دارد.
والد یا والدین سمی کیست؟
به طور طبیعی همه پدر ها و مادر ها گاه به گاه ناکارآمدی هایی دارند. حتی خود نویسنده نیز معتقد است که درمورد فرزندش اشتباهاتی داشت که تاثیر بدی در او و خودش گذاشته است. واقعیت این است که برای والدین ممکن نیست همیشه و در همه لحظات زندگی از هر لحاظ برای فرزندانشان کامل ترین و بی نقص ترین باشند. به طور طبیعی هر پدر و مادری گاهی بر سر فرزندشان فریاد می کشند و با آنان تند برخورد می کنند یا می خواهند رفتار ها و تصمیمات فرزندانشان را کنترل کنند و چه بسیار پدران و مادرانی بوده اند که حتی فرزندشان را تنبیه بدنی کرده اند. اما آیا در این صورت می توانیم این پدر ها و مادر ها را ظالم، بد یا سمی بنامیم ؟البته که نه.
پدر ها و مادر ها خود انسانند و مانند اغلب انسان های دیگر دارای محرومیت ها، کمبود ها، شکست ها و ناکامی های خود بوده اند و اگر عشق و اعتماد و توجه بین والد و فرزند وجود داشته باشد، فرزندان می توانند بدون اینکه آسیبی جدی ببینند با رفتار های ناخوشایند و گاه به گاه والدین خود کنار بیایند.
اما چه بسیار والدینی که رفتار های غلط و خشونت بارشان با فرزندانشان دائمی و پیوسته است به طوری که روح و روان کودک را به شکلی جدی دچار آسیب های ماندگار می کنند. ما این دسته از پدر و مادر ها را والدین بد رفتار یا سمی می نامیم. این ها مانند ماده ای شیمیایی وجود کودک را مسموم می کنند و همچنان که کودک رو به بزرگسالی می رود، این آسیب را با خود حمل می کند.
چه کلمه ای بهتر از سمی می تواند والدینی را توصیف کند که به دلیل نادانی، بی مسئولیتی، خود خواهی و خودشیفتگی، فرزندانشان را دچار مشکلات روحی و روانی می کنند؟ آسیب هایی که عواقب ناشی از آن ها گاه تا آخرین روز زندگی فرد همراهش باقی می ماند. بسیاری از این آسیب ها همچون آتش زیر خاکستر همواره سوزان و فعال باقی می مانند و در آرامش درونی و تصمیم گیری های فرد تاثیر جدی باقی می گذارند.
گاهی حتی دیده می شود که این آسیب ها نه تنها به شکل آزار های کلامی و تنبیهات بدنی، بلکه به صورت آزار جنسی در مورد فرزند اعمال می شود که حتی یک بار نیز کافی است تا آسیب روحی ناشی از آن برای همیشه بر فرد باقی بماند. والدینی که با تنبیهات بدنی و کتک زدن یا تحقیر کردن فرزندان خود را تربیت می کنند یا والدینی که فرزندان خود را مورد آزار و سو استفاده جنسی قرار می دهند؛ در اصل افرادی به جامعه تحویل می دهند که نه به درد خودشان می خورند و نه به درد اجتماع، و چه بسا مخل سلامت فردای اجتماع نیز باشند.
والدین اغلب شیوه های تربیتی خود را از کسانی آموخته اند که دانش و آگاهی بسیار ناچیزی نسبت به امر آموزش و پرورش کودک داشته اند، یعنی از گذشتگانشان، و بسیاری از باور های تربیتی رایج در گذشته و حال، گاه قرن ها نسل به نسل گشته و به امروز رسیده که اصول و باور هایی مبتنی بر جهل و خرافات و نادانی بوده است. نوع بشر تاکنون دیگر باید به این نتیجه آشکار رسیده باشد که تا وقتی زنان و مردان به شعور و دانش کافی برای ایفای نقش والدینی مبتنی بر علم و آگاهی نرسند، جامعه به سلامت روانی نخواهد رسید.
بیشتر بخوانید: تکه هایی از یک کل منسجم
والدین سمی چه بلایی بر سر کودکان خود می آورند؟
فرقی نمی کند که فرزندان والدین سمی در دوران کودکی کتک خورده اند، مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته اند، مورد تحقیر و توهین واقع شده اند، به آن ها احساس گناه داه شده است یا حتی بیش از حد لازم مورد حمایت والدین قرار گرفته اند، چرا که در هر حال بسیاری از آن ها در دوران بزرگسالی آسیب های روانی و شخصیتی تقریبا مشابهی از خود نشان می دهند که بیشتر شامل عدم اعتماد به نفس و گمگشتگی است.
توجه داشته باشید که والدین سمی آنچنان حس بی کفایتی و بی لیاقتی را در کودکان خود به وجود می آورند که اغلب این بچه ها بی اختیار خود را سرزنش و محکوم می کنند و بابت تنبیهات والدین مقصر می دانند، که این فرآیند به تدریج در آنان به چرخه ای معیوب تبدیل می شود که در بزرگسالی عزت نفس آن ها را تخریب می کند. برای یک کودک بی دفاع در طی دوران رشد باور اینکه پدرش فردی نادان، سمی و گاه خطرناک است، سخت است و ترجیح می دهد تصور کند که پدرش خوب است و اشکال از اوست و او خود مقصر تنبیه شدنش است. بدین منوال زمانی که این کودکان به بزرگسالی می رسند، از قبل شخصیتی منفی با نگرش خود کم بینی در وجود شان شکل گرفته است.
روان شناس خود شوید:
تشخیص اینکه آیا پدر و مادری سمی هستید یا خیر، کار ساده ای نیست. بسیاری از افراد در ارتباط با پدر و مادرشان مشکل دارند، که البته این به خودی خود نمی تواند به این معنا باشد که آن والدین سمی بوده اند یا هستند. در گفتگو با بسیاری از این افراد می بینیم آن ها خیلی هم مطمئن نیستند که آیا پدر و مادرشان در کودکی واقعا با آن ها بد رفتار بوده اند یا اینکه آن ها بیش از حد حساس هستند. در جهت کمک به حل این تعارض، در اینجا پرسشنامه ای قرار می دهیم تا با پاسخگویی به آن بتوانید دریابید که آیا والدین شما بد رفتار یا سمی بوده اند یا خیر. احتمالا برخی سوالات این پرسشنامه شما را مضطرب و ناراحت خواهد کرد، زیرا همواره برای فرزندان دشوار است با این واقعیت رو به رو شوند که والدینی داشته اند که با آن ها ظالمانه رفتار کرده اند.
پرسشنامه:
- آیا والدینتان برای تنبیه شما از تنبیهات بدنی سخت استفاده می کردند؟ آیا آن ها شما را با کمربند یا سایر اشیا کتک می زدند؟
- آیا والدین شما الکل یا مواد مخدر استفاده می کردند؟ آیا این کار آن ها باعث احساس ناامنی، ترس، ناراحتی و خجالت در شما می شد؟
- آیا والدینتان به دلیل داشتن افسردگی شدید یا انواع مشکلات روحی و روانی دیگر، اغلب در زندگی شما نقشی خنثی و یا منفی داشتند؟
- آیا آن ها دارای مشکلات و گرفتاری هایی بودند که شما اغلب ناچار به نگهداری از آن ها بودید؟
- آیا والدینتان کارهایی با شما می کردند که ترجیح می دادید آن را کاملا از دیگران پنهان نگه دارید؟ آیا آن ها از لحاظ جنسی شما را مورد سواستفاده یا آزار قرار می دادند؟
- آیا از والدینتان ترس و وحشت زیادی داشتید؟
- آیا از اینکه خشم و اعتراضتان را به والدینتان نشان دهید، واهمه داشتید؟
- آیا شما متوجه فضای مخرب و آسیب زننده رابطه میان خود و والدینتان بودید؟